معرفی کتاب داش آکل اثر صادق هدایت

داش آکل

داش آکل

3.8
133 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

263

خواهم خواند

23

شابک
9649449345
تعداد صفحات
100
تاریخ انتشار
1383/2/27

توضیحات

        در این کتابچه چهار داستان کوتاه از "صادق هدایت (1281 تا 1330) با این عناوین جمع آمده است: "سه قطره خون"، "گرداب"، "داش آکل" و "صورتک ها". در داستان های این مجموعه، حادثه ای حالت پایدار روحی قهرمان را برهم می زند و او را در وضعیت روحی ناپایداری قرار می دهد؛ اما این وضع دوامی نمی یابد. موجی دیگر از راه می رسد و قهرمان را به بن بست می راند تا مرگ رهایی بخش او را دریابد.... در داستان داش آکل که غمنامه مرگ خصلت های نیکوست، جلوه زیبا و اندوهناک عشق به نمایش درمی آید. داش آکل در جهت پاسداری از سنن پسندیده، عشق خود را زیر پا می نهد اما از پای درمی آید تا کاکارستم، نمونه  بی خصلتی و بی غیرتی وضعیتی بی هویت، چیره شود. داش آکل ناتوان از بیان آن چه می خواهد بگوید، در خود می شکند و نهایتا راز دل با طوطی معشوق ـ مرجان ـ در میان می گذارد....".
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

پست‌های مرتبط به داش آکل

یادداشت‌ها

𝓡𝓜

𝓡𝓜

1403/1/6

         درود⚘️
داستانی درام، عشقی نافرجام
توصیفات جذابِ جوونمردی، لوطی منشی، امانتداری و  پاکی و... 
لوطیِ سرشناس شهر شیراز ،گرفتار افسونِ عشق
اونجایی که طوطی گفت«آه مرجان، عشق تو مرا کشت، مرجان تو منو کشتی»چقد بُغضی شدم🥺
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

          "داش آکل" جذاب‌ترین داستانی است که از هدایت خوانده‌ام. شخصیت‌پردازی عالی است و مَنِش یک لوطیِ بامرام به‌خوبی نشان داده شده است 🤌🏻👌🏻
داستان، فضای عاشقانه‌ای دارد و شخصیت با کشمکشِ روانی دست‌وپنجه نرم می‌کند. پایان‌بندی هم فوق‌العاده قشنگ و لطیف است 🫠🥹🩵 





🔴 در ادامه خلاصه داستان را آورده‌ام (خطر لو رفتن):
داش آکل لوطی مشهور شیرازی است که خصلت‌های جوانمردانه‌اش او را محبوب مردم ضعیف و بی‌پناه شهر کرده‌است اما کاکارستم که گردن‌کلفتی ناجوانمرد است و به همین سبب، بارها ضرب شست داش آکل را چشیده، به شدت از او نفرت دارد و در پی فرصتی است تا زهرش را به داش آکل بریزد و از او انتقام بگیرد. در همین حین، حاجی صمد_ از مالکان شیراز_ می‌میرد، و داش آکل را وصی خود قرار می‌دهد. داش آکل، با اینکه آزادی خود را از همه چیز بیشتر دوست دارد، به ناچار این وظیفه دشوار را به گردن می‌گیرد. او با دیدن مرجان، دختر چهارده ساله حاجی صمد، به وی دل می‌بازد. اما اظهار عشق به مرجان را خلاف رویهٔ جوانمردی و عمل به وظیفهٔ خود می‌داند. در نتیجه، این راز را در دل نگه می‌دارد. در عوض، طوطی‌ای می‌خرد، و درد دلش را به او می‌گوید. از آن پس، داش آکل، قرق کردن سرِ گذر و درگیری با سایر لوطی‌ها و اوباش را ترک می‌کند و اوقات خود را صرف رسیدگی به اموال حاجی و خانوادهٔ او می‌کند. بر این منوال، هفت سال می‌گذرد تا این‌که برای مرجان، خواستگاری پیدا می‌شود. داش آکل به عنوان آخرین وظیفهٔ خود، وسایل ازدواج مرجان را فراهم می‌کند و او را به خانهٔ بخت می‌فرستد. همان شب، در حال نشستن داش آکل در میدان‌گاهی محله_ در حالی که مست است_ کاکارستم سر می‌رسد. با داش آکل یکی به دو می‌کند و در نهایت با او گلاویز می‌شود؛ و سرانجام، با قمه، زخمی‌اش می‌کند. فردای آن روز، وقتی پسر بزرگ حاجی صمد بر بالین داش آکل می‌آید، او طوطی‌اش را به وی می سپارد و کمی بعد، می‌میرد. عصر همان روز، مرجان قفس طوطی را جلوش گذاشته است و به آن نگاه می‌کند، که ناگهان طوطی با لحن داشی «خراشیده‌ای» می‌گوید: «مرجان... تو مرا کشتی... به کی بگویم... مرجان... عشق تو... مرا کشت.»
        

6

          یک تحلیل طولانی برای یک داستان کوتاه :)))
داستان داش آکل نوشته صادق هدایت، یکی از آثار مهم و تاثیرگذار ادبیات معاصر فارسی است که به‌طور عمیق به بررسی ابعاد مختلف شخصیت انسان و دنیای اجتماعی می‌پردازد. داش آکل، به‌عنوان شخصیت اصلی داستان، نمادی از انسان‌هایی است که در دنیای خشن و پر از فساد اجتماعی زندگی می‌کنند، اما همچنان در جست‌وجوی ارزش‌هایی همچون شرافت و وفاداری هستند.

داش آکل، مردی است که در جامعه‌ای تحت سلطه زور و قدرت، سعی در حفظ کرامت خود دارد و در عین حال دچار تضاد درونی است. او از یک طرف درگیر مسائل اجتماعی و فردی است و از طرف دیگر با هنجارهای اخلاقی و انسانی‌اش در برابر شرایط دنیای بیرون مقاومت می‌کند. درواقع، داش آکل به نوعی بازتاب وضعیت انسان در دنیای مدرن و پیچیده‌ای است که در آن، مرز میان اخلاق و فساد به‌طور مداوم در حال تغییر است.

یک نکته جالب در داستان این است که شخصیت داش آکل به‌نوعی برخلاف جریان اجتماعی قرار دارد. او می‌خواهد در دنیای پر از دروغ و فساد، اصالت خود را حفظ کند، اما در نهایت تحت فشارهای اجتماعی و موقعیت‌های مختلف مجبور می‌شود تا برای حفظ بقای خود، به نوعی خشونت متوسل شود. این تحول در شخصیت او، به‌ویژه در مواجهه با شخصیت‌های دیگر داستان، نشان‌دهنده تضادهای درونی و ناتوانی انسان‌ها در حفظ اصولشان در دنیای پرآشوب است.

از سوی دیگر، داستان داش آکل به‌طور خاص به نقد اجتماعی و بازتاب فرهنگ و وضعیت ایران در دوره‌ی زمانی خودش می‌پردازد. هدایت با استفاده از این شخصیت، ناتوانی جامعه در مقابله با بحران‌های اخلاقی و اجتماعی را به تصویر می‌کشد. در این داستان، نگاه به انسان و اجتماع به‌شکل تلخ و گزنده‌ای است که از دغدغه‌های هدایت در آثارش نمایان است.

در نهایت، داش آکل نه تنها یک داستان از مردی است که در جست‌وجوی هویت و ارزش‌های خود است، بلکه بازتاب‌دهنده تضادهای بزرگ‌تری است که انسان‌ها در مواجهه با مشکلات اجتماعی و اخلاقی به آن دچار می‌شوند. داستان با ترکیب طنز تلخ، درام و نقد اجتماعی، مخاطب را به تفکر در مورد جایگاه انسان در جامعه و چالش‌های درونی‌اش دعوت می‌کند.
        

26