معرفی کتاب دید و بازدید اثر جلال آل احمد

در حال خواندن
9
خواندهام
132
خواهم خواند
28
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
صدای استاد از داخل اطاق بلند شد و از حیاط گذشت که با صدای کشیده می گفت: «آقای... بفرمایید تو... کلبه ... در... ویشی... که صاحب و دربون... نداره.» -به به! سلام آقای من! گل آوردی؛ لطف کردی؛ بیا جانم! بیا بنشین پهلوی من و از آن بهاریه های عالی که همراه داری برای ما بخوان، بخوان تا روحمان تازه شود. ما که فقط به عشق شما جوانها زنده ایم...
بریدۀ کتابهای مرتبط به دید و بازدید
نمایش همهیادداشتها