یادداشت NayerehMohri

NayerehMohri

NayerehMohri

1404/3/22

        با خوانش این رمان می توان به این نتیجه رسید که شخصیت ها به نوعی تقابل بین سنت و مدرنیته را به نمایش می گذارد. دوگانگیِ آهو (سنتِ فداکارانه) و هما (مدرنیتهٔ هوس‌باز) و مرد سرگشتهٔ میانِ این دو (سید میران)، تنشِ تاریخیِ جامعهٔ ایران را روایت می‌کند.
 پرسش کلیدی: آیا این تقابل، واقعاً «انتخاب» زنان است یا جبرِ ساختارهای مردسالارانه؟  
جامعهٔ رمان، با معیارهای دوگانه، مردان را حتی در نقض آشکار ارزش‌های دینی (مثل مشروب‌خواری یا خیانت) توجیه می‌کند، اما زنان را به‌دلیل «هوس» یا حتی «اعتراض» سرکوب می‌نماید. آیا دین در این روایت، ابزاری برای تثبیت قدرت مردان نیست؟  
در این رمان که برگرفته از ساختار جامعه ایرانی است آهو با تحمل رنج، به نماد «زن خوب» تبدیل می‌شود، اما این ایثار، سیستمِ ستم را بازتولید می‌کند.
_ آیا فداکاریِ زنان، واقعاً یک فضیلت است یا نشانهٔ درونی‌شدن ستم؟ و چرا جامعه راه‌های رهایی (مثل ترک خانواده) را برای زنان نمی‌پذیرد؟
- آیا هما «شرور» است یا زنی که جسارت شکستن تابوها را داشت؟  
- آیا مدرنیته می‌تواند راه رهایی زنان باشد، یا فقط شکل جدیدی از بهره‌کشی است؟  
- چرا جامعه میل جنسی مردان را طبیعی، اما همان میل در زنان را «فساد» می‌خواند؟  
این رمان در سال ۱۳۴۰ نوشته شده و به وضع فرهنگی جامعه در سال های ۱۳۱۳ و دوره پادشاهی رضاشاه پهلوی می پردازد. از نظر من  با وجود گذشت دهه‌ها، همچنان آیینهٔ جامعه‌ای است که زنان را میانِ «سنتِ سرکوبگر» و «مدرنیتهٔ نکوهیده» گیر می‌اندازد. نقد اصلی متوجه ساختارهایی است که به نام دین و اخلاق، مردانگی را تبرئه و زنانگی را مجازات می‌کند.  
این رمان ریاکاری اخلاقی و نقش سیستم‌های قدرت در تثبیت نابرابری انگشت گذاشته است و نشان میدهد که قربانی‌کردن زنان نه یک انتخاب، بلکه محصول ساختارهای عمیق فرهنگی است.  
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.