بریده‌ای از کتاب عارفانه اثر گروه نویسندگان

عارفانه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 28

احمد آقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدت منقلب شد. بدنش می‌لرزید. گویی یک بنده‌ی حقیر در مقابل یک سلطان با عظمت قرار گرفته. نماز احمد آقا آن گونه بود که ما از بزرگان دین شنیده بودیم. او در نماز عبد ذلیل در مقابل پروردگار جلیل بود. و اگر ایشان در زندگی به مراتب بالای کمال رسید، به دلیل همین افتادگی در پیشگاه پروردگار بود. در روایات ما نماز را معراج مومن معرفی کرده‌اند. من به نمازهای خودم که نگاه می‌کنم اثری از عروج به درگاه خدا را نمی‌بینم. اما اعتقاد قلبی من و همه شاگردان احمد آقا این بود که تمام نمازهای ایشان به خصوص در این سال‌های آخر نشان از معراج داشت! یعنی هر نماز احمد آقا یک پله او را به خدا نزدیک‌تر می‌کرد.

احمد آقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدت منقلب شد. بدنش می‌لرزید. گویی یک بنده‌ی حقیر در مقابل یک سلطان با عظمت قرار گرفته. نماز احمد آقا آن گونه بود که ما از بزرگان دین شنیده بودیم. او در نماز عبد ذلیل در مقابل پروردگار جلیل بود. و اگر ایشان در زندگی به مراتب بالای کمال رسید، به دلیل همین افتادگی در پیشگاه پروردگار بود. در روایات ما نماز را معراج مومن معرفی کرده‌اند. من به نمازهای خودم که نگاه می‌کنم اثری از عروج به درگاه خدا را نمی‌بینم. اما اعتقاد قلبی من و همه شاگردان احمد آقا این بود که تمام نمازهای ایشان به خصوص در این سال‌های آخر نشان از معراج داشت! یعنی هر نماز احمد آقا یک پله او را به خدا نزدیک‌تر می‌کرد.

59

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.