معرفی کتاب عارفانه اثر گروه نویسندگان

عارفانه

عارفانه

4.6
148 نفر |
44 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

351

خواهم خواند

34

شابک
9786007841266
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1397/1/1

توضیحات

        کتاب عارفانه فردی به نام عارف احمدعلی نیّری را به‌وسیلهٔ خاطرات و شرحی از زندگی‌نامهٔ وی، به خوانندهٔ خود، می‌شناساند.

بخشی از این کتاب را مادر شهید، به‌عنوان راوی، توضیح داده است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به عارفانه

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به عارفانه

نمایش همه

یادداشت‌ها

امیررضا

امیررضا

1403/10/22

          بسم‌الله الرحمن الرحیم 
#عارفانه

... من دیدم یک جوان در حال سجده است، اما نه روی زمین! بلکه بین زمین و آسمان مشغول تسبیح حضرت حق است!
جلو رفتم و دیدم احمد آقا مشغول نماز است. نمازش که تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...

این سخن از حضرت آقای حق شناس نقل شده که بعد از رفتن به مسجد در نیمه شب چنین صحنه‌ای مشاهده کرده.

احمد نیری، شهید ۱۹ ساله ای است که از این دست احوالات که برای خیلی هایمان دست نیافتنی و غیرممکن به نظر می آید دارد.
او در یادداشت هایش دارد که : روز چهارشنبه میخواستم وضو بگیرم برای نماز که یک لحظه‌ چشمم به حضرت (ع) افتاد. 
او با حضرت ملاقات میکرد. جوانی کم سن اما عجیب.

جایی به دوستش که با اصرار دلیل رشد معنوی اش را پرسیده بود گفت: روزی برای گرفتن آب به سمت رودخانه رفتم. آنجا دختران جوانی در حال شنا کردن بودند. بدنم لرزید و رو برگرداندم. من میتوانستم گناه کنم اما از این کار به خاطر خدا گذشتم و از شیطان به خدا پناه بردم و درخواست کمک کردم. رفتم و از جایی دیگر آب برداشتم و همینطور که مشغول بودم از چشمانم اشک جاری شد. و یا الله و یا الله میگفتم. ناگهان صدایی شنیدم. از کوه و سنگ و ... از همه صدا می‌آمد. همه میگفتند: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ / پاک و منزه است خداوند و پروردگار فرشتگان و روح القدس

کتابِ عارفانه گوشه هایی از زندگی شهید احمد علی نیری را روایت میکند که خواندنش مانند بوییدن گلی‌ست که از آسمان به زمین افتاده و شما در عین مست شدن از این بو، حسرت آسمان رفتن را میخورید و بیزاری از زمین را میجویید.
        

1

          بسم الله الرحمن الرحیم ؛

سادگی و سادگی
کلیدواژه ای که از بین بی شمار لغت بهترین تعریف است
کتاب حاضر کتابی است بس عاشقانه و عارفانه،چندی پیش بود که به عزیزی دادمش و من حتی در مخیلم نمی گنجید که به این سرعت ساز تحول را درون اون آدم کوک کند!
در عجبم چنین گوهری گمنام مانده است..
در عجبم چنین الگویی وجود دارد و ما به دنبال اسطوره های ماورایی هستیم 
شهیدی که تنها ۱۹ سال داشت و متعلق به این دنیای خاکی و فانی نبود
او به ما یاد داد برای طی طریق الی الله حتما نباید کوه را جابه‌جا کرد قربت محبوب کاری ناشدنی نیست 
چیزی که از این شهید یاد گرفتم و به اندازه تمام عمرم ارزشمند است 
این است که میتوان در میان مردم باشی و با خدا باشی خدادوستان نه الزاماً لباس خاصی دارند نه ظاهر خاص !
می توان عادی بود و پیش خدا عزیز شد!
اما چه کردند با ما اساتید افراط گرای مذهبی آنهایی که راهشان فقط یکی است و درآمیخته با سلیقه شخصی شان و مختص انسان های محدود ...
همان هایی که از هرجا نگاهت بهشان افتاد راهت را کج می‌کنی تا حتی اندک  سخنی از او نشنوی آن ها سراسر سختی هستند

اما این شهید و استادش(آیت الله حق شناس) کاملا جامعه پردازی کردند راه کمالشان را از میان مردم رفتند!


بخوانید بخوانید بخوانید
یا حق 
        

1

          عارفانه، زندگی ساده و البته پر از رمز و راز با درجه معنویت فوق العاده بالای شهید احمد علی نیزی است که با خواندنش دل زنده می شود.
مهم‌ترین نکته در زندگی نامه شهید بزرگوار احمد علی نیری مراقبت از نفس و تسلیم نشدن در برابر  هوای نفس و پناه بردن به خداوند و مراقبت‌هایی است که شهید بزرگوار در زندگی خودشون داشتند که سبب رسیدن به درجه ی بالایی از عرفان شد که حتی از استاد خودشون آقای حق شناس هم پیشی گرفته بودند.
یکی دیگه از نکات جالب زندگی این شهید بزرگوار ارتباط قوی ایشون با پروردگار و البته با ائمه و به خصوص آقا صاحب الزمان بود.
 سرانجام این نوجوان که از همه‌ هم سن و سال ‌هایش در معنویت سبقت گرفته بود، در زمستان ۱۳۶۴ در جنگ با بعث عراق، در حالی که نوزده سال بیشتر نداشت به مقام شهادت نائل آمد.
تمام اتفاقات شیرین و سرشار از معنویت شهید نیری فقط در یک دهه از زندگی  ایشون اتفاق افتاد و نشان از این دارد که انسان اگر بخواهد می تواند راهی را که علما و سالکان در سال های زیاد با تلاش فراوان رفتند در مدت زمان کمی طی کند.
شهدا سنگ نشانند که ره گم نشود شهید احمدعلی نیری هم یکی از همین ستاره های پرنور است که با او می توان راه را پیدا کرد.
        

4

جزء یکی از
          جزء یکی از بهترین کتاب هایی بود که من خواندم.
برای من جالب بود که چگونه یک نفر می تواند در سن ۱۸ سالگی به این درجه عرفانی برسد.
 *یک نکته جالب*
ما هنوز آمادگی ظهور آقا امام زمان(عج) رو نداریم.( برای مثال در یک قسمت کتاب چند نفر از دوستان شهید ایشان را تعقیب می کنند که ببینند شهید کجا می رود؟ شهید که متوجه آنها می شود می گوید به دیدار آقا می روم شما هم می توانید بیایید. دوستان شهید که دوست داشتند امام(عج) را ببیند ولی ناگهان زانوهایشان شل می شود و توانایی رفتن به دیدار آقا(عج) رو از دست می دهند و برمی گردند. ) بعضی از ما هنوز حس وجود امام زمان(عج) رو نداریم و با اینکه دائم  شعار می دیم و اللهم عجل لولیک الفرج می خوانیم اما هنوز آمادگی مشرف شدن به محضر آقا امام زمان(عج) رو نداریم. آن چند دوست شهید که بهشون گفته شد بیایید به دیدار امام زمان (عج) باورشون نشد و حس نکردن که قراره به دیدار دوازدهمین امام و چهاردهمین معصوم شیعیان مشرف شوند.

پس به جای شعار بیهوده بریم خودمون را برای ظهور امام زمان (عج) آماده کنیم.


سید مهدی یار معصومی 
۱۴۰۳/۱/۲
        

4