این کتاب چند درسگفتار از اورهان پاموک دربارهی رماننویسی و تجربهی زیستن با رمانه. عنوان کتاب پاسخیه به مقاله شیلر، «درباره شعر ساده و شعر احساسی»، که پاموک این تقابل رو در رمان پیاده میکنه و میگه رماننویس سادهنگر از اینکه میتونه تماما آنچه در ذهن داره رو با کلمه بیان کنه مطمئنه و به سادگی این کار رو میکنه، اما رماننویس اندیشمند دائما در تردیده و نوشتن براش طبیعی و بدیهی نیست. به نظر پاموک تلفیق این دو تا میتونه یه رمان خوب در بیاره.
میون نکات متفاوتی که تو این کتاب مطرح میشه، چیزی که ازش برمیدارم توجه پاموکه به تصویرسازی، بیان احساسات در رمان و مهمتر از همه، اشیا. پاموک از این حرف میزنه که بدون فزونی ثروت ناگهانی در اروپای میانه سده نوزده که منجر به ورود اشیاء کثیری به زندگی روزمره آدمها شد، هنر رمان در قرن نوزده نمیتونست این چنین پیشرفت کنه. اون تاثیر اشیاء رو زندگی و منزلت افراد و به طبع اون تاثیرش در رمان رو بررسی میکنه. هر نویسنده به نحوی متفاوت از این اشیاء استفاده میکنه تا شخصیتها و فضای خودش رو بسازه.
نکته قابل توجه دیگه تو این کتاب، فهم پاموک از رمان سیاسیه. به نظر اون رمانهایی که ادعای سیاسی بودن میکنن اتفاقا چندان وضعیت خوبی ندارن. برای پاموک رمانی سیاسیه که برای شناخت «دیگری» تلاش کرده باشه. تلاش کرده باشه قصهی فراموش شده یک دیگری رو روایت کنه و این دیگری میتونه از نژاد، طبقه و جنسیتی متفاوت باشه.
وجوه مثبت این کتاب، نسبت به درسگفتارهایی که در مورد نوشتن وجود داره، اینه که با تجربه و روایت شخصی پیش میره و از حالت کتاب درسی کاملا خارج میشه. همچنین اینکه نه تنها از زاویه دید یک رماننویس بلکه از دید یک رمانخوان هم نوشته شده و از این جهت تجربهی خوندن رمان رو هم غنیتر میکنه.
تنها مشکلم با پاموک اینه که هنوز نسبتش رو با غرب متوجه نشدم و نمیفهمم به عنوان یک نویسنده ترک در نسبت با هژمونی دانش و ادبیات غرب کجا وایساده. امیدوارم بفهمم((: