یادداشت مریم محسنی‌زاده

        مجموعه‌ای از ۱۲ داستانِ کوتاه که نقطه اشتراکشان، شخصیت‌هایی از قشر پایین جامعه و رگه‌هایی از مذهب است. به گفتهٔ جلال مذهبی بودن این اثر ریشه در خانواده‌اش دارد که عموماً در مسند روحانیت بوده‌اند. این کتاب در سال ۱۳۲۴ به چاپ رسیده است.
داستان‌ها نسبت به کتاب "پنج داستان"، "سه تار" و "زن زیادی" از کیفیت پایین‌تری در فُرم و زبان‌ برخوردارند. جلال این کتاب را در سال‌هایی که در حزب توده بوده، چاپ کرده است.

۱_ دید و بازدید عید: در این داستان، شخصیت اصلی به قصد دیدوبازدید عید به دیدار افراد مختلف می‌رود و شرح ماوقع می‌کند.
۲_ گنج: دومین داستان به نقل از یک پیرزن است که حکایت رو آوردن بخت و اقبال به زن تنگدستی را نقل می‌کند و از آخر و عاقبتش می‌گوید.
۳_ زیارت: حال و احوال شخصیتی است که به زیارت می‌رود.
۴_ افطار بی‌موقع: زبان این داستان خیلی قصه‌گوتر بود و تِم طنز داشت. راوی قضاوت‌گر است، با تعریف کردن، داستان را پیش می‌برد و کشمکش یک روزه‌دار را بازگو می‌کند.
۵_ گلدان چینی: داستان خیلی خوب شروع شد ولی پایانش ... 🤐
۶_ تابوت: جلال در این داستان، با خودگویی به کشمکش‌های ذهنی پس از مرگ‌ می‌پردازد.
۷_ شمع قدی: این داستان به ممانعت از برپایی مراسم آیینی در زمان رضاخان اشاره دارد.
۸_ تجهیز ملّت: داستانی است که اوضاع‌واحوال آشفته اجتماع را در دهه ۲۰ شمسی نقل می‌کند.
۹_ پستچی: این داستان دربارهٔ وضعیت نابه‌سامان یک پستچیِ بیچاره است.
۱۰_ معرکه: معرکه‌گیری دو شخصیت دعانویس و مارگیر در این داستان آمده است و اتفاق چشمگیر و تحولی ندارد.
۱۱_ ای لامس‌سبا: در اینجا راوی یک واعظ را نقد می‌کند.
۱۲_ دو مُرده: داستان کوتاهی که به مقایسهٔ وضعیت دو مُردهٔ فقیر و ثروتمند می‌پردازد.
      
451

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.