بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

آدم ها

آدم ها

آدم ها

4.0
43 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

14

خوانده‌ام

74

خواهم خواند

31

ما آدم های بیچاره ای بودیم و ستوان مکری بیچاره تر از ما. درست است که لیسانس وظیفه بود و فرمانده ما اما کسی او را به رسمیت نمی شناخت و همه به او می گفتند:«ستوان سوتی.» این حرف معنی اش این بود که درجه های ستوان مکری را جدی نگیرید. ما بیچاره بودیم چون عدل شده بودیم سرباز پیاده و ستوان مکری بیچاره تر بود چون شده بود فرمانده ما. اما بیچارگی او همین جا تمام نمی شد...

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به آدم ها

یادداشت‌های مرتبط به آدم ها

            #یادداشت_کتاب 

#آدم‌ها
#احمد_غلامی

کتاب آدم‌ها ظاهرا مجموعه داستان کوتاه است. اما در واقع مجموعه‌ای از شخصیت‌هاست. می‌توان آن‌ را دایرة‌المعارف شخصیت نام داد. مجموعه‌ای از شخصیت‌های عجیب و داستان زندگی‌شان که منبع خوبی برای خلق شخصیت نویسندگان خواهد بود. 
با خواندن این کتاب ممکن است به فکر بیفتیم شخصیت‌های اطرافمان در زندگی را ثبت کنیم. زیرا به تعداد آدم‌های دنیا، می‌توان داستان زندگی تعریف کرد. کاری که احمد غلامی در این کتاب کرده است.
شخصیت‌های داستان‌ها هم زن اند هم مرد. برخی ماجراها در جبهه روایت می‌شود، برخی در شهر. انگار نویسنده دارد شخصیت هم محله‌ای هایش را روایت می‌کند. از مدل شخصیتشان شروع می‌کند، اتفاق خاص زندگی‌شان را می‌گوید و عاقبت کارشان را هم تعریف می‌کند. برخی ماجراها تعلیق خوبی دارند و آخرش آدم را شگفت‌زده می‌کنند. برخی دیگر آخرشان همان اول ذکر می‌شود و آدم را دنبال خودشان می‌کشند تا ببینی چرا این اتفاق برای آن شخص افتاده است. در مجموع کتاب جالبی است. هر داستان را با آرامش بخوانید و مزه مزه کنید و سعی نکنید زود تمامش کنید.

          
            #آدم ها


چند ماه پیش که برای شروع نوشتن گفتند باید شخصیت بسازید برای داستانهایتان و توجه کنید به اخلاق و سبک زندگی اطرافیانتان، جرقه ای در ذهنم درخشید.با خودم گفتم چه خوب است اگر متن های کوتاهی در رابطه با هر کس که دیده ام و چیزی از او در در یادم مانده بنویسم.نمیدانستم جرقه اش زودتر در ذهن احمد غلامی درخشیده بود و نوشته بود و کتابش کرده بود و دارد میفروشدش.از بچگی سرنوشت من همینطور بوده است.هر بار فکر اختراعی به مغزم خطور کرد با مغز قبلا مورد خطور قرار گرفته ای مواجه شدم که اختراع مرا زودتر به ثبت رسانده و دارد از قِبَلَش نان هم میخورد.البته این مانع نمیشود که من در مورد آدم های زندگی ام ننویسم و کتابشان را چاپ نکنم.مینویسم و اسمش را می‌گذارم آدما تا متفاوت باشد با کتاب آقای غلامی و آدمای من با آدمهای احمد غلامی قاطی نشوند یکهو.


در آدمها ما با تعداد زیادی شخصیت و تیپ شخصیتی روبرو هستیم که شاید در اطراف خودمان هم باشند اما روی آنها دقیق نمی شویم.با هر داستان که برشی از زندگی افراد است فردی در ذهنمان می آید.هر شخصیت توان بالقوه برای تبدیل شدن به کاراکتری در یک رمان یا داستان بلند را دارد.کتابی خواندنی با قلمی روان و صمیمی که ما را به دنیای مردم جنوب شهر میبرد با همه سادگی شان.روایت های جبهه با نگاهی متفاوت بیان شده بودند.نگاهی که شاید در جاهایی برای ما اینطور روایت ها گونه ملایمی از تقدس زدایی از دفاع مقدس به نظر بیاید.


کتاب طوری بود که آدم حس میکرد در گورستان افراد آشنا،دوست و فامیل و همسایه ی خودش هست.سر هر مزار که می ایستد خلقیات و خاطرات کوتاهی از فرد در گور خوابیده جلوی چشمهایش می آید.آقای غلامی هم که علاقه زیادی به مردن یا گم و گور شدن آدم های کتابش دارد.به طرز غریبی هم اینکه اینها بیشتر متاثر از تجربه زیسته خود آقای غلامی هست هویداست.مخصوصا اینکه سربازی ایشان در دوران جنگ بوده است.


فکر میکنم تا مدت ها پری ترکمان،حسن چهچه ،مامان ملی،امیر عشقی، ننه دلشوره و بقیه این آدم ها در ذهنم جا خوش کنند.آدم ها کتابی خوب برای آموزش شخصیت پردازیست.



#آدم‌ها

#احمد‌غلامی




🌸سایه🌸

@sayeh_sayeh