اولشاش شاید کنجکاو بشیم اما از یجایی به بعد خسته کننده میشه و من زیاد نپسندیدم. 
        

          
 بخونید برای اینکه یاد بگیرید آدم‌های واقعی، توی زندگی واقعی، باید چه تصمیم‌های واقعی‌ای بگیرن. بخونید برای اینکه اعتماد به نفستون بیشتر بشه و باورتون شه لایق چیزای خوب هم هستید. بخونید برای اینکه قدر داشته‌هاتون رو بدونید و برای رویاهاتون بجنگید. و بفهمید که چه وقت، واقعا وقتشه که تمومش کنید..
کاش ماهم یاد بگیریم واسه  بهتر شدن زندگیمون و خراب نکردن زندگی یه بچه بی گناه همه تلاشمونو بکنیم ؛
حتی اگه باعث جدایی از ادمی بشه که دوستش داریم ..
کتاب هیجان انگیزی بود و دوست داشتم هرچی زودتر تمومش کنم ، اینکه نمیشد اخر داستانو به راحتی حدس بزنی کتابو قشنگتر کرده بود (البته پایانش اصلا اونی نبود که انتظارشو داشتم :)
        

          چقد زیبا نوشته بود برای معشوقش..
و چه کسی عاشقانه‌تر از شاملو می‌تونه عشق رو به تصویر بکشه؟
چقدر دوست داشتم هنوزم ادامه داشته باشه و تموم نشه :)
( فکر کنم اولین مجموعه شعری بود که ناراحت شدم از تموم شدنش!)
        

          
اول داستان گیج کنندست و روند کندی داره اما اخرشو واقعا دوست داشتم .
بیشتر از اینکه تراژیک باشه آدمو به فکر فرو می‌بره که چقدر رفتارهای کوچیک و بعضاً  بی‌اهمیت ما می‌تونه تاثیر بزرگی در زندگی اطرافیانمون بذاره ، بدون اینکه حتی برامون مهم باشه. 
        

          اگر باران نیستی نازنین؛
درخت باش
سرشار از باروری.. درخت باش .
اگر درخت نیستی نازنین ؛
سنگ باش 
سرشار از نمناکی ..سنگ باش .
اگر سنگ نیستی نازنین ؛
ماه باش..
در رویای معشوق.. ماه باش.
        

          این چی بود؟ یه کپی ضعیف از داستان های سایت نود و هشتیا؟