معرفی کتاب عارفانه اثر گروه نویسندگان

عارفانه

عارفانه

4.6
187 نفر |
58 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

17

خوانده‌ام

476

خواهم خواند

57

شابک
9786007841266
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1397/1/1

توضیحات

        کتاب عارفانه فردی به نام عارف احمدعلی نیّری را به‌وسیلهٔ خاطرات و شرحی از زندگی‌نامهٔ وی، به خوانندهٔ خود، می‌شناساند.

بخشی از این کتاب را مادر شهید، به‌عنوان راوی، توضیح داده است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به عارفانه

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به عارفانه

نمایش همه

یادداشت‌ها

احسان

احسان

1403/12/10

          داستان از این قرار است که پسری از دید زدن دختران لخت کنار رودخانه منصرف میشود و ناگهان درهای آسمان به رویش باز میشود.

یادداشت های مربوط به این کتاب اغلب تحسین و غبطه بود. از این جهت با خودم گفتم اگر با خواندن این کتاب و کتابهای مشابه حس خوب نبودن یا ناکافی بودن به شما دست داد، به این سؤال فکر کنید:

«آیا واقعاً اگر احمدعلی نیری جای من و در دنیای امروز بود، باز هم اینگونه میشد؟»

البته این که با کمی غبطه انسان به دنبال اصلاح خودش باشد چیز پسندیده ای است ولی این حس نباید به سمت سرزنش خود سوق داده شود.

نکته اصلی حرفم این است: خدا به جایی که هستیم نگاه نمی کند بلکه برای مسیری که طی کرده ایم ارزش قائل است.

فرض کنید یک نفر در خانواده ای نابسمان بزرگ شده و بسیاری از فضائل اخلاقی را اساساً در اطرافیانش تجربه نکرده و نیاموخته و به تبع انسانی پراشتباه است و دیگری در خانواده ای با فضیلت رشد کرده و از ابتدا بسیاری از اخلاقیات را طبق تربیت خانوادگی داراست.

سؤال: اگر اولی تا پایان عمرش کمی بهتر شود، به شکلی که حتی چندان به چشم نیاید، و دومی همینطور که هست بماند و رشدی نکند. کدام یک بافضیلت تر است؟

از نگاه بیرون دومی آدم بهتری است، ولی من فکر میکنم خدا، عقل یا هر چیز دیگری که میخواهید بگویید اولی را فراتر از دومی می نشاند.
        

4

امیررضا

امیررضا

1403/10/23

          بسم‌الله الرحمن الرحیم 
#عارفانه

... من دیدم یک جوان در حال سجده است، اما نه روی زمین! بلکه بین زمین و آسمان مشغول تسبیح حضرت حق است!
جلو رفتم و دیدم احمد آقا مشغول نماز است. نمازش که تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...

این سخن از حضرت آقای حق شناس نقل شده که بعد از رفتن به مسجد در نیمه شب چنین صحنه‌ای مشاهده کرده.

احمد نیری، شهید ۱۹ ساله ای است که از این دست احوالات که برای خیلی هایمان دست نیافتنی و غیرممکن به نظر می آید دارد.
او در یادداشت هایش دارد که : روز چهارشنبه میخواستم وضو بگیرم برای نماز که یک لحظه‌ چشمم به حضرت (ع) افتاد. 
او با حضرت ملاقات میکرد. جوانی کم سن اما عجیب.

جایی به دوستش که با اصرار دلیل رشد معنوی اش را پرسیده بود گفت: روزی برای گرفتن آب به سمت رودخانه رفتم. آنجا دختران جوانی در حال شنا کردن بودند. بدنم لرزید و رو برگرداندم. من میتوانستم گناه کنم اما از این کار به خاطر خدا گذشتم و از شیطان به خدا پناه بردم و درخواست کمک کردم. رفتم و از جایی دیگر آب برداشتم و همینطور که مشغول بودم از چشمانم اشک جاری شد. و یا الله و یا الله میگفتم. ناگهان صدایی شنیدم. از کوه و سنگ و ... از همه صدا می‌آمد. همه میگفتند: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ / پاک و منزه است خداوند و پروردگار فرشتگان و روح القدس

کتابِ عارفانه گوشه هایی از زندگی شهید احمد علی نیری را روایت میکند که خواندنش مانند بوییدن گلی‌ست که از آسمان به زمین افتاده و شما در عین مست شدن از این بو، حسرت آسمان رفتن را میخورید و بیزاری از زمین را میجویید.
        

1

          بسم الله الرحمن الرحیم ؛

سادگی و سادگی
کلیدواژه ای که از بین بی شمار لغت بهترین تعریف است
کتاب حاضر کتابی است بس عاشقانه و عارفانه،چندی پیش بود که به عزیزی دادمش و من حتی در مخیلم نمی گنجید که به این سرعت ساز تحول را درون اون آدم کوک کند!
در عجبم چنین گوهری گمنام مانده است..
در عجبم چنین الگویی وجود دارد و ما به دنبال اسطوره های ماورایی هستیم 
شهیدی که تنها ۱۹ سال داشت و متعلق به این دنیای خاکی و فانی نبود
او به ما یاد داد برای طی طریق الی الله حتما نباید کوه را جابه‌جا کرد قربت محبوب کاری ناشدنی نیست 
چیزی که از این شهید یاد گرفتم و به اندازه تمام عمرم ارزشمند است 
این است که میتوان در میان مردم باشی و با خدا باشی خدادوستان نه الزاماً لباس خاصی دارند نه ظاهر خاص !
می توان عادی بود و پیش خدا عزیز شد!
اما چه کردند با ما اساتید افراط گرای مذهبی آنهایی که راهشان فقط یکی است و درآمیخته با سلیقه شخصی شان و مختص انسان های محدود ...
همان هایی که از هرجا نگاهت بهشان افتاد راهت را کج می‌کنی تا حتی اندک  سخنی از او نشنوی آن ها سراسر سختی هستند

اما این شهید و استادش(آیت الله حق شناس) کاملا جامعه پردازی کردند راه کمالشان را از میان مردم رفتند!


بخوانید بخوانید بخوانید
یا حق 
        

1