معرفی کتاب پسا فاجعه (خشونت و بازساختن خود) اثر سوزان جی برایسون مترجم امیر صائمی

پسا فاجعه (خشونت و بازساختن خود)

پسا فاجعه (خشونت و بازساختن خود)

4.0
17 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

21

خواهم خواند

31

شابک
9786225696631
تعداد صفحات
184
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        چهارم ژوئیه‌ی ۱۹۹۰ در جنوب فرانسه، وقتی سوزان برایسون به پیاده‌روی صبحگاهی می‌رفت، مهاجمی از پشت به او حمله کرد، سخت کتکش زد، به او تجاوز کرد، خفه‌اش کرد و چون او را مرده پنداشت، همان‌جا رهایش کرد.

سوزان زنده ماند، ولی جهانش نابود شد. ‌ تحصیلات و دانشش در فلسفه، پس از آن تهاجم، دیگر به کارش نیامد تا به جهانش معنایی ببخشد؛ باورهای پایه‌ای او درباره‌ی ماهیت خود و جهان فروشکست.
این کتاب روایتی واقعی، زیبا و جسورانه از فرایند بهبود برایسون و پژوهش فلسفی او درباره‌ی تروماست؛ موضوعی میان‌رشته‌ای درباره‌ی ماهیت هویت، خاطرات، جامعه، و تروما. برایسون شرح می‌دهد که چگونه در پسا‌فاجعه‌ی خشونت ناشی از تعرض جنسی، هویتش نابود ‌شد و چگونه کوشید تا آن را از نو بسازد.



«واقعاً باید کتاب برایسون را بخوانید. در عصر خشونت‌های بی‌هدف، در زمانه‌ی #من_هم و تردید‌های نظام‌مند در روایت‌‌های تجاوز، تحلیل روشنگر برایسون از فرایند بازسازی زندگی پس از خشونت‌های فاجعه‌بار بیش از هر زمان دیگری به‌هنگام است. این کتاب پرقدرت و پرارزش است.»

- لین تیرل، استاد فلسفه دانشگاه کنتیکت
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به پسا فاجعه (خشونت و بازساختن خود)

یادداشت‌ها

کتابی واقع
          کتابی واقعا چالشیه؛ مسأله چالشی رو هم بررسی می‌کنه📚
میشه توش یاد گرفت؛ میشه فهمید؛ میشه نقد کرد🤌🏼
🚩
بر اساس فمنیستی نوشته شده و قشنگ توش حس میشه که
نویسنده به ترومایی که ازش صحبت می‌کنه ، پیروز نشده❌
چون وقتی به خاطر یک بلایی که سرت اومد، حکم کلی به هر منشأی میدی،
مشخصه که تروما بهت مسلط شده نه اینکه تو بر تروما مسلط شده باشی🌟
وقتی فلسفه رو بکوبی چون توی این واقعه به کمکت نیومد، یا مردها رو بکوبی..
به خاطر اینکه یک مرد بهت خشونت جنسی نشون داد
یعنی همین که ذهنت یک طرفه به قاضی می‌ره💌
اساساً فمنیستی یعنی همین یک طرفه به قاضی رفتن
و از یک واقعه‌ی جزئی حکم کلی دادن🤏🏼
🚩
درسته که  اصل تجاوز  به لخت بودن یا نبودن ربطی نداره‼️
چون ممکنه یکی لخت نباشه و بشه بهش و ممکنه یکی لخت باشه و نشه بهش...
اما این توی شدت . ضعفش تأثیر داره، توی کم یا زیاد بودنش تاثیر داره..✅
کدوم قشر بیشتر بهشون تجاوز شده؟ 
چه زمانی بیشتر شده؟
توی چه مکان‌هایی بیشتر شده؟
توی جنگلی که پر از افعی باشه قدم میزاری؟
این، وجود افعی توی جنگل رو توجیه نمیکنه و نباید هم بکنه
اما وقتی وجود داره، آیا منطقیه که تو با سر بری وسطشون؟!
آیا جایی بمب گذاری شده باشه، به اون محیط نزدیک میشی؟!
🚩
اگه مراقب مسائل فمنیستی و ضد فلسفه‌ش باشین
به نظرم کتاب خوبیه برای مطالعه 
نکات جامعه‌شناسی، روشی و تربیتی خوبی داره 📚
🚩
📚«شما هرگز مثل قبل نمی‌شوید؛ اما می‌توانید بهتر از قبل شوید»✍🏼
.
‌.
🌟
🌟🌟
🌟🌟🌟
        

13

سامان

سامان

1403/9/30

          در مورد یک کتاب مهم

کتاب پسافاجعه، خشونت و بازساختن خود یک کتاب تقریبا کم حجم ولی فشرده و گاهی سخت خوان و صد البته مهم و خواندنی است. خانم برایسون که استاد فلسفه دانشگاه است در دهه نود مورد تجاوز و اقدام به قتل قرار می‌گیره. ایشون از این حادثه جان سالم به در می‌بره و حدود ده سال پس از اون واقعه این کتاب رو منتشر می‌کنه.. او در این کتاب پس از تعریف کردن اون اتفاق دهشتناک با دید فلسفی به کند و کاو قضیه می‌پردازه.. کتاب چند وجهی است و موضوعات گوناگونی رو در برمی‌گیره. خانم برایسون سعی کرده از ابعاد گوناگون قضیه رو بررسی کنه.کتابی است که باید آرام و با طمانینه خوانده بشه.من مطمئنم در دفعات بعدی مطالعه این کتاب می‌تونم مطالب بیشتری رو بفهمم و حرف تازه‌ای رو متوجه بشم.

خانم برایسون در این کتاب پس از گفتن و شرح دادن از حس و حال قربانی بودن و تاکید به دیدن و شنیدن قربانی به روایت از این قضیه تاکید می‌کنه.او معتقده روایت‌های اول شخصی که از تروماها گفته میشه با رعایت شرایطی بسیار حائز اهمیته و میتونه در روند بازسازی شخص کمک شایانی بکنه. شاید اینجا برای ما این تلنگر زده بشه که به عنوان نه قربانی، بلکه کسی که نزدیکی یا عزیزی از ما دچار تروما بشه، حاضر به شنیدن و گوش جان سپردن به روایت تلخ او هستیم؟ یا سریعا شروع به پیدا کردن ریشه تقصیر این اتفاق تلخ در فرد و شماتت و نکوهش او می‌پردازیم؟ آیا همون اندازه که فرد قربانی مورد سرزنش قرار میگیره که اگر بهتر لباس میپوشیدی، و مثلا جین تنگ نمی‌پوشیدی اتفاقی برات می‌افتاد متوجه این قضیه هستیم که اون فرد نیاز به شنیده شدن داره؟ تو جامعه خودمون یکی از تاسف برانگیزترین مسائلی که میبینم و میشنوم اینه که حرف از نکوهش متجاوز کمتر زده میشه.انگار که تجاوز یک فعل عادی است که به هر حال رخ میده و بهتره فرد مورد تجاوز گرفته مراقب باشه..بحث مراقبت و آگاهی سر جاش ولی انگشت شماتت و نکوهش باید به سمت متجاوز باشه نه کسی که درگیر تروما شده و حالا میخواد ادامه زندگی‌اش رو با این ترومای دهشتناک سپری کنه. خانم برایسون هم اشاره می‌کنه که انگار هویت انسان تغییر می‌کنه. با توجه به چند وجهی بودن مطالب که خانم برایسون در کتاب بهشون اشاره کرده، معتقدم این کتاب برای همه است.نه فقط کسی که دچار تروما شده و نیاز به بازسازی داره.اونی هم که این تجربه رو پشت شر نگذاشته، اونی هم که اطرافیانش دچار شدند و هر کسی که در این دنیای بی قاعده زندگی می‌کنه این کتاب میتونه براش مفید باشه. البته من دوست داشتم در بحث تجاوز طوری حرف زده نشه که فقط زنها مورد تجاوز قرار می‌گیرند.به نظرم اینکه بیشتر، زنها مورد تجاوز قرار می‌گیرند گزاره درست تری هست؛ در واقع هستند پسرهایی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند و اتفاقا برای اونها حرف زدن از این اتفاق سخت تر هم هست.


از متن کتاب :
اکنون درباره‌ی ان جمله راهنمای گروه حمایتی تجاوزم که گفته بود « تو هرگز مثل قبل نمیشوی، اما می‌توانی بهتر از قبل بشوی» چه می‌اندیشم؟ فکر کنم باید با آن موافق باشم. نه « بهتر» به این معنی که زندگی سازگارتر، تحت کنترل و پیش‌بینی پذیرتری دارم؛ « بهتری» که حاصل این است که پذیرفته‌ام زندگی داستانی در حال گفتن و بازگفتن است و فرد می‌تواند تا حدی کنترل بر آن داشته باشد.
        

4

بیتا

بیتا

1404/3/23

          گاهی بعضی کتاب‌ها آروم شروع می‌شن، اما یه جایی وسطش، انگار باهات حرف می‌زنن... صدات می‌زنن.

پسافاجعه دقیقاً یکی از همون کتاب‌هاست. برام عجیب بود که چطور نویسنده با تجربه شخصی‌اش، داستانی ساخته که توی ذهنم موندگار شد. حسی که بعد از خوندن این کتاب داشتم ترکیبی از ترس، تأمل و همدلی بود.
موضوع، درباره‌ی  بعد از یک فاجعه ست. نه خود فاجعه؛ بلکه اثراتش. درباره‌ی زخم‌هایی که روی بدن نیستن، ولی با ما زندگی می‌کنن. توی رابطه‌هامون، خاطره‌هامون، و تصمیم‌هامون جاری‌ان.

کتاب، الهام‌گرفته از تجربه‌های شخصی نویسنده‌ست؛ و شاید همین صمیمت تلخ باعث شده اینقدر عمیق و واقعی حسش کنی.

🔹 یکی از نکات قشنگ کتاب برای من، این بود که نویسنده نگاه انسانی و در عین حال فلسفی به این موضوع داشت. اینکه چطور یک آدم بعد از تجربه‌ی عمیق رنج، هنوز می‌تونه بخواد رشد کنه، ادامه بده، یا حتی عشق بورزه.

و این تکه از کتاب برام موندگار شد، جایی که شخصیت داستان زمزمه می‌کنه:

> «گاهی بعضی چیزها درست وسط عادی‌ترین روز زندگی‌ات اتفاق می‌افتن... و بعد از اون، هیچ‌چیز دیگه‌ای مثل قبل نمی‌شه.»

✨ اگر دنبال کتابی هستی که تو رو به فکر فرو ببره، تکونت بده، و بعد مدت‌ها هنوز تو ذهنت بمونه،  پسافاجعه رو بخون. شاید بخشی از خودت رو بین خطوطش پیدا کنی...



        

6