مرا پیدا کن

مرا پیدا کن

مرا پیدا کن

4.4
18 نفر |
11 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

27

خواهم خواند

18

کتاب «مرا پیدا کن» نوشته معصومه رامهرمزی خاطرات بانویی است که اتفاقات سخت و شگفتی را از سر گذرانده است. خانم رامهرمزی که در طول دفاع مقدس به عنوان امدادگر فعالیت داشته و پس از جنگ نیز چندین کتاب با محوریت مدافعان وطن نوشته در اثر جدید خود به سراغ سوژه بکر و متفاوتی رفته است. دکتر مژگان بیتانه در دوران جوانی دانشجوی موفقی در رشته روانشناسی است که خواستگاری سرشناس به سراغ او می‌آید. پسری از کلاس خودشان که پدرومادرش هر دو پزشک هستند و او تنها فرزند خانواده است. مهدی مقدم با تمام توان خود برای سر گرفتن این وصلت تلاش می‌کند و سرانجام به مقصود خود می‌رسد. این زوج پس از تولد فرزند برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به کشور هند می‌روند. مهدی که در کنار دروس دانشگاهی چندین سال دروس حوزوی خوانده در کشور تلاش می‌کند پایگاهی دینی برای رشد اعتقاد و ایمان خود پیدا کند. این آغاز اتفاقات ناگوار در زندگی این خانم است. مهدی تحت تعالیم یک مفتی اهل سنت ناگهان باور خود به مکتب شیعه را از دست می‌دهد و آرام آرام به انسانی دیگر تبدیل می‌شود. این کتاب ماجرای یک امتحان بسیار سخت است که تنها از آن یک نفر پیروز بیرون می‌آید. در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانید: خانه خیابان دولت هنوز در دست ساخت بود که ویزای دانشجویی به دست ما رسید. یک سال تمام بی‌جهت از این خانه به آن خانه شدیم برای رویایی که می‌دانستیم نیمه تمام می‌ماند و ما در ایران نخواهیم بود که از آن بهره ببریم. فروش آپارتمان قیطریه و درگیرکردن دکتر مقدم در ساخت یک خانه جدید کار بیهوده‌ای بود. دوازده ماه در اتاق پذیرایی منزل پدرشوهرم زندگی کردم؛ مثل کسی که یک شب به مهمانی رفته اما یک سال در خانه میزبانش ماندگار شده است وسایل شخصی ما در آپارتمان میدان تسلیحات بود و من بین دو خانه در رفت وآمد بودم. مهدی هر کاری را که دوست داشت بدون رضایت من انجام می‌داد بی قرار بود و نمی‌گذاشت که آب خوش از گلوی من یا پدر و مادرش پایین برود. سختی‌هایی را به ما تحمیل می‌کرد که اگر دست خودمان بود، هرگز تن به آنها نمی‌دادیم.