آنی شرلی در خانه رویاها

آنی شرلی در خانه رویاها

آنی شرلی در خانه رویاها

4.6
126 نفر |
23 یادداشت
جلد 5

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

318

خواهم خواند

92

شابک
9789645361929
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1399/10/23

توضیحات

        سرگذشت دخترکی یازده ساله است که از یتیم خانه به مزرعه گرین گیبلز می آید تا زندگی جدیدی را آغاز کند.
      

لیست‌های مرتبط به آنی شرلی در خانه رویاها

نمایش همه

پست‌های مرتبط به آنی شرلی در خانه رویاها

یادداشت‌ها

        ولی جایی که کاپیتان جیم مرد گریه ام داشت می گرفت:))))
ولی عوضش آخر قصه لسلی و کورنیلیا خوب بود♡
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

رؤیا

رؤیا

1403/5/25

          به عبارتی آنی شرلی در فورویندز

اگه خیلی حساس باشید، می‌تونه اسپویل باشه🧐
آنی خانه رؤیاهاشو با چاشنی عشق مهیا کرد، دوستی‌های جدیدی شکل داد و مادر بودن رو تجربه کرد. شخصیت‌پردازی‌های خانم لوسی مثل همیشه عالی بود. 
تو این کتاب داستان با روند نسبتا یکنواختی ادامه پیدا کرده. تو ذهن من آنیِ اینجا، با آنیِ کتاب اول و دوم خیلی فرق داشت؛ به طوری‌که می‌تونست آدم متفاوتی به‌نظر بیاد. احتمالا اینکه پایان این کتاب مثل بقیه کتاب‌ها با برگشتن به گرین گیبلز تموم نشد بی‌تاثیر نبوده. اما آنی همچنان شخصیت دوست داشتنی و محبوب خودش رو حفظ کرده.

شخصیت‌های پررنگ کتاب:
دکتر بلایت - دوشیزه کورنیلیا - مارشال الیوت - کاپیتان جیم بوید - لسلی - دیک مور - اوئن فورد - جویس - جیمزمتیو

از کتاب:

طبیعت بشر، هرگز به‌اجبار تن به سازگاری نمی‌دهد.
------

خدا را شکر می‌توانیم دوستانمان را خودمان انتخاب کنیم، ولی بستگانمان را باید همانطور که هستند قبول کنیم و امیدواریم باشیم که آدم تبهکاری بینشان پیدا نشود.
------

گاهی احساس می‌کنم خدا از حرف‌های ما خنده‌اش می‌گیرد، خب ما آدمیزادیم و ادعای خدایی نداریم و همه چیز را نمی‌دانیم.
------

راستش من با ایمانم به دنیا آمده ام؛ بنابراین هیچ‌وقت لطمه‌ای به آن وارد نمی‌شود. جدای از آن به خوب بودن خدا هم شک ندارم.
------

دلیلی برای سرزنش کردن وجود نداشت... هر پیشنهادی بی‌فایده بود. دلسوزی با هر شدتی در مقابل اندوه عظیم این مرد، حقیر جلوه می‌کرد.
------

گویی وقتی دردی جانکاه در روح جای می‌گرفت، سایر احساسات انسانی کنار می‌رفتند. 
------

آنی! عزیزم! خداوند واقعا لطف می‌کند که همه‌ی دعاهای ما را اجابت نمی‌کند.
------

ولی تحسین کردن با عشق ورزیدن فرق داشت.
------
        

1

وقتی عشق ی
          وقتی عشق یا غمی عمیق، قلب کسی را فرا می‌گیرد، قدرتی شگرف پیدا می‌کند.
.
در این کتاب آنه و گیلبرت عروسی می‌کنن و برای زندگی به خانه کوچک شان در بندر فورویندز می‌روند، خانه ای که پناهگاه شادی هایشان می‌شود و البته غم هایشان « گویا مقدر بود که هر خوشی ای، سایه های کم‌رنگی از اندوه نیز به همراه آورد.»
.
شخصیت هایی دل نشین مثل کاپیتان جیم، دوشیزه کورنیلیا و لسلی مور، آنها را همراهی می‌کنند و هرکدام داستانی دارند. 
_کاپیتان جیم: به قول کورنیلیا برایانت هر دوی ما از یک رگ و ریشه ایم.
آنی با تعجب گفت: از یک رگ و ریشه ایم؟
_ بله. کورنیلیا مردم را به دو دسته تقسیم می‌کند؛ آنها که از رگ و ریشه خودش اند و آنهایی که نیستند. اگر یک نفر با تو رو به رو شود، افکارش با تو یکی باشد و از همان چیزهایی که تو خوشت می آید، خوشش بیاید، پس با تو هم‌رگ و ریشه است.
.
بین کتاب های این مجموعه تا اینجا، خانه رویاها برای من قشنگترین بوده.💛
به نظرم این کتاب تا حدی به قصر آبی خانم مونتگمری شباهت داره. 
* عکس بالا سمت راست مربوط به فیلم آنشرلی با بازی Megan Follows است.
.
_ کتاب پنجم آنشرلی
.
۰۲/۳/۱۴
        

41

homa

homa

1402/6/24

        
🌊👒 کتاب پنجم از مجموعه ی آنی شرلی هم به آخر رسید.. واقعا  مثل اسمش رویایی بود!!📔📚
《آنی و گیلبرت بلاخره بعد از سالها باهم ازدواج می کنن و با هم اونلی رو ترک می کنن و برای زندگی به فور ویندز می رن.. از لحظه ای که آنی پا به خونه ی کوچیکش می ذاره، اسمش رو می ذاره "خانه ی رویاها"... در فور ویندز دوستان جدید و ماجراهای جدیدی انتظار آنی رو می کشن.. . آنی دوستان جدیدی مثل، کاپیتان جیم، لسلی و دوشیزه کورنیلیا پیدا می کنه.. و از همه ی اینها مهم تر، آنی مادر می‌شه!!》
.
پی نوشت:
دو تا اتفاقی که توی این قسمت از مجموعه افتاد خیلی برام دردناک بود؛ اول اینکه دخترک آنی چند ساعت بعد از تولد مرد! خدا می دونه که چقدر متاثر شدم، تا حدی که تا فرداش از شدت تاثر عزای بچه ی نداشتم رو که مرده بود گرفته بودم..دوم مرگ کاپیتان جیم بود که خیلی دوسش داشتم و بهم حس یک پدربزرگ پیر مهربون رو می داد....
و در آخر خیلی دلم می خواد یک روز قدم به خانه ی رویاها بذارم❤️
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

          و زیبایی بی حد و مرز این کتاب...
بندر زیبای فور ویندز و طلوع و غروب بی نظیرش..
و اسمون و دریای حیرت انگیزش..
پنجمین کتاب این مجموعه زیباترین حسو داشت و ماجراجویی و شخصیت های متفاوت و دوست داشتنی ای که داشت زیباییش مثال نزدنی بود.
کاپیتان جیم ، دوشیزه کورنلیا ، لسلی زیبا و ... هر کدومشون شخصیت هایی کاملا جدید و مستقل به هم بودن و این ایده که پنجره جدیدی از شخصیت ها براتون باز میکنه خیلی قشنگه.
برای مثال کاپیتان جیم مهربون و داستان و ماجراجویی های عجیب و قشنگش به شما حس صمیمیت میده و فانوس دریایی یکی از دنج ترین و امن ترین مکان هایی بود که من میتونستم تصور کنم.
دوشیزه کورنلیا با عقاید عجیب و بامزش شمارو میخندونه و داستان رو یکنواخت نمیکنه
لسلی زیبا برعکس خیلی از شخصیت ها زندگی خیلی سختی داشته و نا امیدی و خسته بودنش رو به خوبی نشون میده.
و مهمتر از همه خانه رویاها ...
زیباترین و سرزنده ترین خونه‌ی کل این مجموعه و داستان متفاوت و زیباش و گذشته‌ی قشنگش.. 
عاشقانه‌های انی و گیلبرت زیبایی این خونه رو صدبرابر کرده بود و رفیق بودنشون قابل لمس بود..
(بالاخره چیزی که توی کتابای قبل براش له له میزدم رو گرفتم ولی هنوز کافی نیست
پ.ن:منظورم عاشقانه‌های آنی و گیلبرته)
و چیزی که لازم میدونم بگم هم اینکه اولای کتاب در گرین گیبلز همراه دایانا خانم ریچل و ماریلا فلش بک و زنده کردن خاطرات قدیمی خیلی زیبا از کتاب اول و دوم بود که خیلیییی دوست داشتنی بود.
یکی از بی نظیرترین نکته‌های این کتاب وجود غم و اندوه و ناامیدی در اتفاقات و زندگی شخصیت ها هست و اینکه اونها در حال پذیرفتن و کنار اومدن با مشکلاتشون هستن(برعکس کتابای قبل که سعی در برطرف کردنش داشتن)
که این جمله  "غم بخشی از زندگیه" رو که خیلی از ماها شنیدیم رو به زیباترین شکل ممکن نشون میده
و یه نکته خیلی قشنگ دیگه هم داشت
"حقیقت ، آزادی را به ارمغان میاورد."
        

1