جدیدا به این نتیجه رسیدم که کتاب‌هایی که در مورد کتاب و کتابفروشی نوشته میشن چندان مورد پسند من نیستن و صرفا برای این نوشته شدن چون نویسنده دست گذاشته روی علاقه مردم نسبت به واژه کتاب و کتابفروشی و کتابخانه و ...

اما در مورد کتاب: یه کتاب متوسط رو به پایین که اصلا نه داستان پردازی خوبی داره و نه از قضا ویراست درستی افتاد دست من و همه اینا دست به دست هم داده که امتیازم رو برسونم به ۱.۵

ولی اعتراف میکنم که کتاب‌های ژاپنی همیشه یه درس پنهان به من دادن و این کتابم مستثنی نیست
      

        بهرحال دوستش داشتم اما میزان علاقه‌ام بهش فقط ۱۰٪ بود.
انتظارم از چخوف یه چیز دیگه بود. یجوری که بگی آها پس چخوف اینجوری مینویسه ولی معمولی بودن کتاب تصورمو بهمش زد.
شاید بشه گفت تنها شاهکار چخوف تیکه پایانی کتاب بوده

      

        دوست داشتنی ولی معمولی و کلیشه‌ای

      

        #کتاب آدمخواران رو بر حسب شنیده‌هایی که ازش داشتم هربار که ذهنم میرفت سراغش، میگفتم ولش کن برای چی میخوای از این کتابای بد که اثر وحشتناکی رو ذهن و روانت میزاره بخونی
ولی در نهایت دیشب قبل خواب شروعش کردم 🥸 و به جایی رسیدم که یه حماقت، تعصب الکی، دخالت بیجا و کور و کر بودن یک نفر یا شاید دو نفر (در ابتدا و بعدها بیشتر شد) زندگی آلن دومونی رو به بازی گرفت و دیگه نتونست از خودش و وطن‌پرستیش دفاع کنه. البته که دفاع کرد ولی گوشی نبود برای شنیدنش و همه چیزیو می‌دیدن که از قبل پذیرفته بودن.


کتاب به قبل از جمهوری شدن کشور فرانسه پرداخته و شما لابلای کتاب میبینی جنگ بین پروس و فرانسه بالا گرفته و کفه جنگ به نفع پروس و بیسمارک سنگینی میکنه و فرانسه داره میبازه. روستا یا دهکده‌ای که نویسنده این کتاب این واقعیت رو داره به زبون میاره تعصب وحشتناکی روی فرانسه دارن و اصلا به اینکه ممکنه امپراطورشون ببازه و شکست بخوره فکر نمیکنن لذا حرف بیجایی هم از دهن کسی درنمیاد که اگه در بیاد حساب طرف با کرام الکاتبینه

اگر روحیه خیلی لطیف دارید اصلا سراغ این کتاب نرید. مطمئنن آدم قبلی نمیشید. 

کتاب بر اساس واقعیت نوشته شده.

جنون در یک لحظه اتفاق میوفته ولی اینکه این جنون مثل طاعون در یک لحظه دهکده پخش میشه و بقیه با شنیدن اینکه فلانی پروسی است عقلشون زایل میشه و خوی وحشیگریشون بالا میزنه برام هنوز که هنوزه جای سواله.
      

        کتاب ایستگاه خیابان روزولت که باعث شد به اشتیاق من به خوندن اسرار لانه جاسوسی پاسخ بده و بخوابونتش.
کتاب به قبل از نظام جمهوری اسلامی میره، به جایی که میبینیم بین کشورهای دیگه که تو ایران سفارت دارن آمریکا ازش بی‌بهره است و به فکر احداث میوفته و برای همین صاحب سفارت‌خونه میشه. 
تو کتاب از بخش‌های داخلی و خارجی سفارت‌خونه گفته میشه که حیاتی‌ترین بخش تو کدوم ضلع قرار داره.
بعد از انقلاب ابتدا و قبل از تسخیر لانه جاسوسی یه گروهی خیلی سرخود به این سفارت حمله میکنن و بعد باهاشون از سمت نظام برخورد میشه و میندازنشون بیرون.
اما تو کتاب برای اینکه به سراغ این بریم چه افرادی در نهایت لانه جاسوسی رو تصرف میکنن باید بدونیم که این آدم‌ها چه اندیشه‌ای و چه عَقبه‌ای داشتن لذا بحث انجمن اسلامی باز میشه و اینکه چه انجمن‌هایی در چه دانشگاه‌هایی پذیرای چه مدل آدمایی بوده. این برای اونایی که الان جزو انجمن های اسلامی دانشگاه‌ها هستن میتونه مفید و یا جذاب باشه.
مثلا جالبه بدونید که مریم قجر عضدانلو و محمود احمدی نژاد جزو انجمن‌های اسلامی بودن.

از بعضی از این دانشجوهای دانشگاه‌ها یسری افراد با نظر یکی از اعضای شورای انقلاب - موسوی خوئینی‌ها - و اطلاع فکر کنم محسن رضایی برای تصرف این لانه که حساس‌برانگیز شده اقدام میکنن. و بعدها با تسخیر، امام ره متوجه میشن و موافق هم هستن که نگه دارید

اینکه تو مستند نیمه شب ۲۴ آوریل (یسری تناقض‌ها دیده میشه) از بنی صدری نام برده شد که انگار موسوی خوئینی‌ها اسنادش از لانه جاسوسی رو قبل از انتخابش لو نداده!! تو این کتاب کاملا توضیح داده. گویا قبل از انتخاب این آدم به عنوان رئیس‌جمهور فعلا براساس یسری گفته‌ها این تحلیل بوده که سیا روی بنی‌صدر طمع کرده و بنابراین موسوی خوئینی‌ها نمیتونست براساس یسری گفته و بدون سند لازم بگه اینم با اونا بوده. بعدها اسناد بیشتری و مکتوب افشا میشه


کتاب قوی و خوبی بود. 
یه مستندی هم اومده که به همین اسم هست و ضعیفه. نظر منو بخواید بهتره کتابو بخونید چون عملا چیز زیادی از مستند دستتونو نمیگیره ولی کتاب تحولات بعد از تسخیر که هم ایران و هم آمریکا رو تحت تاثیر خودش قرار میده رو کامل توضیح داده که جذابه. اینکه طی قرارداد الجزایر برای پس دادن گروگانها، آمریکا خواسته‌های ایران رو برآورده کرد یا طبق معمول نه!!!

بعد این کتاب میتونید کتاب جاسوس بازی ۳ رو بخونید تا ببینید این سفارت اگر از ایران برچیده شد تو کجا دوباره پاگرفت.
      

        برخلاف تصور جذاب بود
چی داره این فوتبال ملت دیوونش میشن🫤
      

        ببین وقتی میگم کتاب خوندن قشنگه یعنی چی؟!

اصلا تو فکرم این نیست که خط و ربط قبل و بعد اتفاقاتی که همون موقع دارم میخونم رو پیدا کنم ولی کتاب‌ها همینو بهم میدن و این بزرگترین موهبت کتاب خوندنه و تا عاشق خوندن نباشی نمیفهمیش

در حالیکه که #کتاب ایستگاه خیابان روزولت رو پریروز میخوندم که در مورد سفارت آمریکا در ایران بوده (تو بدون که مقر جاسوسی سازمان سیا بوده) دیروز #کتاب جاسوس بازی ۳ رو شروع کردم که داره میگه: که این دفتر منطقه‌ای سازمان سیا در خاورمیانه بعد از انقلاب اسلامی و بسته‌شدن لانۀ جاسوسی آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹ م)، به لبنان انتقال پیدا کرده بود.

و از این صحبت میشه که در سال ۶۲ (فکر میکنم همین سال باشه) در پس حمله اسرائیل به لبنان (در سال ۶۱) و اشغال بیروت و اتفاقاتی که در پس‌اش افتاد (مثل قتل عامی که در روستای صبرا و شتیلا افتاد) کاری که شد این بود که سفارت آمریکا منفجر شد.

حالا تو این #کتاب جاسوس بازی ۳ میگه که روز ۲۹ فروردین (۱۸ آوریل) رو رئیس وقت سیا (هرکی که باشه) بخاطر گرامیداشت بزرگترین و مهمترین قربانیان تاریخ سازمان سیا سخنرانی میکنه (یعنی کسانی که تو انفجار سفارت کشته شدن)

وقتی که انتحاری وارد سفارت میشه خب بخاطر امکاناتی که تو ماشین ترتیب داده بود خودش و تمام اون متعلقات بمب هم از بین رفت و همین معادله رو برای آمریکایی‌ها سخت کرد چون نمیتونستن درست خط و ربط این انتحاری رو پیدا کنن یا بفهمن بمب از چی تشکیل شده تا به سازنده‌اش برسن (عملا ذوب شده)
تا قبل انقلاب ایران سوء قصدی اگر به موازین آمریکا میشد شوروی رو مقصر میدونست ولی بعد از انقلاب شاهدیم که انگشت اتهام رو همیشه به سمت ایران میگیرن (که خب اینقدر بگیرن تا جونشون دربیاد) و در مورد این پرونده هم ایران رو متهم کردن که وزیر خارجه ایران اون دوره (علی اکبر ولایتی) سریعا جواب داد که ایران در این کار دست نداشته و آنچه عنوان میشه دسیسه علیه ایرانه....
کتاب خیلی میتونست خلاصه باشه و چون حوصلم سر رفت و از نیمه کتاب (یا حتی بیشتر) به زور میخوندم لذا امتیازم کم شد.
آخرم نفهمیدم دقیقا کار کی بوده
      

        در پشت جلد #کتاب جاسوس بازی ۲ آمده است که: 
"آدولف هیتلر" رهبر آلمان نازی که با ایجاد جنگ دوم جهانی، عالم را در کشتار و جنایت فرو برد، می‌گوید: "برای جنگیدن ۱۰ گلوله لازم است؛ ۹ گلوله برای خائنین، و فقط ۱ گلوله برای نبرد با دشمن!
کتاب دوم از شهید چمران شروع میشه که قبل از شهادت بعضی از آدم‌ها باهاش مشکل داشتن که نمیدونم یا از روی جهلشون بوده و یا از روی دشمنی آگاهانه‌شون
این کتاب برخلاف جلد اول بیشتر به بعد از انقلاب پرداخته و مثلا به سراغ اتفاقاتی که در جبهه‌های جنگ ایران و عراق بوده رفته. مثلا صدام حسین ملعون تو ایام جنگ گفته ما ۸۵ درصد اطلاعات خودمون رو از منابع آشکار ایران بدست میاوردیم و ۱۵ درصد باقی رو تلاش میکردیم. حالا یه نمونه‌اش این بوده که مثلا خبرنگار یا عکاس هایی که میرفتن از جنگ عکس و فیلم بگیرن که حالا یا چاپ میشده یا میفروختن اینا موقعیت سنگر و خاکریز و ... رو نشون میداد
ولی با اینحال با اینهمه حماقت و خیانت پیروزی از آن ایران بود

اتفاقات ریز و درشت دیگه هم اشاره شده مثل: عامل بمب گذاری حرم امام رضا (ع)، تونل سفارت انگلیس تو ایران، جاسوسی در بیت امام خمینی، دام صهیونیست برای سید حسن نصرالله و خوش خدمتی منافقین به صدام در جنگ ۸ ساله و ...

کتاب فقط بر محوریت خیانت نمیگرده بلکه یجاهایی پرده از حماقت آدم‌های داخلی برمیداره که ضرر زدن

اینجا آقای راجی (نویسنده کتاب صعود چهل ساله) یکی از مواردی که تو #کتاب جاسوس بازی ۲ اومده رو توضیح میدن که میتونید کامل‌ترشو تو کتاب بخونید

بصیرت داشتن مهمه، الکی نیست
      

        کاش یکم بیشتر بود.
کاش مشخص میشد چرا دیر به سراغ پدر علی اومدن
      

        آخرین کتابی که در باب جاسوسی از نشر شهید کاظمی خوندم کتاب از افغانستان تا لندنستان بود که چندان ربطی به ایران نداشت ولی این‌بار کتابی رو خوندم که در مورد جاسوس یا به زبان عامیانه و خودمونی همون نفوذی در داخل ایران بود. از جاسوس کا‌گ.ب در رژیم شاه تا نفوذی به اسم مجاهدین خلق و یا حزب توده اما در بدنه نظام جمهوری اسلامی

کتاب از قبل انقلاب و زمان پهلوی شروع میشه. فردی به نام احمد مقربی که در دستگاه دولت پهلوی (اداره دوم) مشغول به کاره و اطلاعاتی رو به کا.گ.ب، دستگاه اطلاعاتی شوروی میفرسته تا اینکه توسط ساواک شناسایی و دستگیر میشه.

بعضی از پرونده‌ها که در این کتاب اومده بهم وصلن. یعنی مثلا پرونده دومی در مورد فردی هست به نام سید محمدرضا سعادتی که دنبال پرونده‌ی احمد مقربیه تا شوروی بفهمه که دقیقا چه کسی احمد مقربی رو لو داده و اون جاسوس دوجانبه رو پیدا کنه
از بعد انقلاب حزب توده بازهم به خاطر ارتباطی که با شوروی داشت به ارگان‌های جمهوری اسلامی نزدیک میشدن تا اطلاعات بدست اومده رو به شوروی بدن و اونا هم به صدام بدن که علیه ایران پیاده کنه

فصل‌های بعدی به سراغ بمب‌گذاری های دهه ۶۰ میره از ترور شهید بهشتی توسط محمد رضا کلاهی (جزو مجاهدین خلق) تا پرونده‌ی باز کشمیری و ترور شهید رجایی و باهنر و ...

اما کتاب اینجا تموم نمیشه و بار دیگه به سراغ فردی میره به نام سرهنگ معزی که به عنوان خلبان نظام جمهوری اسلامی (ولی در واقع به عنوان منافقین خلق) باعث فرار بنی صدر و مسعود رجوی میشه. نمیدونم چقدرش درسته ولی موضوعی که باعث تعجب خیلی زیاد من شد این بود که این آدم قبل انقلاب به عنوان خلبان برجسته محمدرضا پهلوی رو به مصر و سپس مراکش برد بعد برگشت ایران و به عنوان قهرمان شناخته شد و این بار دوتای دیگه رو فراری داد...

کتاب به پرونده‌های ریز و درشت دیگه هم در کتاب اشاره کرده مثل نفوذی در جبهه‌های جنگ و ...

خلاصه که غیر پرونده اول که یکم خسته‌کننده بود کتاب خوبی بود
      

        دیروز تمومش کردم 
قبل از این که شروع کنم به خوندنش اصلا نمیدونستم این نویسنده، نویسنده کتاب مثل نهنگ نفس تازه میکنم هست (خیلی خیلی زیاد اون کتاب رو دوستش دارم) وگرنه بدون اینکه فکر کنم میخریدمش. ولی خوشحالم که همون ابتدا به حس آشناییتی که به اسم نویسنده پیدا کردم فهمیدم این خانم، همونه و دوبرابر خوشحال تر شدم. چرا؟ چون مطالبی که تو اون کتاب خوندم واقعا آموزنده بود برام و فهمیدم با کتاب الکی دوباره روبرو نشدم و این کتابم قراره بهم بریده کتاب بده (اونم زیاد) و تند و تند مطالبش رو هایلایت کنم که بعدها برگردم و بازم بخونمشون.

از عکس کتاب کاملا مشخصه موضوع چیه و این یکی از خوبی‌های این نویسنده است که دقیقا دست میزاره رو دغدغه‌ها و ازشون حرف میزنه چرا که کمتر کسی سراغش میره (یا رفته)

طریقه‌ی رفتار یک بزرگسال با کتاب، نگهداری، مدل خوندن، عمل کردن به محتویاتی که میخونه شاید تمام اون چیزی باشه که کودکی که مارو میبینه رو دوستدار کتاب میکنه یا بیزار از کتاب. حواسمون باشه

واقعا توصیه میکنم
      

        #کتاب یلدا کنار تو رو که دیروز تموم کردم و دیدم خوبه که بخاطر رفتار مادر یلدا که میدید دخترش کتاب زیاد میخونه و به نویسندگی علاقه مند شده این کلیپ رو تو یادداشت بزارم
      

        #کتاب سرگذشت استعمار جلد ۳ هم به خوبی و خوشی و بعد از ۱۴ روز تموم شد.

در این جلد، ۴ کتاب رو بررسی کرده:
کتاب دوازدهم، بازی بزرگ: اگه یادمون باشه در جلد ۲ بستن قرارداد ترکمانچای کتاب تموم شد خب پس در این کتاب از ادامه دولت ننگین قاجار میخونید میاید تا روی کار آمدن رضاخان که اصلا این رضا قلدر رو چطوری و چه کسانی به قدرت رسوندنش

کتاب سیزدهم، ماجرا هنوز تموم نشده: بیشترین بحثی که در این کتاب شد قضیه نفت بود، از پیدا شدنش تا ملی شدنش. نه فقط در ایران بلکه در کشورهای نفت خیز مثل عربستان و ...
این کتاب هم تا انقلاب اسلامی ایران گفته

کتاب چهاردهم، فارغ‌التحصیلان زندان: اینجا برخلاف جلد ۲ که به هند پرداخته بود اومده سراغ مصر و آفریقا. البته در مورد کشورهای دیگ هم صحبت کرده ولی خب اینا بیشترین بحث رو داشتن. از مستعمره شدن تا به استقلال رسیدن

کتاب پانزدهم، ملکه تهی‌دست: در این کتابم اول میره سراغ آسیای شرقی مثل فیلیپین و چین و تایوان و اندونزی و ... که اروپایی جماعت رفته سراغش چه مشکلاتی رو براشون درست کرده. تو این کتاب میفهمیم که آفریقا چرا یه وقتایی در قحطی بسر میبرد (ممکنه الانم داشته باشه)، از شخصیت‌هایی مثل نلسون ماندلا هم حرف زده
و در نهایت هم میره سراغ آمریکای لاتین. چگونه نام‌گذاری کشور برزیل و مشکلات در کوبا و ... و به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت و اینکه دیگ اسپانیا و پرتغالی که در جلد ۱ شروع کننده استعمار بودن کنار رفتن و یجورایی حذف شدن و در آخر کشوری اومد رو دست اینا زد به اسم آمریکا

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است ...
      

        حداقل یک بار خوندنش لازمه
      

        اگر کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن رو دوست داشتی این کتابم مورد پسندت قرار میگیره
#توصیه میکنم بخونیدش. یک کتاب دیگه در حوزه دانش‌بنیان. از اون کتاب خوب‌هاست که بعدش نمیگی حیف وقتم، بلکه میگی کاش مطالبش بیشتر بود.