بیمار خاموش
![بیمار خاموش](https://s3.ir-thr-at1.arvanstorage.com/top-readers-publishers/books/5d5eccfe-d0a4-4546-b3e5-6fd82595420d.jpg)
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
11
خواندهام
242
خواهم خواند
104
خرید این کتاب از کتابفروشیها
«آلیسیا برنسونِ» نقاش در یک روز گرم تابستانی، همسرش «گابریلِ» عکاسِ مُد و فشن را در خانه با سیم به صندلی می بندد و با اسلحه چندبار به سروصورت او شلیک می کند. مأموران او را در حالی پیدا می کنند که با لباسی سفید و حالتی بهت زده بالای سر جنازه ایستاده، چاقویی کنار پایش افتاده و رگ دست خودش را هم زده است. «آلیسیا» دستگیر و به بیمارستان فرستاده می شود. در بازجویی های پلیس، آلیسیا هیچ حرفی نمی زند. او تا انتهای داستان خاموش می ماند و سکوت او داستان را از یک تراژدی معمولی به چیزی فراتر، به یک راز و معما تبدیل می کند. داستان «بیمار خاموش» در پنج بخش و از زبان «تئو»، روان درمانگر دادگاه و آلیسیا، البته دفتر خاطرات او، روایت می شود و هرچه پیش می رود خواننده را بیشتر درگیر پیچیدگی های خود می کند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به بیمار خاموش
نمایش همهپستهای مرتبط به بیمار خاموش
یادداشتهای مرتبط به بیمار خاموش
1401/10/12
16
1402/11/19
🚩 خطر اسپویل 🚩 رمان بیمار خاموش با اینکه اولش یکمی داستان آروم پیش میره ولی هرچی که به آخر رمان میرسه میبینی که بیشتر داره گیجت میکنه و دقیقا آخرین فصل های رمان میبینی که اون چیزی که فکر میکردی نیست. ولی یک نکته که برای من جور در نیومد یکی این که وقتی پلیس میاد گفتن که روی دستاش رد زخمی از بستن یا چیز دیگه ای نبود ولی خب توی داستانی که از زبان الیسا میشنویم اینکه دستاشو بستن و دو اینکه تئو جای اسلح رو از کجا دقیق می دونست؟ ولی در کل کتابی که واقعا ارزش خواندن داره و مثل رمان سنگ کاغذ قیچی آخرش مات داستان میشی.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
2
1401/10/04
12