رد پای افسانه
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
150
خواهم خواند
30
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
اولین باری که ارلی را دیدم، سرگرم پر کردن کیسه های شن بود؛ کیسه پشت کیسه پر می کرد و مثل آجر می چیدشان روی هم، انگار فقط می خواست جلوی اقیانوس را بگیرد. نمی دانستم چرا. کار مسخره ای بود، اما یک چیزی درونم دلیلش را می فهمید. وقتی او شن های اقیانوس را توی کیسه می کرد، من فقط نگاهش می کردم...