زهرا برکوک رزم

زهرا برکوک رزم

@zahrabarkook

283 دنبال شده

441 دنبال کننده

                ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
 
              

یادداشت‌ها

        این کتاب هدیه ای از یکی از دوستانم است
بسیار لذت بردم 
اولین کتابی که در سبک رئالیسم جادویی خواندم 
زاویه دید دوم شخص مفرد هست و نویسنده سعی داره تا تو خودت را جای شخصیت داستان بگذاری و به همین منظور خواننده در همان ابتدای داستان با لفظ «تو» خطاب می‌شود.
ظاهراً کتاب چهار شخصیت داره ولی گویا دو شخصیت هست که خب باید خودتون برداشت کنید
با توجه به پیچیدگی داستان آقای فوئنتس هم زحمت کشیده با توصیفات شاعرانه پیچیده ترش کرده:)))
از دیگر ویژگی های داستان صحنه پردازی های خوب و با جزییات تا بتوان بهتر فضا رو درک کرد .

(و یک توضیحی راجع به آئورا که خواندم:
در نظریات علمی انرژی منعکس شده در بدن را آئورا می‌نامند. در این انعکاس، گذشته، حال و آینده‌ی هر شخص ثبت می‌شود. روان‌شناسان با استفاده از آئورا شیوه‌ی زندگی و احساسات هر فرد را مطالعه می‌کنند. فوئنتس در کتابش از این نظریه علمی استفاده کرده و شخصیت های داستان را چند بعدی ترسیم کرده.)

در نهایت داستانی جذاب وهم آلود خیال انگیز و خب گیج کننده...
تصمیم دارم یک بار هم صوتی آن را گوش بدهم
و دوباره کتاب را بخوانم
پیشنهاد می شود.




      

26

        این کتاب پیرامون سبک زندگی بانوان با محوریت حجاب و با نگاهی فرادینی و فرا ملیتی  در قالب یک داستان واقعی از زندگی یک دختر آمریکایی  نوشته شده است
داستان درباره دختری به نام سارا که در موسسه ای که برای حقوق زنان هست  و به خصوص درباره موضاعاتی مانند مظلومیت زنان در ایران ٬ نگاه سیاه اسلام و حاکمیت امروز ایران به زن و...فعالیت می کند..
و اتفاقی با مرکز مطالعات اسلامی نیویورک آشنا می شه
و با شرکت در سلسله نشست های برای همه خانوم های دنیا 
دیدگاهش نسبت به اسلام و آنچه رسانه های غربی از اسلام نشان داده بودند تغییر می کنه و ادامه ماجرا...
از اینکه خوندمش خوشحالم و لذت بردم و در کل پیشنهاد می کنم
 ممکنه بخش های کمی از کتاب رو دوست نداشته باشم اما نکاتی ک در کتاب گفته شده اونقدری خوب هست که از خواندنش راضی باشم

در ضمنا اگر ذهن جستجوگری‌ هم داشته باشید می توانید درباره دلایلی که برای حجاب می گه و همینطور جملاتی که از آدم های مختلف نقل می کنه و یا کتاب هایی که معرفی می کنه  تحقیق بیشتری راجعشون کنید..
بخونید و درباره نظام سرمایه داری و اتفاقاتی که به ظاهر برای خانوم ها ولی در باطن چیز دیگری هست می افته بیشتر فکر و تحقیق کنید.






      

15

        باورم نمی شه این یک داستان واقعی است!
در واقع داستان آدمخواران براساس واقعه‌ای وحشتناک در سال‌های جنگ میان فرانسه پروس نوشته شده
در اواسط قرن ۱۹ فرانسه دچار بحران های شدیدی می شه
و پروس همسایه شرقی اش خیال فتح سرزمین های اطرافش را دارد و در نهایت فرانسه و پروس در مقابل هم قرار می گیرند
این رمان یک رئالیسم سیاه است
داستان پر کشش و نفس گیر و البته عصاب خورد کن است 
داستان در یک روستا اتفاق می افتد
یک اشراف زاده ای به نام آلن که قصد رفتن به جبهه جنگ برای دفاع از میهنش دارد و برای گذراندن تعطیلات به یک روستایی سفر می کند اما مردم دهکده ب دلیل قحطی٬گرسنگی٬بی سوادی و اطلاعات ناکافی دچار توهم توطئه شدن و فکر می کنند آلن یک پروسی و جاسوس است 
و  او را شکنجه هایی می کنند که باور پذیر نیست
تا چه حد انسان می تواند تند خو و نابهنجار باشد و چنین رفتار های بی شرمانه و غیر انسانی را انجام دهد؟
اینکه انسان ها در یک لحظه چنان مجنون می شن و عقل خودشون را از دست می دهند واقعا ترسناک است.
کلام آخر : ارزش خواندن دارد و از آنجایی که داستان واقعی است تاثیر گذاری بهتری دارد.
اما پرسش بنیادی اکنون این است که به راستی همیشه حق با اکثریت است؟
      

43

        انگیزه تمام کردن آن برای من آشنایی با فرهنگ افغانستان به خصوص از دیدگاه انسانی که از غرب آمده است بود
اتفاقات و فرهنگ هایی که امروزه برای ما عجیب و بیشتر غم انگیز در افغانستان به خصوص راجع به زنان که شاید چندین سال پیش بعضاً در ایرانِ خودمان هم بود و حتی الان در بعضی مناطق(که امیدوارم دیگر نباشد مانند کودک همسری و...) از دیدگاه زنی غربی که در همه امور آزاد است و اختیار دارد بسیار غم انگیز است
حال او تصمیم می گیرد به زنان افغان با آموزش حرفه ای در زمینه استقلال آنها کمک کند در جامعه ای با سخت گیری های پدر و شوهر و در این بین شاهد داستان های غم انگیز زندگی زنان و دختران افغانستانی می شود و قلبش به درد میاید و قلب منِ خواننده نیز...
در ادامه داستان اتفاقات مختلفی که این خانوم آمریکایی تجربه می کنه جالبه به علاوه اینکه ایشون ازدواج با همسری افغانستانی با زبان و فرهنگی متفاوت می کند.
دو دلیل من برای خواندن کتاب:
۱-فرهنگ نسبتا نزدیک افغانستان به ایران که باعث می شد خیلی اتفاقاتی ک افتاده را بهتر متوجه شوم.
۲- زندگی یک خانوم آمریکایی در افغانستان با آن مشکلات امنیتی و فرهنگی و ... برای آموزش دادن زنان افغانستانی به جهت رسیدن به استقلال و کاهش مشکلات زندگیشون.

بخش هایی از ترجمه را دوست نداشتم اما روان و قابل فهم بود.

در نهایت امیدوارم روزی برسد که در هیچ جای جهان شاهد ظلم درباره زنان نباشیم و زنان آزاده و مستقل به اهداف خودشان برسند.
      

59

        دور دنیا در هشتاد روز!
حتی خود اسم کتاب هم جالب است و آدمو ترغیب به خواندن می کند.
در مورد کتاب می تونم بگم کشش خیلی خوبی دارد 
داستان پیچیده ای ندارد و کاملا روان است و خواننده را سر در گم نمی کند.
کشش داستان باعث می شود آدم دوست داشته باشد زودتر به انتها برسد و کتاب را تمام کند تا بفهمد آقای فاگ شرطبندی بر روی تمام ثروتش را می برد یا خیر!
چیزی که برای من جالب بود و حتی آموزنده آرامش آقای فاگ در طول تمام سفر بود 
او شرطبندی بزرگی کرده تا به دوستانش ثابت کند که می شود دور دنیا را در هشتاد روز ( البته بهتر است بگویم در دقیقا هشتاد روز )طی کند. منِ خواننده را هم به استرس وا می دارد چه برسد به خود آقای فاگ! اما جالب این است که آقای فاگ بسیار آرام است و در تمام بحران هایی که در طول سفر پیش می آید استرسی به او وارد نمی شود برخلاف خدمتکار باوفایش آقای پاسپارتو.
(این قسمت نتیجه داستان را فاش می کند)
حتی زمانی که پنج دقیقه دیر می رسد و تمام ثروتش را سر پنج دقیقه می بازد باز آرام است و غصه نمی‌خورد .من به جای او خیلی حرص خوردم.
ولی خب خداروشکر آخرش متوجه شدن که یک روز زودتر رسیدن آنهم به لطف درخواست ازدواج بانو آئودا و من یک نفس راحتی کشیدم:))
 در کل کتاب جالبی بود و  من دوستش داشتم و با شخصیت های داستان همراه شدم.
      

55

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.