معرفی کتاب شکارچیان ماه اثر محمدرضا بایرامی شکارچیان ماه محمدرضا بایرامی 4.7 3 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 2 خواندهام 5 خواهم خواند 5 ناشر شرکت انتشارات سوره مهر شابک 9786000300005 تعداد صفحات 382 تاریخ انتشار 1401/1/2 توضیحات کتاب شکارچیان ماه، نویسنده محمدرضا بایرامی. یادداشتها محبوبترین جدیدترین حسن مجیدیان 7 ساعت پیش 🔸شکارچیان ماه به نظرم این آخرین کار آقای بایرامی باشد. داستان جوانی به نام صابر که در تاکستان قزوین، پرورش ماهی داشته و تبحری خاص در تیراندازی آن هم تاریکی شب. جنگ او را به جبهه و هور و همکاری با شهید علی هاشمی در قرارگاه سرّی نصرت میکشد. برای او که از آدم کشتن بیزار است و آدمی منزوی و محتاط به شمار میرود، حضور در جبهه و کار کردن با آدم ها، مشکلات و داستان هایی پیش می آید. چند داستان فرعی مثل دلبستن به دختری منافق و قضیه ی ازدواجش با دختر عمو هم چاشنی روایت اصلی است. کتاب چندان روان نیست و رفت و برگشت هایش فراوان است و خواندنش حواس جمع میخواهد تا سررشته ی داستان از دستت در نرود. اما با همه ی اینها دیدنِ چنین کتابی قابل توصیه است. باز هم همان داستانِ پیچیدگی آدم ها و روحیاتِ متنوع این و آن در محیط اجتماع که پر از درس و مایه ی خودشناسی است. 0 3 لیلا مهدوی 1402/6/13 شکارچیان ماه همه چیزمان از خط آن هشت سال جنگ میگذرد. بزنگاهی که هم به ما هویت داد و هم فردیت. هم جامعهمان را ساخت و خط مشیهای مختلف را در درونش رشد داد. اگر خوب نگاه کنیم همه ما با هر خط فکری در گوشه ذهنمان آن هشت سال و البته سالهای دور و برش روشن است. آن هشت سال و وقایع مهمی مثل ناآرامیهای کردستان یا فتنه مجاهدین خلق و گروهکهای تروریستی دیگردر کنارش فرصتی پدیدآورد که در این میان داستان نویسها نیز به زعم خودشان از صحنههایش خلق درام کنند. که مختص به یک جریان فکری مشخص هم نبود و هر کسی از این چشمه بهره خودش را میبرد. البته که جنگ یا موقعیتهای اینچنینی در حیات تمام جوامع تاثیر گذار است اما هشت سال جنگ ما قصهاش فرق دارد. هشت سال جنگ ما مثل یک گذر ساده نیست. انسان ساز است. جنگ هم انساز ساز و هم رنج و محنتی بیپایان دارد اما نوع نگاه ما به جنگ تعیین کننده است. اصلا این جنگ همان سرند سره از ناسره است اما سنجه رفتن یا نرفتن نیست. قرارمان را بگذاریم به دیدن یا ندیدن... فرقی ندارد جنگ رفته باشی یا جنگ دیده باشی یا فقط شنیده باشی طعم جنگ را همه چشیدهاند. همهمان چشیدهایم اما بعضی در جنگ زندگی کردند و بعضی بعد از آن زندگی ساختند بعضی هم لاله پر پر شدند بعد از جنگ و زندگی خواستند. یک جور سهمخواهی، زمینخواهی از همان زمین آبادی که حالا حالاها آب داشت و قرار بود آباد بماند. «گفته بود من برای خاکی جنگیدم که حتی یک وجبش هم مال من نبود» جهان داستانی شکارچیان ماه بزرگ است نویسنده همزمان دارد زمانهای مختلفی را که تجربه کرده نگاه میکند و داستان را پیش میبرد. کاری به فرم ندارم که به دریچه نگاه راوی سیالیت بخشیده است. قصه شکارچیان ماه قصه شکل گیری هویت و فردیت بسیاری از آدمهای تاثیرگذار در جامعه ماست. نویسنده در شکارچیان ماه تاریخ نمینویسد. به نظر من این رمان را نمیتوان رمان تاریخی از رمانهای دفاع مقدس دانست. نگاه من به رمان شکارچیان ماه، یک رمان جامعهشناسی است. حتی اگر بخواهیم به فرامتن نقب بزنیم میتوانیم به تحلیل نوعی فلسفه سیاسی برسیم که مختص همان سالهایی بود که نویسنده قلاب داستانش را به آن بند کرده است. شاید به همین علت است که نویسنده هر فصل را با یک پیشدرآمد کوچک از افکار خاص خودش شروع میکند. «صابر» در فضای مه آلود حال دارد گذشته خود را واکاوی میکند و این دقیقا شرح حال صابرهای زیادی است که آن سالها را از سر گذارنده اند و حالا میخواهند خود را محاسبه کنند. رفت و آمد مداوم بین زمانهای مختلف داستان اگرچه آن را سختخوان کرده و مخاطب آن را محدود به مخاطب جدی و اهل ادبیات. اما این فرم یک ویژگی خوب دارد و آن اینکه در یک نظر و بهتر بگویم در یک لانگ شات میتوان به گرهها و سرنخهای بیشتری نگاه کرد و در واقع محمدرضا بایرامی وسعت نگاه مخاطب را افزایش داده است و حال مخاطب باید سر رشتههای زیادی را نگه دارد که در نهایت به یک کل منسجم برسد. شکارچیان ماه را میتوان یک رمان مبتنی بر روایت و البته شخصیت محور و مدرن دانست. نویسنده با اینکه در روایت داستان از راوی سوم شخص هدف با نظر به صابر استفاده میکند اما همین انتخاب راوی به ما نشان میدهد منظور نویسنده یک فرد نیست بلکه یک نسل است که در شرایط دیروز و امروز حرکت میکند و این یکی از مولفههایی است که قصه را به یک قصه مدرن تبدیل کرده است. و نکته بعدی درباره فرم داستان مکانهای متعدد آن است. نویسنده ضمن بیان در داستان میکوشد تاثیر جنگ را در زمان و مکان تببین نماید. نویسنده هم در مختصات زمان و هم مکان سیال است و این یعنی نگاه همهجانبه چه در جنگ و چه در موقعیتهای پساجنگ. نکته دیگری که دررابطه با این داستان و البته داستانهای دیگر نویسنده باید گفت این است که آقای بایرامی از تجربه زیستی خود در بیان داستان بهره میبرد. به دلیل این تجربه زیستی و نگاه هدفمند داستان رئالیستی و به دور از جانبداریهای احساسی و گاها تیپیکال ساخته و پرداخته میشود. حفظ تاریخ جنگ به بیان راویان مختلف البته واجب است اما به نظر من در حوزه تاریخ بیشتر جریان دارد تا ادبیات. نویسندگان اندکی در زمینه داستان دفاع مقدس و فلسفه جنگ، موفق عمل کردهلاند که در کنار این نامهای مغتنم یکی از معروفترینها نام استاد محمدرضابایرامی است. بیشک رمان یعنی نوشتن از جریان زندگی. زندگی در داستان و رمان جریان دارد پس رمان و داستان میتوانند بر جریان زندگی تاثیر بیشتری ایجاد کنند. رمان فرصت امتحان دوباره است و چه چالشی تاثیرگذارتر از جنگ هشت ساله که پر از موقعیتهای خاص و دراماتیک برای داستان است. ای کاش در جریان ادبیات دفاع مقدس و ادبیات پایداری به رمانهایی از این دست یا آثار استاد احمددهقان بهای بیشتری بدهیم زیرا در معرفی و تصویر انسان روزهای جنگ و نیز انسان روزگار پس از جنگ نقش مهمی دارند و بازتاب خوبی از جامعه ساختهاند. 2 5 سید محمدباقر ابراهیمی 1403/4/1 و خواندن دوازدهمین کتاب از اسطوره ام در دنیای ادبیات... و باز هم بازگشت به روایت و ادبیات مردگان باغ سبز و پل معلق و آتش به اختیار سیال و سیال و سیال... پیوند زدن اتفاقات و المان های عجیب به یکدیگر به وسیله ذهن عجیب تر شخصیت اصلی و ایجاد دنیایی از جزئیات زیبا و وصف ناشدنی... داستانی که از نظرم دقیقا مثل اقیانوس است. یعنی یک از هم گسیختگی و یکپارچگی توامان و مسحور کننده... کاری که این اثر با ناخودآگاه میکند و طوری که ذهن را درگیر خود میکند و صحنه هایی که به هیچ عنوان تا آخر عمر خواننده اثر از یاد نمیبرد، شاهکار است... شکارچیان ماه نام اثر گویای همه چیز است... حتی عملیات خیبر و بدری که قسمت مهمی از داستان است و حتی این عملیات مثل شخصیت اصلی داستان به شکار خود نمیرسد و به کوچه بن بست برمیخورد... شخصیت اصلی که سردرگم است در همه چیز حتی وقتی به عشق دوران نوجوانی اش میرسد... گفته بودم سید مهدی شجاعی یکی از معدود نویسنده هایی است که هر چه جلو میرود پخته تر میشود و آثار عجیب تری به مخاطبان عرضه میکند نابغه دیگری یعنی محمدرضا بایرامی را هم به این دسته اضافه کنید... این کتاب را حداقل ۷ سال در حال فیش برداری و نوشتنش بوده است آقای نابغه... ساعت ها میتوانم دربارهاش صحبت کنم ساعت ها... 0 20 نرگس عابدی 1403/10/7 سومین کتاب از آقای بایرامی که تقریبا سه روزه خواندم... کتاب اولی که ازشون خوندم، راهنمایی بودم: فصل پنجم سکوت. کتاب دومی که خوندم سایه ملخ ،از عزیزی هدیه گرفتهم تو یه روز بد، که به خیر شد... و کتاب سوم. شکارچیان ماه. نمایشگاه کتاب سال ۴٠٢ و زمانی که چند ماه بود که کتاب چاپ شده بود. فرصت نشد بخونم تا الان. و چه خوب که الان خوندم. هیچوقت از پایان باز یک کتاب لذت نبردم. بجز کتاب منِاو رضا امیرخانی و حالا باید شکارچیان ماه رو هم اضافه کنم. البته پایان باز نه به معنای پایانی با نفهمیدن و سرگردونی... پایان باز این کتاب یعنی گفتن پایان در ابتدا و وسط و در میان و کل کتاب. متنی که کتاب رو بی نیاز میکنه از پایان. پایانی که اگه گفته میشد از ضعف نویسنده در بیان داستان بود. درحالی که خیلی خوب هم گفته اتفاقا فقط باید دید... داستان؟ نه داستان شهادت و دفاع مقدسه نه تفاوت حال و دیروز نه داستان عاشقی و در عین حال داستان همه اینهاست... داستان گذشته و حال و آینده والبته رویا، در هم تنیده... دوستش داشتم. 0 1