یادداشت سید محمدباقر ابراهیمی

شکارچیان ماه
        و خواندن دوازدهمین کتاب از اسطوره ام در دنیای ادبیات...
و باز هم بازگشت به روایت و ادبیات مردگان باغ سبز و پل معلق و آتش به اختیار
سیال و سیال و سیال...
پیوند زدن اتفاقات و المان های عجیب به یکدیگر به وسیله ذهن عجیب تر شخصیت اصلی و ایجاد دنیایی از جزئیات زیبا و وصف ناشدنی...
داستانی که از نظرم دقیقا مثل اقیانوس است. یعنی یک از هم گسیختگی و یکپارچگی توامان و مسحور کننده...
کاری که این اثر با ناخودآگاه می‌کند و طوری که ذهن را درگیر خود می‌کند و صحنه هایی که به هیچ عنوان تا آخر عمر خواننده اثر از یاد نمی‌برد، شاهکار است...
شکارچیان ماه
نام اثر گویای همه چیز است...
حتی عملیات خیبر و بدری که قسمت مهمی از داستان است و حتی این عملیات مثل شخصیت اصلی داستان به شکار خود نمی‌رسد و به کوچه بن بست برمی‌خورد...
شخصیت اصلی که سردرگم است در همه چیز حتی وقتی به عشق دوران نوجوانی اش می‌رسد...
گفته بودم سید مهدی شجاعی یکی از معدود نویسنده هایی است که هر چه جلو می‌رود پخته تر می‌شود و آثار عجیب تری به مخاطبان عرضه می‌کند
نابغه دیگری یعنی محمدرضا بایرامی را هم به این دسته اضافه کنید...
این کتاب را حداقل ۷ سال در حال فیش برداری و نوشتنش بوده است آقای نابغه...
ساعت ها میتوانم درباره‌اش صحبت کنم
ساعت ها...
      
280

20

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.