جایی دیگر

جایی دیگر

جایی دیگر

3.4
21 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

35

خواهم خواند

14

شابک
9789644481390
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1398/9/3

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به جایی دیگر

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به جایی دیگر

جزء از کلبوف کورهمنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها

رمان هایی با تکنیک جریان سیال ذهن.

20 کتاب

تکنیک پیچیده جریان سیال ذهن یا Stream of consciousness شاید برای افرادی که تازه شروع به کتابخوانی کرده اند، ناآشنا و غیر قابل فهم باشد. خلاصه بگویم؛ در این کتاب ها خیلی به دنبال معنا نباشید! به نظرم افرادی که تازه با کتاب و کتابخوانی آشنا شده اند، برای شروع سمت این کتاب ها نروند. چون این تکنیک عموما شامل پراکنده گویی های هذیان گونه است و عموما این کتاب ها سخت خوان و گاها حوصله سر بر می شوند. در این تکنیک زمان، مقوله ای کاملا ذهنی، نسبی و غیر خطی است. بعضی از این کتاب ها آنقدر در همه جا پیشنهاد می شود که ناخودآگاه مخاطب تازه کار هم آن را انتخاب می کند. امکان تمام نکردن و نیمه کاره رها کردن این دسته کتاب ها هست. پس برای شروع پیشنهاد می کنم از این لیست انتخاب نکنید. اینجا لیستی از کتاب هایی که با این تکنیک نوشته شده اند میگذارم. خودم بعضی را خوانده ام و بعضی را نه. پی نوشت: بعضا گفته شده که بوف کور یا جزء از کل جریان سیال نیست. به هرحال نوشته ها به گونه ای هستند که به نظر می رسد نویسنده با استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن سعی می کند وقایع و صحنه های روایت را همانطور که در ذهن شخصیت های داستان جریان می یابند، بازگو کند.

96

پست‌های مرتبط به جایی دیگر

یادداشت‌ها

سهیل قریب

سهیل قریب

5 روز پیش

          《داستان‌هایی از جنس صمیمت》
خواندن "جایی دیگر" برای من برابر است با خواندن آخرین کتاب از آثار گلی ترقی‌. به همین خاطر می‌توانم نگاهی کلی‌تر و قضاوتی کامل‌تر نسبت به او و قلمش داشته باشم.
حس و حال اثر همان حس و حال آثار قبلی‌ست. همان صمیمت که بنظرم از نثر روان و یکدست او و روایت خاطره‌گونه‌ی او در داستان می‌آید که بعد از خواندن چند اثر متوجه حضور واقعی خاطرات نویسنده (شاید بشود گفت خود نویسنده) در داستان‌ها هم می‌شوید. بنظر من این مسئله‌ی مهمی‌ست که شاید بتوان گفت برای من پررنگ‌ترین موضوع در نگاه به آثار گلی ترقی و کتاب جایی دیگر به عنوان آخرین اثری که از او می‌خواندم بود.
این نگاه صمیمی و روایت خاطره‌وار داستان‌ها از جذابیت‌های شکل روایت گلی ترقی بود که در خوانش‌های اول از او من را جذب آثار او کرد ولی همین شکل از روایت با تکرار در آثار بعدی به خصوص داستان کوتاه‌ها باعث ایجاد نوعی دلزدگی از داستان‌ها شد. برای خواننده‌ی حرفه‌ایه آثار ادبی این شکل از روایت حس دم دستی بودن می‌دهد، به دلیل راحت‌تر بودن این شکل روایت این نگاه را می‌دهد که نویسنده با انتخاب زاویه اول شخص و روایت داستان از منظر خود آن هم به شکل نگاه به گذشته صرفا جای هم‌نشینی را گرفته که نشسته است و خاطرات یا تجربیاتش را برایت تعریف می‌کند. البته که دو ویژگی مهم داستان‌های ترقی را از سطح پایین این شکل از روایت جدا می‌کنند و همین هم باعث می‌شود که با همه‌ی این مسائل همیشه خواندن اثار او خالی از لطف نباشد. یکی درون‌مایه‌ی فلسفی و نگاه معناگرایانه‌ی این به همین تجربیات و خاطرات می ‌باشد که نگاه عمیق‌تر به داستان‌های او می‌دهد(که این هم از پیش زمینه‌ی تحصیلان فلسفی خود نویسنده می‌آید)، دلیل دوم که بنظر من مهم‌ترین و قوی‌ترین ویژگی آثار ترقی‌ست نثر زیبا و روان اوست که سرشار از توصیفات و تمثیل‌های بجا و زیباست.
در آخر همونطور که گفتم خواندن آثار گلی ترقی همیشه می‌تواند حس و حالی خوب و صمیمی همراه با نگاهی عمیق در شما ایجاد کند ولی خب مطمئنن خیلی نخواهد توانست مخاطب جدی ادبیات داستانی را بطور کامل راضی نگه دارد و همونطور که خود من شروعم برای داستان خوانی و علاقه‌مندیم به خواندن با رمان اتفاق از گلی ترقی اتفاق افتاد بنظرم یکی از بهترین گزینه‌ها برای شروع داستان‌خوانی و یا معرفی برای مخاطبان ابتدایی‌تر ادبیات داستانی می‌تواند باشد.
        

16