زهره توکلی سراوانی

زهره توکلی سراوانی

@Zoh_Reh

63 دنبال شده

27 دنبال کننده

                یک عدد زهره ی کتابْخَرِ کتابْنَخوون 😊🙋
              
Zohreh.t.s.67
Hazrat_e_ordibehesht

یادداشت‌ها

نمایش همه
        فرمانده را نمی‌شناختم حتی بعد از شهادت اسماعیل هنیه وقتی در جایگاه او قرار گرفت هم نمی‌شناختمش تا اینکه برای اولین بار در یک ویدئو دیدمش که در حال گفتن جمله‌ای بود  " أنا قُلتُ و اُکرَر " تُن صدایش دلنشین بود و خاص چهره‌ش نشان از سختی‌هایی داشت که در طول سالیان دراز مقاومت کشیده بود .
شیفته‌اش شدم و هر جا که اسمی ازش برده می شد دلشاد می‌گشتم تا اینکه خبر از ترجمه‌ی کتابی شد که نویسنده‌اش فرمانده بود ؛ می‌گفتند که در کتابش به چگونگی طرح عملیات طوفان الاقصی اشاره شده و خیلی درباره‌ی این عملیات صحبت گشته است .منتظر و مشتاق بودم تا اینکه در فضای مجازی خبری پیچید 💔 اسرائیل فیلمی از آخرین دقایق مقاومت فرمانده را پخش کرد که با مجروحیت و با یک دست در حالی‌که در ساختمان مخروبه‌ای روی مبلی در حالت کمین نشسته بود چوبی را سمت پهپاد دشمن پرت کرد و بعد صدای شلیک و فَوَقَعَ ما وَقَعَ ...
در اولین جلسه‌ای که با دوستان گروه ۷ اکتبر همراه پژوهشگر کتاب ممنوعه‌ی فلسطین داشتیم یکی از دوستان بهم گفت که هفته ی بعد در کتابخانه‌ی پارک شهر جلسه‌ی نقد کتاب خار و میخک با ترجمه‌ی دکتر شنی هست و ایشان دبیر جلسه هستند ‌
یک هفته‌ای بود که خواهرم کتاب را خریده بود و آرام آرام پیش می‌رفت ، بهش گفتم تو تفننی کتاب می‌خوونی  ، تا هفته‌ی بعد که به جلسه‌ی نقد برسم کتابت رو قرض می‌گیرم (اهل قرض گرفتن کتاب نیستم ولی تو مضیقه‌ی مالی بودم) 😅
روز نقد رسید و قبل از رفتن به جلسه توانستم کتاب را برای خودم تهیه کنم .
در طول داستان کتاب بارها فرمانده را تجسم کردم و هربار با خودم می‌گفتم یعنی زندگی فرمانده هم اینگونه گذشته است؟
فرمانده‌ای که با وجود مشکلات و سختی‌ها در دانشگاه الازهر غزه ادبیات عرب خوانده بود و روایت داستانی از یک خانواده‌ی فلسطینی را بیان داشته بود کما اینکه این روایت ، داستان هر فلسطینی می‌توانست باشد ‌
بسیار مشتاقانه داستان را دنبال می‌کردم تا به انتهای کتاب و طرح چگونگی عملیات طوفان الاقصی برسم اما ،
انتهای کتاب در سال ۲۰۰۴ بود و فرمانده این داستان را در دوران اسارتش در زندان‌های مخوف اسرائیل نوشته بود .
خدا رو شکر که در جلسه‌ی نقد حضور داشتم و از جناب دکتر شنی پرسیدم که چطور می‌گویند که در این کتاب ضرورت طرح عملیات طوفان الاقصی بیان شده است ؟
و ایشان پاسخ دادند که در طول روند داستان تشکیل گروه‌های مقاومتی که به آن‌ها اشاره شده و در آخر تشکیل حماس و دفاع از خاک وطن در برابر متجاوزین صورت گرفته است مقدمه‌ای است بر این موضوع و ادامه‌ی حیات آنان از آن زمان تا اکنون در گرو این دست از عملیات‌هاست .
ولی موضوعی که طوفان الاقصی را متمایز می‌کند این است که فلسطینیان در روابط عادی‌سازی اعراب و یهود در حال محو شدن از صحنه‌ی روزگار بودند که با زیرکی و ذکاوت فرمانده و فرماندهان  حماس و طراحی این عملیات برق‌آسا مانع به‌فراموشی سپردن مردمشان شدند و با شعار مرگ با عزت بهتر از فراموشی‌ست دنیا را تکان دادند .
روحش شاد و راهش پررهرو باد ✌️✌️✌️
      

0

        نوشتن در مورد جلد آخر سخت است ، جنگ لعنتی به دنیای شیرین و زیبای آنی رخنه کرده و اندوه را در سرتاسر داستان می‌پراکند . 
پسرانش یک‌به‌یک داوطلبانه به جبه‌های جنگ در آن‌سوی اقیانوس می‌روند و دوقلوهایش در دانشگاه مشغول تحصیل‌اند . تنها ریلا آخرین فرزندش را که حالا نوجوانی شده کنار خود دارد .بیشتر داستان از زبان ریلا تعریف می‌شود و روند داستان همانند جلدهای قبلی است و فرق زیادی ندارد . با شروع جنگ جهانی و ورود بریتانیا به آن  طبل جنگ در سرتاسر کانادا و جزیره‌ی پرنس ادوارد نواخته می‌شود ، جوانان و مردان وطن‌پرست برای پاسداری از میهن و برافراشته ماندن پرچم‌شان راهی سرزمینان آن‌طرف اقیانوس می‌شوند و برای مردمان جزیره دل‌نگرانی را به‌جا می‌گذارند .
با اینکه حس وطن‌پرستی در داستان را تحسین می‌کنم ولی در واقع با استعماری که از سوی بریتانا و دیگر قدرت‌های بزرگ آن زمان که در کشورهای دیگر اعمال می‌شد بشدت مخالفم .از اینکه در قسمتی از داستان از پس‌گرفتن اورشلیم و کوت و بغداد توسط نیروهای انگلسی اهالی اینگلساید خوشحال می‌شوند در حالی‌که از نظر بقیه آن‌ها دوباره به استعمار بریتانیا درمی‌آیند . جنگ هیچ‌وقت خوشایند نبوده و نیست ولی اگر به خاکی حمله شد بر مردمان آن سرزمین فرض است که از خاک خود دفاع کنند .دفاع در برابر اجنبی همیشه شکوهمند و افتخارآفرین است .
در اینجا هم پسران آنی برای دفاع از خاکشان در برابر نازی‌ها وارد جنگ می‌شوند هرچند که سیاست بریتانیا همیشه بر پایه‌ی استعمار می‌گردد .
جوانانی که با دنیایی از شادی و شعف و روح شاعرانه در دنیای آنی زندگی می‌کردند بعد از جنگ مردانی باتجربه در برابر سختی‌ها به وطن بازمی‌گردند .
      

0

        سالهاست که با بالارفتن سن و آگاهی‌های اجتماعی معتادان را در زمره‌ی بیماران دسته‌بندی می‌کنم.
اما با خواندن کتاب و دیدگاهی که در دهه‌ی هفتاد و هشتاد به خاطر عدم شناخت و آگاهی نسبت به این طیف از مردم رایج بوده و خود نیز درگیر این دیدگاه بودم بسیار شرمگین شدم .
اینکه به خاطر شرایط اجتماعی حق‌هایی از آنها ضایع و ظلم‌هایی به آنها روا گشته بسیار آزار دهنده بود و ساده‌دلی آنهایی که گرفتار این افیون شده‌بودند به این شرایط دامن می‌زند .
نکته‌ی طلایی که از ابتدا تا انتهای کتاب بارها به آن اشاره شد شناخت و عدم شناخت برای هر فردی که در اجتماع زندگی می‌کند بود .
چه آنکه اگر این دست از بیماران از عوارض و عواقب این افیون شناخت داشتند دچارش نمی‌شدند.
و بسیار خوشحالم برای نویسنده که با نوشتن این قصه و انتشار آن گامی موثر در شناخت این بیماری برای مردم برداشته‌است و امید دارم که با فراگیر شدن فرهنگ کتابخوانی  این اثر در زمره‌ی پرفروش‌ها و پرخواننده‌ترین کتاب‌ها قرار بگیرد.
      

1

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.