یادداشت Samira Words

Samira Words

Samira Words

1404/5/24

به نظرم یک
        به نظرم یکی از بهترین کتاب‌هایی بود که از این نویسنده خوندم. همه‌چیزش اصولی و به‌اندازه بود، از شخصیت‌ها بگیر تا موضوع داستان و پایانی که داشت. می‌تونم بگم حداقل انتظاری که از کتاب‌های ژانر جنایی می‌ره رو برآورده می‌کنه. تقریبا در حد متوسطه.
تنها مشکلی که برای من ایجاد شد این بود که قبل از شروع کتاب درحالی که داشتم نظرات بقیه رو در موردش می‌خوندم توی یکی‌شون یکم اسپویل شدم. ولی باز هم خانم مک فادن شگفت‌زده‌ام کرد.
شخصیت‌ها هر کدوم طوری بودن که مشکوک به‌نظر می‌رسیدن. ولی من حدسم بیشتر روی ناتالی بود. طبق کتاب‌های دیگه ای که از این نویسنده خوندم معمولا احتمال اینکه شخصیت اصلی یا همون راوی داستان قاتل باشه زیاده. روند کتاب هم جوری بود که انگار همین رو داشت نشون می‌داد. البته که خیلی بی‌گناه هم نبود! در کل رفتار جالبی نداشت.
داون متفاوت بود؛ کارهاش با هم ضد و نقیض داشت. شاید اگه دیگران اون رو به چشم یه انسان می‌دیدن این شکلی نمی‌شد. در آخر هم به همون چیزی که تو ایمیل‌هاش صحبت می‌کرد رسید؛ دوست‌شدن با ناتالی. علاوه‌بر این‌ها، دوست داشتم علت حجم علاقه زیادی که به لاک‌پشت ها داشت رو بیشتر بدونم.
و کیلب، که نقش مورد علاقه خودم بود؛ یه برادر، پارتنر و دوست خوب. تونست برخلاف داون خودش رو مدیریت کنه و به هیچ‌کس آسیبی وارد نکرد.
میا به چیزی که لایقش بود نرسید ولی مسیری شد برای خوشبختی اطرافیانش.
      
119

22

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.