بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ورق پاره‌های زندان

ورق پاره‌های زندان

ورق پاره‌های زندان

3.7
18 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

36

خواهم خواند

12

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

((ورق پاره های زندان)) متشکل از پنج داستان کوتاه است :((پادنگ))، ((انتظار))، ((عفو عمومی))، ((رقص مرگ))، و ((ستاره دنباله دار)) .در داستان اخیر، ((ایرج))، روشنفکری ضد استبداد است و به قول نویسنده((مثل همه مردم گوسفند نیست)) !ایرج مقاطعه کار از این که رقیبش ـ وکیل مجلس ـ مقاطعه را برده، عصبانی است .او از حکومت رضاشاه به دلایلی از این دست راضی نیست، اما به مردم نیز کینه می ورزد .

لیست‌های مرتبط به ورق پاره‌های زندان

یادداشت‌های مرتبط به ورق پاره‌های زندان

            ورق پاره های زندان ستایشی تنفس گونه از نعمت آزادی در قالب ادبیات زندان است. نعمتی که  همچون ۵۳ نفر زندانی سیاسی مذکور در این ورق پاره ها تا وقتی از دستش ندهیم اهمیت و قیمتش را درک نمی‌کنیم .
علوی تازه از آلمان برگشته که در زمان خود مکتب سیاسی مورد پسندش (مارکسیستی) مورد پسند استبداد آن زمان (پهلوی رضاشاهی) نبود، به همراه ۵۲ تن از دیگر هم مکتب های خود به جرم سیاسی محبوس شد و این داستان را  تحت شرایطی سخت و خطرناک در زندان پس از تجربه ای عمیق و دردناک از استبداد زمان و ارتجاع حکومت و فقدان آزادی نوشت و در جای جای آن سعی در انتقال این مفهوم داشت که زندانی سیاسی و قدرت اندیشه برای حکومت های خودکامه از قاتلین و دزدان و اختلاس گران محترم خطرناک ترند.
علوی داستانش را در ۱۳۲۰ و همزمان با رهایی خود از زندان تحت تاثیر تغییر رژیم خاتمه می دهد اما مفهوم این کتاب جاری و قابل لمس برای ما و در زمانه ما برای هر ذهن آگاهی است.
 مفهوم ذی قیمت آزادگی و مبارزه با استبداد در هر لباس و تحت هر پوشش و نامی
          
            ورق‌پاره‌هایِ ارزشمندِ آقامجتبی

این اثر شاهکار است. نه از جهت نویسندگی و نثر داستانی؛ گرچه آن هم عالی بود، از این بابت که نویسنده، این نوشته‌ها را روی هر چیزی که بشود نوشت، می‌نوشته. اگر نوشته‌اش را که روی پاکت سیگار نوشته، می‌افتاد دست پاسبانی، پوست از سرش می‌کندند. ولی علوی خون خودش را وسط گذاشته برای «آگاهی» مردم. برای اینکه مردم بدانند استبداد دارد چه بلایی سر مردمی می‌آورد که جرمشان این بوده که کتاب خوانده‌اند! دست مریزاد!

علوی در این پنج روایت، شاید هم داستان، - چون جایی خواندم که تخیل را هم کمی چاشنی واقعیت کرده - از زندگیِ بیرون زندانِ زندانی‌ها بود؛ و عجیب دلنشین بود. گرچه لابه‌لا، از زندان و وحشی‌گری‌ها هم گفته. عجب دل و جرأتی. باید «۵۳ نفر» را هم از علوی بخوانم. به نظرم مستندتر از داخل زندان نوشته.

داستان پنجم، یعنی رقص مرگ که داستان درجه یکی هم بود، در مجموعه داستان چمدان هم آمده بود.

من دو داستان اول این مجموعه را خیلی بیشتر پسندیدم.