یادداشت روشان
5 روز پیش
نوشتن یک مرور منسجم و خوب از این کتاب خودش یه پروژهست که متاسفانه من الان سراغش نمیرم. فقط میتونم بگم که اگر کسی دغدغه مطالعات جنسیت و تاریخ (به خصوص در مورد ایران) داره بهتره از این کتاب عبور نکنه. این ادعا رو معمولا راجع به کتابها نمیکنم چون همیشه کتابهای بهتر و مهمتری هست اما سوالاتی که نجم آبادی تو این کتاب مطرح میکنه رو نمیشه نادیده گرفت. این سوالات اونقدر درگیرکنندهست که دیگه نمیشه به قبل از این کتاب برگشت و مفروضاتمون در مورد جنسیت و تاریخ رو بدیهی گرفت. نمیشه به راحتی گفت که بامداد خمار یک کتاب عامه پسنده و ارزش بررسی نداره. نمیشه راحت از بررسی وجوه جنسیتی متون قدیمی مثل یوسف و زلیخا گذر کرد و مهمتر از همه برای من، دیگه نمیشه باد به غبغب انداخت و با اعتماد به نفس گفت: «زنان تو دوره قاجار عاملیت نداشتن». بیش از هر چیز از روش کار نجم آبادی مشق برداشتم و از شیوهی مواجههش با تاریخ یاد گرفتم. یاد گرفتم که شدنیه که نامهای فراموششده رو به ذهن آدمها برگردونی و عاملیت به حاشیهراندهشدگان رو با حوصله یادآور بشی. راجع به یه جستار اگه بخوام جداگونه صحبت کنم، «فراسوی قاره آمریکا»ست. جستار کوتاهی که بیش از اینکه یک پاسخ باشه یک سواله. پاسخهایی هم میده اما سواله که مهمه. چیز دیگهای که در مورد این جستار خیلی من رو به وجد آورد اینه که نجم آبادی اینجا با کمک دیگران، کتاب «زنان سیبیلو مردان بی ریش» خودش رو نقد میکنه. بسیار شفاف و دقیق، با ارجاع مستقیم به کسانی که نقدش کردن خودش رو در معرض نقد قرار میده. این کار نجم آبادی رو بسیار مرتبط با رویکردش نسبت به عینیت علمی و بیطرفی پژوهشگر میدونم و فکر میکنم برای همین از این شفافیت در مقام یک پژوهشگر نمیترسه.
(0/1000)
نظرات
4 روز پیش
آه خیلی خوشحالم که بالاخره خوندیش و حالا میتونیم با هم راجع بهش صحبت کنیییم
0
امیرعباس شاهسواری
4 روز پیش
0