معرفی کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن اثر بهزاد دانشگر

تندتر از عقربه ها حرکت کن

تندتر از عقربه ها حرکت کن

بهزاد دانشگر و 2 نفر دیگر
4.6
118 نفر |
64 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

34

خوانده‌ام

212

خواهم خواند

85

شابک
9786004413039
تعداد صفحات
306
تاریخ انتشار
1400/3/9

توضیحات

        کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن روایتی از زندگی جناب آقای نوید نجات بخش است که به کوشش آقای بهزاد دانشگر به رشته تحریر درآمده است.
این متن حاصل گفت وگوهای بهزاد دانشگر و نوید نجات بخش و دیدارهای مکرر ایشان از بهیارصنعت سپاهان در سال 1395 است.
این متن در این سالها توفیق نشر نمی یافت تنها به یک دلیل. نوید نجات بخش نگران بود که این متن در پی بت سازی از او و برجسته کردنش باشد. در این سالها، مدام تکرار می کرد نوید نجات بخش اهمیتی ندارد. این مسیر است که اهمیت دارد؛ مسیری که نوید نجات بخش با پیمودنش توفیقات زیادی به دست آورده است. پس باید از مسیر گفت و من این سال ها تلاش کردم او را قانع کنم که آن مسیر، بدون تجربه های شخصی نوید نجات بخش، می شوند یک مشت تعاریف و مفاهیم و کلیات که هم هجا گفته می شود؛ ولی کسی به آن ها اطمینان نمی کند. کسی درک مشترکی از آن ها ندارد و اگر نبود تاکید رهبر انقلاب در روایت فتوحات اقتصادی و علمی و صنعتی، شاید همۀ توضیحات من بی اثر می ماند. پس اگر جایی بیش از اندازه به وی پرداخته شده است، حاصل ناتوانی نگارنده در روایت آن مسیر بوده، نه خواستۀ نوید نجات بخش.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به تندتر از عقربه ها حرکت کن

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به تندتر از عقربه ها حرکت کن

نمایش همه

پست‌های مرتبط به تندتر از عقربه ها حرکت کن

یادداشت‌ها

          چند روز پیش از پارک علم و فناوری مشهد بازدید کردیم و نکات جالبی را تجربه کردیم .
از ویژگی هایی که باید شرکت های دانش بنیان داشته باشند ، نوآوری ، روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» ، اتّکاء به توانایی داخلی است که این ویژگی ها جز با یک دغدغه مندی و هدفمندی حاصل نمیشود اگر آن هدف والا که قطعاً پول و مقام و... نیست مد نظر نباشد و برکت الهی نباشد ما توان مواجهه و مقابله با علم های‌تک را نخواهیم داشت. "ایرانِ پیش ‌از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت به‌جز مونتاژ و در علم به‌جز ترجمه هنری نداشت." 
خب حالا ما در این پارک آیا این باور را دیدیم ؟ خیر ؛ بحث آنجا نیاز بازار بود بحث مدیریت منابع مالی بود بحث مشاوره در بازار بود . ممکن است از من بپرسید مگر اینها بد هستن میگویم خیر اما اگر اینها هدف بشوند برای ما پیشرفت حاصل نمیشود ، آقاجان میفرمایند که ما نباید خام فروشی کنیم خب این تفکر می‌رود سراغ تولید ؟ نه . چرا ؟ چون می‌نشیند حساب کتاب .
کار های ما باید رنگ خدا بگیرد ، رنگ رضایت الهی ، رنگ خدمت به خلق .
حالا در این بازدید ما به دوستان عرض کردیم کارتان رنگ خدا ندارد و شما تا زمانی در چارچوب فکری غیر خدا باشی عقب مانده ای ؛ ناراحت شدند و مارا بردند و گفتند ببینید روی دیوارهای مجموعه آیه ای از قرآن نصب کردیم و مسجد داریم و نماز می‌خوانیم . حال بماند که همان یک آیه هم در کنار پنجاه تا از سخنان انواع فیلسوف های شرق و غرب بود .
 نکته ای که برایم ناراحت کننده بود اینکه افرادی که در آنجا مشغول بودند انسان های متدین و متشرعی بودند اما چارچوب و مرجع فکرشان چیزی دیگر بود که ممکن است ...
        

4

          #بخشی از کتاب: اگر آمده‌اید من یک فرمول برایتان بگویم که با آن فرمول پول‌دار شوید یا مدیر شوید و اسمش را بگذارید موفقیت، اشتباه آمده‌اید. اگر فکر می‌کنید من وردی بلدم که آن را به شما یاد بدهم و شما هم آن را بخوانید و بشوید یکی از بهترین کارآفرین‌های این کشور و سرمایه‌تان در عرض یک دهه، ده‌ها برابر شود، همین الان بلند شوید و از این سالن بروید؛ چون من فقط می‌خواهم برای شما یک قصه بگویم. قصۀ زندگی خودم را: یک دانشجوی معمولی با نمرۀ ۱۴. جوانی که نه بابای پول‌دار داشت، نه جایی پارتی داشت. اما حالا خیلی‌ها و از جمله استادهای دیروزش فکر می‌کنند او موفق‌ترین شاگردشان بوده است...

کتاب فوق العاده خوبیه
قبلا هم گفتم بجای کتابای موفقیتی که بیشترش تو ایران کاربردی نداره میتونید از این تجارب نوید نجات‌بخش برای کارهای جهادیتون، کسب‌وکارتون، کمک به تولید داخلی و اقتصاد مقاومتی یا حتی اگر آشنایی با مقوله دانش‌بنیان که رهبری تاکید داشتن ندارید، ... استفاده کنید.
#پیشنهادی
        

6

          کتاب به صورت درهم تنیده ای سیر رشد شخصیت نوید نجات بخش و شرکتش را به تصویر می کشد. 

داستان کتاب، ابعاد مختلفی دارد. اصلا کتابی تک بعدی نیست! اصلا. برای همین مدام گیر می کنی که کجای نوشته ها را یادداشت کنی و در کدام قسمت یادداشت هایت قرار دهی؟!

من فکر نکنم تا به حال کتاب های روانشناسی موفقیت را خوانده باشم. اگر اسمش را درست گفته باشم! کتاب هایی که روی جنبه روانی موفقیت افراد کار می کنند و سعی می کنند به لحاظ روانی افراد را آماده پیشرفت و موفقیت کنند. از این سنخ کتاب ها فکر نکنم خوانده باشم. این کتاب به گمانم در همین حیطه دسته بندی می شود. منتهی نه با ادبیات بی دینی و خودبنیادی مرسوم! که کاملا رنگ و بوی مذهبی دارد. به حدی اسم خدا در این کتاب آورده شده که اگر قسمت های اقتصادی اش را حذف کنی خیال می کنی نوید نجات بخش واعظ و روحانی است! 

قاعده و قانون هایی که در کتاب بیان شده، قاعده هایی است که گاه تجربه کرده ایم و گاه ترسیده ایم که تجربه کنیم. تیغ تند کلام نوید نجات بخش روی گردن همه قاعده های مرسوم و عرفی است که دست و پاگیر شده اند. هر جا حس کند که می تواند قواعد را بشکند، شک نمی کند و می شکند. او ساختارشکنی ساختارمند است! ساختارش چیست؟! همان که در پاراگراف قبل گفتم. دین!

تجربه فعالیت در کار تولیدی را داشتم ولی اولا انقدر از نزدیک درگیر نشده بودم و همه جانبه و ثانیا در این سطح که نوید نجات بخش آن را توصیف می کند. یعنی در کارهای کوچک مشارکت کرده ام اما آن چه نوید نجات بخش تصویر می کرد ورای همه یافته های قبلی من بود. 

هر جا سر وکار نوید نجات بخش با کارهای دولتی افتاده بود، اذیت شده بود انگار. به جای برخی بخش ها. کتاب شرح دردهای اوست در مسیر پیشرفت و واقعیتش من هم انقدر از نزدیک این ها را تجربه نکرده بودم و هم خیلی ناراحت شدم بابت برخی مسائل. 

کتاب پر از ایده است. در زمینه های مختلف.

آن چه که بیش از همه در این کتاب موج می زند رنگ وبوی خداست و بعد از آن تکیه بر خدا و خودباوری.

راستش در مورد برخی مسائل مطرح شده در کتاب هم تا از نزدیک نبینم نمی توانم آن را به تمامه باور کنم. 

آن چنان مبهوت محتوای کتاب شدم که به کلی ساختار و شکل کتاب را فراموش کردم! نگارش کتاب هم انگار به همان سبک نوید نجات بخش است! یعنی هم می فهمی اش هم نمی فهمی اش! در نهایت هم محتوا چنان سیطره دارد که نوبت به ساختار کتاب نمی رسد.

کتاب را در دو کلمه خلاصه می کنم: سهل ممتنع!

کتابی است که حتما جوان و نوجوان ما باید آن را بخواند. هرچه زودتر، بهتر. ما نیازمند تربیت چنین فکر ها و چنین پشتکارهایی هستیم. خدا توحید، خودباوری و پشتکار را در این مملکت زیاد کند...
        

0

          حجم کتاب زیاده و پر از توضیحات درمورد تجهیزات پزشکی و کارهای مربوط به شرکت هست که این برای کسانی که به این حوزه ها و کسب اطلاعات در این موارد علاقه دارن و یا در فضای مشابه هستن نکته مثبتیه و ما رو با  کتاب فوق‌العاده و متفاوتی مواجه می‌کنه. اما همین موضوع می‌تونه برای کسانی که به این حوزه علاقه ندارن نکته منفی باشه و با خوندن حجم زیاد کتاب و بحث درمورد موضوعاتی که درموردش کنجکاو نیستی نمیشه از کتاب انگیزه گرفت و به عنوان کتاب انگیزشی خوندش.
در کل خودم هم که علاقه داشتم به موضوع روایت شده از یه جایی به بعد خسته شدم و فقط سعی می‌کردم زودتر کتاب رو تموم کنم. بعضی نکات هم که قرار بود از این روایت بهمون برسه خیلی زیاد و واضح تکرار می‌شد که اگر اینطور نبود و یه سری توضیحات اضافه هم حذف می‌شد، کتاب کم حجم‌تری داشتیم که مراتب می‌تونست تاثیر بهتری داشته باشه.
به یه نکته مثبت هم اشاره کنم اینکه برای کسانی که در فکر و در مسیر راه اندازی شرکت هستن این کتاب پر از تجربه های موثر مهندس نجات بخش در این مسیر هست که می‌تونه کمک کننده باشه.

در آخر اینکه روایت این تلاش ها و پیشرفت ها خیلی خوب و لازمه و انگیزه بخش هم هست اما اگر متن کتاب بیشتر مختصر و مفید باشه و کشش لازم رو داشته باشه بهتر میشه و عده بیشتری میتونن از مطالعش لذت ببرن.
        

8