معرفی کتاب باغ کیانوش اثر علی‌اصغر عزتی‌پاک

باغ کیانوش

باغ کیانوش

3.6
39 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

61

خواهم خواند

18

شابک
9789643916350
تعداد صفحات
116
تاریخ انتشار
1398/5/5

توضیحات

لیست‌های مرتبط به باغ کیانوش

یادداشت‌ها

          باغ کیانوش رمانی برای مخاطب نوجوان به  نویسندگی  #علی_اصغر_عزتی_پاک و انتشارات #کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان است، داستان در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و شرایط زندگی مردم در کنار این مسئله مهم را نشان می‌دهد. 
کیانوش کشاورزی است در یکی از روستا های همدان که باغ بزرگی با درخت های میوه پربار دارد که بچه های روستا بر سر دستبرد زدن به میوه ها همیشه در حال نقشه کشیدن هستند. 
حمزه و عباس دو شخصیت نوجوان این داستان هستند که تصمیم میگیرن این کار را در شب عروسی پسر کیانوش انجام دهند و دلی از عزا در بیاورند. 
که از قضا یک هلیکوپتر عراقی به سمت روستا می اید و شروع ماجرا. 
درگیری دو نوجوان و حل مسأله به روش خودشان و اقتضا سن و منطق خود با موانع دست و پنجه نرم می‌کنند. 
سوژه انتخابی نویسنده جذاب بود و شروع آن هم مناسب و گیرا بود. ایجاد تعلیق نویسنده برای مخاطب خوب در آمده بود و به پرداخت شخصیت ها و آشنایی با ویژگی های آن ها هم مناسب بود . 
نتیجه گیری داستان کاملا مناسب نوجوان و ملموس بودن برای او بود. ارتباط موضوع و همسان سازی ان با تجاوز بیگانگان در دوران پهلوی و جنگ جهانی دوم هم هوشمندانه بود و کمی هم ذهن مخاطب را قلقلک می داد تا به خوانش تاریخ آن وقایع بپردازد.
        

2

          فیلم باغ کیانوش را که دیدم ، از همان ابتدا ایده کلی برایم جالب انگیز بود و با اینکه سیر روایت فیلم و شخصیت پردازی ها اذیتم می کرد ، بعد از مدتی تصمیم گرفتم با آن مهربان باشم.
راستش را بخواهید از لحظه خروج از سینما تا توانستم در ذهنم به فیلم ضربه زدم و جانی برای آن باقی نگذاشتم اما با دیدن مصاحبه کارگردان فیلم و محمد قادری از کرده خود پشیمان گشته و در درگاه ایزد متعال توبه کردم :)
فهمیدم با تمام مشکلات فیلم باغ کیانوش قدم رو به جلویی در سینمای یخزده و محافظه کار ایران است و باید از آن حمایت کرد.

بعد از اینکه تصمیم گرفتم با فیلم باغ کیانوش مهربان باشم ، قصد مطالعه کتاب را کردم .
این بار با خودم قرار گذاشتم به نکات مثبت بیشتر توجه کنم .
اما  جناب عزتی پاک فقط همان هسته کلی و ایده از نظر من جالب و متفاوت بود .
نه فضا خلق کردید 
نه شخصیت های عمیق و با اصالتی 
نه ابتکار خاصی 
جهان داستانی شما اصلا برای من جذاب نبود ، شخصیت هاتان پلاستیکی بودند چون اقداماتی را انجام می دادند که شما خواسته بودید.
اراده ای نداشتند  ، آن می کردند که می گفتید و دلیلی هم برای انجام کارشان نداشتند.

از آنجایی که شکاف زیادی میان نظرات افراد پیدا می کنم ، احتمالا باید برای ایراد هایی که گرفتم دلایل موجهی بیاورم .
این صرفا مختص کتاب هستند و شخصیت پردازی ها اما افرادی فیلم را دیدند ممکن است نقاط مشترکی پیدا کنند.

 شخصیت مرد خلبان عراقی برای من تداعی گر ، دایی یا پدر صرفا عصبانی است که کاری که می خواهد را کیانوش ، حمزه و عباس انجام نمی دهند و در مقابل از طرف او مجازاتی دریافت می کنند که در همان حد حدود دایی و پدر عصبانی باقی می ماند و فراتر نمی رود.
البته که اتفاقی فراتر هم در پایان کتاب می افتد اما با ابزار تاسف مرد اثر خود را از دست می دهد.

حال مشکل چیست؟ 
شخصیت خلبانی که بمب بر روی مردم بی دفاع می اندازد برای من منفور است و البته که باید منفور باشد !
نویسنده سعی دارد خلبان را ناآگاه از آسیب های عینی این اقدام زد انسانی جلوه بدهد ، اما برای من مخاطب اصلا قانع کننده نبود.
حتی اگر اختلافی در نوع نگاه داشته باشیم شخصیتی که در تعلیق نقش بسیار پررنگی را بازی می کند نباید آنقدر حرکاتش قابل حدس باشد.
تهش قرار است چه کند؟
بیشتر به بچه ها و کیانوش کتک بزند؟

کیانوش چرا خلبان را آزاد کرد؟
من نمی گویم نباید جان آن را نجات می داد اما با نشان دادن نجات جانش باید دلیل و پشتوانه کیانوش شرح داده می شد و ما را با استفاده از ریشه شخصیتی او قانع می ساخت.

حمزه و عباس چرا مردم را خبر نکردند؟
می خواهید بگویید کله شق بودند؟
قبول، اما این ویژگی که به نظر محور تمام اتفاقات داستان است و شرایط را پیچیده تر می کند دو اشکال را برای خود به وجود می آورد. 
۱.از دو نوجوان داستان قهرمان زاده نمی شود ، قهرمانانی که نویسنده قصد به وجود آوردن آن ها را دارد ، می توانستند با انتخاب راه بهتری کمترین آسیب را به خود و دیگران بزنند و انتخاب آنان فقط شرایط را پیچیده تر می کند.
۲.حتی این کله شق بودن را ما در این دو پسر به درستی مشاهده نمی کنیم مخصوصا عباس که رهبری این اتفاقات را در دست دارد.

اشکال بعدی که می توان به شخصیت ها وارد کرد ، نقش کم رنگ مردم روستا در وقایع است .
مردمی که در ۹۰ درصد کتاب ردی از آن ها نیست با وارد شدنشان فقط مقدمه شعار های بیرون زده کیانوش را فراهم می کنند و حرکت موثر دیگری نه تنها رقم‌نمی زنند بلکه حتی در هیچ کار نکردن و انفعال هم موفق نیستند.
بیشتر شبیه تلاشی ناکام هستند..‌.

اما نمی خواهم نامردی کنم ، ایده ای داشتید برایم متفاوت بود و احساس می کنم دوست دارم در فضای مربوط به دفاع مقدس بیشتر از این دست کتاب ها بخوانم.
        

4

          داستان کتاب از جایی شروع می شود که دونفر از بچه های روستا برای خوردن میوه های باغ کیانوش، بدون اجازه وارد باغ می شوند و در ادامه هواپیمای جنگی عراقی را می بینند که سقوط می کنند و اتفاقات داستان در دل این ماجرا رغم می خورد. داستان کتاب برای نوجوان می تواند خیلی جذاب باشد به خصوص اینکه قهرمان داستان یک نوجوانی است که با اقدام به موقع خودش، باعث نجات مردم روستا و اسیر شدن خلبان عراقی می شود. در کتاب به صورت غیر مستقیم به اثر داشتن اخلاق خوب هم اشاره می کند. جایی که کیانوش توانسته بود با اخلاق خوب و انسان دوستانه اش، خلبان عراقی منقلب کند، کیانوشی که از ابتدای داستان او را فردی خشن و مخالف با بچه ها معرفی می کند.
نکته جالب این است که در حین این داستان نویسنده بخشی از دلاوری ها و مقاومت مردم روستا که در زمان قحطی بزرگ که توسط انگلیسی ها در کشور به وجود آمده بود و باعث کشته شدن ۹میلیون از ایرانی ها شد، اشاره می کند که لازم است هر ایرانی از ظلمی که انگلیسی ها به ایران کرده اند، اطلاع داشته باشد
هنوز فیلمی که از  بر اساس این کتاب منتشر شده است را ندیدم اما با خواندن این کتاب بیشتر علاقه مند شدم که حتما فیلم را بببینم.
        

6

          در مقایسه‌ی کتاب و فیلم اقتباسی

حرف‌های زیادی توی سرم می‌چرخد، از نقاط قوت و ضعف فیلم و کتاب، تا بررسی میزان انطباق فیلم بر کتاب و نوع اقتباس و این‌که کدام بخش از کدام اثر جذاب‌تر است.
باید روزی همه را در یادداشتی مفصل بنویسم. اما الان فقط یک چیز در ذهنم پررنگ شده، آن‌قدر پررنگ که نمی‌خواهم در میان مباحث دیگر گم شود: واقعیت دوره‌ی نوجوانی!
هم کتاب و هم فیلم به خوبی روح دوران نوجوانی را نشان می‌دهند؛ دوره‌ای که میان کودکی و بزرگسالی سرگردان است، دوره‌ای که با کودکی شروع می‌شود و به بزرگسالی می‌رسد. هم در کتاب و هم در فیلم، ویژگی این دوره‌ی خاص به خوبی دیده می‌شود. ماجرا از دغدغه‌ای بچگانه شروع می‌شود، اما در نهایت به مساله‌ای بزرگ منجر می‌شود. نوجوان از دنیای کودکانه خارج شده و قهرمانی ملی می‌شود.
به نظر می‌رسد جان کلام هر دو اثر همین است، گرچه که خالقان آثار سعی کرده‌اند بسته به اقتضائات، از ابزار مختلف کمک بگیرند و مخاطب را با خود همراه کنند. اگر فیلم‌نامه می‌خواست اقتباسی بسته و کاملاً وفادار باشد، نمی‌توانست نوجوان Z و آلفا، که بومیان دنیای دیجیتال هستند، را با خود همراه کند. فضای سورئال، استفاده از انیمیشن، ماجرای علاقه‌ی صبا و علی، طنز دوقلوها و زبان بدن فوق‌العاده‌ی و ویژگی مسیریابی عباس (در فیلم) همه می‌تواند به جذب نوجوانی که حق انتخابش به وسعت سینمای جهان است کمک کند و نباید از کارگردان انتظار داشت به تمام اجزای داستانی که نویسنده‌‌ای توانمند در سال ۱۳۸۹ نوشته و داستان سال ۱۳۶۵ را روایت کرده است، وفادار بماند. اما به نظر من همین که حرف اصلی رمان «باغ کیانوش» در فیلم آمده است، نشان‌دهنده‌ی موفقیت این اثر اقتباسی است


        

27