Samira Words

Samira Words

@thebookaholic
عضویت

تیر 1404

61 دنبال شده

61 دنبال کننده

                دنیایِ یک عدد کتابخور؛📚✨
              
bookeriec

یادداشت‌ها

Samira Words

Samira Words

19 ساعت پیش

ویدئو در بهخوان
        پدر پرسید: «دنبال چه می‌گردی؟»
گفت: «دنبال خودم.»

در سمفونی مردگان ما به دنبال خانواده اورخانی در گذشته‌ها می‌گردیم.
پدر خانواده، جابر اورخانی؛ مردی ترش‌روی با عقایدی که شاید مثل سنش کهنه به‌نظر می‌رسیدند.
مادر؛ که چاره‌ای جز پیروی از همسر نداشت.
یوسف؛ فردی که بخت و اقبال برایش بی‌معنا بود و در دو دنیا گیر افتاده بود.
آیدین؛ شاعری در میان مردمی که با زبان دل آشنا نبودند.
آیدا؛ دختری که تنها گناهش این بود که در زمانه‌ی بدی می‌زیست.
و اورهان؛ کسی که غرق حسادت و طمع شده بود و حتی در لحظات پایانی داستان هم ادامه‌دار بود.
کتاب در زمان شاهنشاهی رویدادهای تاریخی‌ای که در آن دوران رخ داده بود را روایت می‌کند که هم‌زمان آمیخته با عشق و کمی فلسفه نیز هست.
به عنوان نخستین اثری که از آقای معروفی خواندم، گمان می‌کنم که به گونه‌ای امضای او این است که جریانات کتاب‌هایش گذشته و حال را توصیف می‌کند و به دلیل اینکه اشاره‌ای به آن نشده فهمیدنش تشخیص دو رمان از یکدیگر را سخت می‌کند. بنابراین پس از خواندن حدود ۵۰ صفحه‌ای از کتاب بسیاری از حوادث را درک نمی‌کنید و همین ممکن است موجب شود که شوق و توانایی ادامه‌دادن را از دست بدهید. اما هنگامی که این موضوع برایتان عادی شود یقینا با خود می‌گویید که چه شاهکاری را خوانده‌اید.
نیم ستاره امتیازی را که کم کرده‌ام به این سبب بوده است که هنوز نمی‌توانم با پایانش کنار بیایم و آن را بپذیرم. مایل بودم که حداقل یک نفر  از آنها به چیزی خوش دست یابد، اما امید برای مردگان معنی ندارد؛ چه آن‌هایی که این جهان را ترک کرده‌اند و چه آن‌هایی که دل‌هایشان مرده‌ست. شاید هم چون آن‌ها آیینه‌هایی بودند که خودم را در آن می‌بینم. به راستی یعنی سرنوشت ما چه خواهد بود؟ نمی‌دانم. اما تلاش خواهم کرد از این خانواده عبرت بگیرم.
در آخر دست مریزاد به ذهن خلاق و قلم ماندگار آقای عباس معروفی.
      

20

        اول از همه تشکر می‌کنم از تویی که داری این یادداشت رو می‌خونی، چون حاضر شدی که چند دقیقه‌ای از زمان ارزشمندت رو به من اختصاص بدی.
درباره این کتاب باید بگم که اگه هیچ آشناییتی ازش ندارید، احتمال اینکه خوش‌تون بیاد ۵۰/۵۰ هستش. به دلیل اینکه توضیحاتش مبتدی هست و از اصطلاحات پیچیده و تخصصی استفاده نشده و هر مبحثی که در موردش صحبت می‌شه مقدار کوتاهی داره و به صورت یه مقدمه‌ای کلی از اون محسوب می‌شه. پس اگه کتاب های روانشناسی قوی‌تر و تخصصی‌تری مطالعه کردید بهتره سراغ این کتاب نرید؛ چون قطعا ناامیدتون می‌کنه.
خودم وقتی که می‌خواستم این کتاب رو شروع کنم نظرات افراد زیادی رو شنیدم و خوندم که یقین بیشتری برای خوندنش پیدا کنم و بین این نظرات دسته‌ای رو هم دیدم که این کتاب رو جزء کتاب‌های زرد طبقه‌بندی می‌کنند اما به‌نظر خودم این‌طور نبود. کتاب به واقعیت‌هایی از زندگی اشاره می‌کنه که شاید پذیرفتنش سخت باشه بنابراین نمی‌شه گفت که زرده.
تکه‌هایی از یک کل منسجم نه فصل داره که شامل مفهوم زندگی و واقعیت‌هاش، ما و رابطه‌هامون، احساس‌ها، کارهایی که در رابطه‌ها انجام می‌دیم، اتفاق‌هایی که در رابطه‌ها رخ می‌ده، چه چیزهایی رو باید در رابطه‌های مختلف تمرین کنیم، ویژگی‌های مشترک آدم‌ها، زمان، و تنهایی می‌شه و به مسائلی درباره این موضوعات به‌طور مختصر می‌پردازه. در بین این‌ها در بعضی صفحات مکث و نامه رو داره که انگار حرفای درونت رو بهت یادآوری می‌کنه و خیلی زیباست.
به شخصه این کتاب رو دوست داشتم و به‌عنوان اولین کتاب روانشناسی که تونستم ناقصش نذارم و تا پایان ادامه بدم، تجربه خوبی بود. خسته‌کننده نبود و متن روونی داشت که برای منی که تازه این سبک رو شروع کردم مناسب بود و برام شبیه دوستی بود که سعی داره بهم کمک کنه.
در آخر فکر می‌کنم باز هم بستگی به سلیقه خودتون و نوع کتاب‌هایی که بهشون علاقه‌مندید داره. اگه هنوز شک دارید می‌تونید نگاهی به بریده‌های کتاب صفحه‌ام بندازید؛ از هر فصل یه  قسمتی رو که برام جذاب بود رو گذاشتم.
در نهایت امیدوارم این یادداشت بتونه براتون مفید واقع باشه.
      

50

Samira Words

Samira Words

1404/4/24

        بالاخره این کتاب هم تموم شد:)
نوع ادبیات خاص خودش رو داشت که برام جالب بود. حقیقتا یه جاهایی نتونستم دقیق منظور نویسنده رو متوجه بشم و ارتباط بگیرم، ولی ممکنه ترجمش اشکال داشته باشه یا شاید هم ایراد از خودم بوده اما در کل از خوندنش پشیمون نیستم واقعا.
وقتی که داشتم این کتاب رو می‌خوندم با خودم فکر کردم که داستانش چقدر شبیه به اسمشه؛ بعضی قسمت‌ها از دلنشینی‌اش ذوق می‌کردی و بعضی قسمت‌ها هم دوست داشتی به‌خاطرشون زانوی غم بگیری و باهاشون همزادپنداری کنی.
 و اما درباره پایانش... با اینکه از قبل اطلاع داشتم که قراره چجوری تموم بشه باز هم شگفت‌زده شدم.
مثل خیلی از افراد دیگه‌ای که این کتاب رو خوندن از ناستنکا نفرت عجیبی پیدا کردم اما هنوز هم احساس می‌کنم پایانش چیز دیگه ای جز این هم اگه می‌شد درست نبود.
عشق راوی به ناستنکا (که درکل کتاب حتی به اسم خودش هم اشاره نکرده بود) خیلی خیلی عمیق‌تر و حتی واقعی‌تر از اون شخص دیگه بود. اما ناستنکا به قول خودش "کودک‌صفت" بود که درکی از معنای حقیقی عشق نداشت. مادربزرگش هم بارها این موضوع رو بهش گوشزد کرده بود. در واقع ناستنکا با اولین جنس مذکری که در زندگی خودش دیده بود قول ازدواج گذاشته بود؛ درحالی که راوی نسبت به ناستنکا پخته‌تر و دنیا دیده تر بود. درآخر کتاب هم اوج وفاداری و شخصیت خودش رو نشون داد.
من فکرمی‌کنم که اگه راوی و ناستنکا آینده‌شون کنار هم بود، همچنان عشق ناستنکا به مرد دیگه باقی می‌موند و نمی‌تونستن با همدیگه خوشبخت باشن؛ چون شک و تردید همیشه براش باقی می‌موند و اگه فرصت دیگه‌ای پیدا می‌کرد بازم به اون مرد مستأجر برمی‌گشت. مطمئنم راوی بعد از این ماجرا و گذشت کمی مدت زمان زندگی بهتری خواهد داشت.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

65

Samira Words

Samira Words

1404/4/18

        نمی‌تونستم از کتاب های موردعلاقه‌ام یادداشت بنویسم و تام گیتس عضوش نباشه.
دلم برای این مجموعه خیلی تنگ شده.. کاش بزرگ نمی‌شدیم و زمان تو همون لحظه‌ها متوقف می‌شد.
شاید داستان خاصی نداشته باشه و هیجان‌انگیز نباشه، ولی بیاید از دید یه بچه که هنوز آشنایی زیادی با کتاب‌ها نداره این رو ببینیم.
خیلی خوبه که توانایی خوندن و درک کردن کتاب‌های شاهکار دنیا رو داشته باشیم ولی برای شروع قطعا مناسب نیست و چه بسا که باعث زده شدن از کتابخوانی می‌شه.
تام گیتس یه پسر بازیگوشه که تو هر جلد درباره اتفاقات روزمره‌اش می‌گه. شما تو این کتاب با یه چیزی شبیه دفترچه خاطرات تام روبه‌رو می‌شید؛ به‌خاطر همین طرز تفکر راحت و بازی رو ازش می‌بینید که سطح طنز مخصوص خودش رو داره.
شخصیت‌های زیادی تو این مجموعه هستن، مثل تام، مامان و بابای تام، خواهر رو مخش دلیا، بهترین رفیقش درک، گروه موسیقی سه تا باحال، معلمش آقای فولرمن و...
با تام گیتس و دنیای عجیب و غریبش و نقاشی‌هاش همراهی بشید چون مطمئنم شما رو از شدت خنده روده بر می‌کنه!

پ.ن: بی‌نهایت سپاسگزارم از معلم کلاس چهارم دبستانم، که این کتاب رو به من هدیه دادن. امیدوارم هرجا که هستن شاد و سلامت باشن. به لطف ایشون تونستم با دنیای زیبای کتاب‌ها آشنا بشم. تقریبا می‌شه گفت این اولین کتاب نسبتا بلندی هست که باهاش کتاب خوندن رو شروع کردم. روزایی که موقع زنگ تفریح با دوستم این کتاب رو با هم می‌خوندیم و در موردش صحبت می‌کردیم؛ همه‌اش رو مدیون این مجموعه کتابم که این خاطرات شیرین رو برام ساخت.
      

8

Samira Words

Samira Words

1404/4/18

        چی بنویسم درباره مجموعه کتابی که دلخوشی اوج دوران نوجوونیم بود. نویسنده عزیز یکی از بهترین خاطرات اون دوران از زندگیم رو بهم هدیه داد: دوست‌داشتنی‌ترین خواهر و برادر دوقلو؛ الکس و کانر.
الکس، اون دختر آرومی که مهم‌ترین بخش زندگیش خانواده‌اش و کتاب خوندنه و هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد یه روز قهرمان داستان زندگی خودش بشه. کانر، پسر برونگرای بامزه که همه رو جذب خودش می‌کنه و استعدادهای نهفته‌ای داره که در طول این مجموعه اونا رو کشف می‌کنه.
این مجموعه تا ابد موردعلاقه‌ام باقی می‌مونه. کریس کالفر، برای ما دنیای جادویی رو ساخت که هروقت از پیچیدگی‌های این دنیا خسته شدیم بهش پناه ببریم. اولش فکر می‌کردم اینم مثل همون داستان‌های ناز و گوگولی بچگی‌مونه که برامون تعریف می‌کردن، اما این‌طور نبود..
امیدوارم وقتی که دارید این کتاب رو می‌خونید، نهایت لذت رو ببرید. من همیشه یه تیکه ای از قلب و روحم اینجاست، چون یه دلیلی شد برای ادامه‌دار بودن کتاب خوندنم.
      

6

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.