NayerehMohri

NayerehMohri

@adrianaa
عضویت

مهر 1403

4 دنبال شده

12 دنبال کننده

                تصویرگر کودک و نوجوان
مربی پرورش خلاقیت کودکان
              
nayereh.artworks

یادداشت‌ها

NayerehMohri

NayerehMohri

20 ساعت پیش

        «خوشه‌های خشم» جان اشتاینبک فقط یک داستان دربارهٔ فقر و مهاجرت نیست؛ یک کالبدشکافی بی‌رحم و در عین حال عمیقاً انسانی از فروپاشی یک جهان و تولد جهانی دیگر است.
 لاکپشتی که در آغاز رمان، با سماجت، خود را به جاده میرساند و در برابر تمام موانع سرسختانه به جلو میخزد، نماد مسیر خانوادهٔ جاد است. آنها نیز، در سفر حماسی از اوکلاهما تا کالیفرنیا، نماد تمامی بشریتی هستند که در تقلا، برای بقاست. آنچه در این مسیر طولانی فرومیپاشد، پوچ و بیمعنا نیست:
فروپاشی نهادهای سنتی چون خانواده، مذهبِ متعصب و قانونِ به خدمتِ ثروت، یکی پس از دیگری شکست میخورند تا نشان دهند در برابر طوفانِ سودجویی، دیگر کارایی ندارند.
 اما از دل این ویرانی، یک «دین جدید» متولد میشود. دینی که کشیش سابقش، «کیسی»، موعظه‌های آسمانی را رها میکند تا برای نان زمینی مبارزه کند. دینی که پیامش نه در کلیسا، که در سکوت گویای «مادر » و در شیرِ زندگی‌بخش «رزا شارون» به یک غریبهٔ در حال مرگ جاری است.
 وقتی هیچ چیز—حتی امید—در چشمانداز نیست، تنها چیزی که باقی میماند، همان سماجت لاکپشت است: غریزهٔ زندگی و همبستگی با همنوع. خشم، زمانی که در خوشه‌های همبستگی جمع شود، دیگر یک هیجان مخرب نیست؛ تبدیل به نیرویی میشود برای رویش دوباره، قدمی سخت و آرام به جلو، دقیقاً مانند آن آغاز نمادین.
«خوشه‌های خشم» یادآوری است باشکوه که انسانیت، در سختترین شرایط، با همان سرعتِ لاکپشت، اما با همان پایداریِ او، خود را در مهرورزی به دیگری بازمییابد.
      

20

NayerehMohri

NayerehMohri

5 روز پیش

6

NayerehMohri

NayerehMohri

1404/6/21 - 17:49

        قدرت اصلی کتاب، نه در پیرنگ آن، که در "صداقت روانکاوانه" بی‌نظیرش است. داستایِفسکی که خود به قمار اعتیاد داشت، هرگز سعی نمی‌کند قهرمانش را قضاوت یا تبرئه کند. او فقط "وجود دارد" و تاریکی‌های یک ذهن اسیر وسوسه را بدون لاک‌پوشانی به تصویر می‌کشد. این اثر یک "مطالعه موردی" استثنایی در مورد اعتیاد، خودتخریبی و رابطهٔ مرگبار غرور و شکست است.
اما  از آنجا که این کتاب در مدت بسیار کوتاهی و تحت فشار بدهی نوشته شد، ساختار روایی آن گاهی "عجولانه" و شتاب‌زده به نظر می‌رسد. پایان‌بندی آن می‌تواند برای برخی خوانندگان غیررضایت‌بخش و باز باشد، زیرا به جای یک نتیجه‌گیری داستانی، بیشتر یک "فریاد هشدار" است که در هوا قطع می‌شود. اما شاید همین ویژگی، بازتابی از زندگی واقعی یک قمارباز باشد که هیچ پایان خوش از پیش تعریف‌شده‌ای ندارد.
در کل، "قمارباز" یک شاهکار روانشناختی است که مانند یک چاقوی تیز، لایه‌های سطحی اخلاقیات و خرد انسانی را می‌شکافد تا تضادها و ضعف‌های درونیمان را به خودمان نشان دهد.
.
من کتاب را دوستش داشتم و از خوانشش بسیار لذت بردم.❤️
      

21

NayerehMohri

NayerehMohri

1404/6/13 - 16:12

        این کتاب گزارش سفر بوویه به همراه دوست نقاشش، تیری ورنه  است که در سال ۱۹۵۳ با یک فولکس واگن کاروان از ژنو سوییس به سمت شرق آغاز  می شود. هدف اولیه آنها رسیدن به هندوستان بود، اما بخش اعظم کتاب و شاید به یاد ماندنی‌ترین بخش سفرشان، مربوط به عبور از ایران است.  کتاب نثری شاعرانه و عمیق دارد چرا که بوویه فقط یک جهانگرد نیست؛ یک مورخ، قوم‌شناس  است و یک نویسنده با قلمی بسیار ظریف و شاعرانه است. او به جای توصیف صرف مکان‌ها، به دنبال "احساس" و "حس" مکان و آدم‌هاست. او حال و هوای ایران در دهه ۳۰ شمسی را با تمام جزئیاتش—بوها، رنگ‌ها، صداها و روحیات مردم—به تصویر می‌کشد.
برخلاف بسیاری از سفرنامه‌نویسان شرق، نگاه بوویه نه از بالا به پایین و تحقیرآمیز است و نه عرفانی و اغراق‌شده. او نه به عنوان یک قاضی اخلاقی، بلکه به عنوان یک ناظر کنجکاو و اغلب شوخ‌طبع، به توصیف خصوصیات مردمِ  ایران می‌پردازد. نگاه او به خصوصیات "دروغگویی"، "تعارفات" و "زرنگ بازی" ایرانیان، بسیار ظریف و چندلایه است و آن را نه به عنوان شرارت محض، بلکه به عنوان یک استراتژی بقا و یک بازی اجتماعی پیچیده در شرایط خاص آن زمانِ ایران  می بیند. 
بوویه متوجه می‌شود که بسیاری از "دروغ"ها در فرهنگ ایرانی آن زمان، نه برای فریب ، بلکه برای حفظ آبرو و مهمان‌نوازی است.
"او می‌گوید که اگر در خیابان از کسی آدرس بپرسی، حتی اگر نداند، به ندرت می‌گوید "نمی‌دانم" چرا که مایل نیست ندانستنش باعث شرمندگی شود و یا احترامش به عنوان میزبان زیر سوال برود.
در جای دیگری بوویه به اینکه چگونه مردم گاهی قوانین را دور می‌زنند تا به هدفی برسند، اشاره می‌کند. 
 به عنوان مثال  او در بروکراسی اداری می گوید، که چگونه افراد با استفاده از یک آشنا «پارتی» یا با دادن یک «چایخوری» (رشوه کوچک) راهی برای عبور از دیوارهای بلند بروکراسی پیدا می‌کنند. او این را نه تأیید اخلاقی، بلکه به عنوان یک واقعیت اجتماعی ثبت می‌کند. او این کار را نوعی «زرنگی» یا زیرکی می‌دانست که برای ادامه زندگی در شرایط سخت ضروری است.
نکته کلیدی اینجاست که بوویه قضاوت نمی‌کند. او این رفتارها را در بستر خودش—فقر نسبی، سیستم اداری پیچیده و فرهنگی که در آن «نقش» و «حفظ ظاهر» بسیار مهم است—مشاهده و ثبت می‌کند. او حتی اغلب با لبخند و تحسین از این «زرنگی»ها یاد می‌کند و آنها را نشانهٔ هوش و انعطاف‌پذیری مردم  در شرایط سخت می‌داند. در واقع او در این  کتاب سعی داشت «راه و رسم دنیا» را در ایران نشان دهد.
      

1

NayerehMohri

NayerehMohri

1404/3/22 - 16:33

        با خوانش این رمان می توان به این نتیجه رسید که شخصیت ها به نوعی تقابل بین سنت و مدرنیته را به نمایش می گذارد. دوگانگیِ آهو (سنتِ فداکارانه) و هما (مدرنیتهٔ هوس‌باز) و مرد سرگشتهٔ میانِ این دو (سید میران)، تنشِ تاریخیِ جامعهٔ ایران را روایت می‌کند.
 پرسش کلیدی: آیا این تقابل، واقعاً «انتخاب» زنان است یا جبرِ ساختارهای مردسالارانه؟  
جامعهٔ رمان، با معیارهای دوگانه، مردان را حتی در نقض آشکار ارزش‌های دینی (مثل مشروب‌خواری یا خیانت) توجیه می‌کند، اما زنان را به‌دلیل «هوس» یا حتی «اعتراض» سرکوب می‌نماید. آیا دین در این روایت، ابزاری برای تثبیت قدرت مردان نیست؟  
در این رمان که برگرفته از ساختار جامعه ایرانی است آهو با تحمل رنج، به نماد «زن خوب» تبدیل می‌شود، اما این ایثار، سیستمِ ستم را بازتولید می‌کند.
_ آیا فداکاریِ زنان، واقعاً یک فضیلت است یا نشانهٔ درونی‌شدن ستم؟ و چرا جامعه راه‌های رهایی (مثل ترک خانواده) را برای زنان نمی‌پذیرد؟
- آیا هما «شرور» است یا زنی که جسارت شکستن تابوها را داشت؟  
- آیا مدرنیته می‌تواند راه رهایی زنان باشد، یا فقط شکل جدیدی از بهره‌کشی است؟  
- چرا جامعه میل جنسی مردان را طبیعی، اما همان میل در زنان را «فساد» می‌خواند؟  
این رمان در سال ۱۳۴۰ نوشته شده و به وضع فرهنگی جامعه در سال های ۱۳۱۳ و دوره پادشاهی رضاشاه پهلوی می پردازد. از نظر من  با وجود گذشت دهه‌ها، همچنان آیینهٔ جامعه‌ای است که زنان را میانِ «سنتِ سرکوبگر» و «مدرنیتهٔ نکوهیده» گیر می‌اندازد. نقد اصلی متوجه ساختارهایی است که به نام دین و اخلاق، مردانگی را تبرئه و زنانگی را مجازات می‌کند.  
این رمان ریاکاری اخلاقی و نقش سیستم‌های قدرت در تثبیت نابرابری انگشت گذاشته است و نشان میدهد که قربانی‌کردن زنان نه یک انتخاب، بلکه محصول ساختارهای عمیق فرهنگی است.  
      

1

NayerehMohri

NayerehMohri

1404/3/1 - 11:10

        کتاب "پریانه‌های لیاسندماریس" با ترکیب هوشمندانه‌ای از فانتزی، ماجراجویی، و عناصر فلسفی، نه تنها نوجوانان را سرگرم می‌کند، بلکه آن‌ها را با مفاهیم عمیق انسانی مانند دوستی، شجاعت، پذیرش خود، و مقابله با ترس‌ها آشنا می‌سازد. این اثر با خیال‌پردازی  و شخصیت‌ سازی هایش دنیایی جذاب خلق کرده که خواننده را تا آخرین صفحه همراهی می‌کند. 
---
ویژگی‌های برجسته‌ی کتاب:
فراتر از کلیشه‌های جنسیتی  هست .قهرمان داستان بدون توجه به جنسیت، بر پایه توانایی‌ها و شجاعت خود تعریف می‌شود. این پیام قدرتمند به نوجوانان می‌گوید: "هرکس می‌تواند قهرمان باشد، اگر اراده کند."
___
طنز هوشمندانه در موقعیت‌های حساس کتاب خوانش آن را جذاب تر کرده.حضور "فلسفوریاها"(شخصیت‌های طنز) در صحنه‌های پرتنش، نه تنها اضطراب را کاهش می‌دهد، بلکه به خواننده می‌آموزد که گاهی خنده می‌تواند بهترین سلاح در برابر ترس باشد.
___
من پایان باز و امیدوار کننده داستان را دوست داشتم.
  کتاب با تصویر "کودکی جدید در گهواره‌ی پریان" به خواننده می‌فهماند که ماجراجویی هرگز تمام نمی‌شودو هر پایان، آغازی برای یک سفر تازه است. این مفهوم می‌تواند نمادی از تولد ایده‌ها یا نسل‌های جدیدباشد.  
___
خلاصه اینکه نوجوان خاموشِ درونِ منِ بزرگسال از خوانش این کتاب  خوشحال و راضیه 
ممنونم ازت طاهره خانم ایبد😊🖐...
      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.