اورستس عمومینمایشنامه اورستس اوریپید و 2 نفر دیگر 4.2 4 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 7 خواهم خواند 6 خرید از کتابفروشیها ناشر بیدگل شابک 9786227554304 تعداد صفحات 148 تاریخ انتشار 1400/2/8 توضیحات کتاب اورستس، ویراستار سارا شجاعی. بریدۀ کتابهای مرتبط به اورستس مهدی عبدالعلی پور اورستس اوریپید 4.3 3 صفحۀ 19 0 8 لیستهای مرتبط به اورستس Hanā نمایشنامه خوانی با اوریپید 16 کتاب اوریپید، شاعر و یکی از راسهای مثلث تراژدینویسان یونان باستان است که آثارش به دلیل زیر سوال بردن ارزشهای آن دوران و نگاه متفاوتش به خدایان که منشا خوبیها و بدیها بودند ماندگار شدهاند. 0 103 fatemeh jafarzadeh نمایشنامههای اوریپید 11 کتاب اوریپید نمایشنامه نویس یونان باستان بود که تقریبا ۱۹ نمایشنامه از او باقیمانده. در این لیست جدیدترین ترجمه از نمایشنامههای او قرار داده شده. قرار دادن یک مقالهی خوب همراه با ترجمهی آن از نکات مثبت این مجموعه هست. 2 11 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚 بهترین کتاب هایی که در سال ۱۴۰۰ خوندم 24 کتاب این بهترین کتاب هاییه که در سال ۱۴۰۰ مطالعه کردم که به شدت دوست شون داشتم. هر کسی خواست میتونه استفاده کنه ، قطعا از خوندنشون لذت میبرید. 0 36 یادداشتها محبوبترین جدید ترین 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚 1400/11/28 باز هم یه شاهکار از دوران یونان باستان و اورپید ، باید واقعا از نشر محترم بیدگل تشکر کرد که داره نمایشنامه های اورپید رو به فارسی ترجمه میکنه اون هم با یک نثر روون و خوب و همه فهم. داستان اورستس درواقع ادامه وقایع بازگشت و قتل آگاممنون از ترواست... عجیب اینجاست که به نظرم این سینمایی ترین نمایشنامه یونان باستانه که قتل و گروگان گیری هم داره... به شدت پیشنهاد میشه خوندنش... این داستان رو قبلا آیسخولوس در سه گانه اورستیا بهش پرداخته بود منتها اینجا روایت اورپید رو میخونیم که متفاوت تر از داستان آیسخولوسه. 0 5 زهرا🌿 1402/9/13 آه، خواب شیرین و مسحورکننده! درمان ناخوشی! چه خوب که نزد من آمدی. تشنۀ این خواب بودم. بهنگام آمدی ای خواب. آه! بانوی متبرک الاهۀ فراموشی! الاهه ای که درد را می کشد. خواب نازنین، تو چه الاهۀ خردمندی هستی! تو نخستین الاهه ای هستی که جان های دردمند از او یاری می خواهند! 0 19 علی دائمی 1402/4/16 به نظر من نمایشنامهٔ اورستس از جهاتی نقطهٔ مقابل و روی دیگر نمایشنامهٔ مشهورتر اوریپید، یعنی «مدهآ»ست. در «مدهآ» خواستهها و رنجهای زنی به تصویر کشیده میشود که شوهرش به او خیانت کرده است. از همین روست که «مدهآ» تبدیل به بیانیهای برای رنجهای زنان خیانتدیده میشود که از عرفها و سنتهای جامعه به تنگ آمدهاند. اما در «اورستس» این زناناند که به کیفر عصیان و خیانتهایشان خنجر میخورند و راهی سرزمین مردگان میشوند. همانگونه که مدهآ عصبان علیه همسرش را توجیه میکند، اورستس با سخنان رندانه، قتل مادر خود را که مرتکب خیانت و شوهرکشی شده بود نه تنها عملی زشت و ناپسند نمیداند، بلکه به آرگوسیها میگوید با این کار «زنانْ دیگر آنقدر بیشرم نخواهند بود که شویشان را بکشند، آنگاه نزد فرزندانشان لابه کنند و از ایشان بخشایش بخواهند.» همسرایان آرگوسی نیز همنوا با اورستس میخوانند که چنین زنانی «مایهٔ تیرهبختی هر مردی» هستند. بنابراین با وجود اینکه «اورستس» حدود ۲۳ سال بعد از «مدهآ» نگاشته شده، از نظر مضمون میان این دو مشابهتهایی وجود دارد. اما نمایشنامهٔ اوریپید بیشتر از هرچیز ما را به یاد سهگانهٔ اورستیا و بهخصوص نمایشنامهٔ «الهگان انتقام» اثر آیسخولوس میاندازد و آنگونه که متیو رایت در انتهای همین کتاب نوشته است، ارجاعات ناملموسی هم به آثار آیسخولوس دارد. لیکن تفاوتهای میان نمایشنامهٔ اوریپید با اسلافش مهمتر از شباهتهاست. نکتهٔ جالب دربارهٔ «اورستس» آن است که به نظر میرسد پیرنگی ابداعی دارد و شاید بیشتر از سایر نمایشنامههای یونانی تعلیقهای سینمایی در آن یافت شود. درحالیکه در آثار مشابه معمولاً شاهد هیچ جنگ و کشمکش فیزیکی روی صحنه نیستیم و بسیاری اوقات جنگها و جنایتها پیش از شروع نمایشنامه رخدادهاند و ما صرفا شاهد پیامدهای آن هستیم، در اینجا اورستس، خواهر و داماد آیندهاش دست به کاری بزرگ میزنند و برای زنده ماندن خود، دختر منلائوس را گروگان میگیرند. آنها نه مثل آندروماک به تقدیر خویش تن میدهند و نه مثل آژاکس بخاطر غرورشان به پیشواز مرگ میروند. آنها طرفدار زندگیاند و به هر ریسمانی چنگ میزنند تا زنده بمانند و از ستمکاران کینخواهی کنند. از این حیث «اورستس» یکی دیگر از مصادیق نوآوریها و سنتشکنیهای خالق آن است. به مواجههٔ اورستس با الهگان انتقام در نمایشنامهٔ آیسخولوس توجه کنید: اورستس الهگان انتقام را با چهرههای کریه و هیبت عجیبشان در برابر خود میبیند و تماشاگران که روایت را از نقطهنظر اورستس شاهدند، الهگان انتقام را روی صحنه میبینند. اما در نمایشنامهٔ اوریپید، الهگان انتقام تنها در ذهن و اوهام اوریپید حاضر میشوند و او را به جنونی آنی میرسانند. در اینجا ترس اوریپید تبدیل به ترسی روانشناختی شده و گویی اوریپید با پیامدهای نوعی ترومای روانی حاصل از قتل مادرش دست و پنجه نرم میکند، نه الهگانی خیالی که در مقابلش عینیت مییابند و خواهان مرگ اویند. همین تفاوت، اوریپید را تبدیل به نویسندهای میکند که دهها پله از رقبای خویش جلوتر است و گویی در عصر مدرن نمایشنامه مینویسد! 2 27