معرفی کتاب The Silent Patient اثر الکس میکیلیدس

The Silent Patient

The Silent Patient

4.1
313 نفر |
136 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

36

خوانده‌ام

591

خواهم خواند

238

ناشر
آمه
شابک
9781250301703
تعداد صفحات
275
تاریخ انتشار
1401/6/31

توضیحات

        زندگی آلیشیا برنسون به ظاهر عالی است. نقاش معروفی که با یک عکاس مد مورد تقاضا ازدواج کرده، در خانه ای بزرگ با پنجره های بزرگ مشرف به پارکی در یکی از مطلوب ترین مناطق لندن زندگی می کند. یک روز عصر، آلیشیا پنج بار به صورت شوهرش گابریل شلیک می کند و سپس دیگر هیچ کلمه ای به زبان نمی آورد. امتناع آلیشیا از صحبت کردن، یا ارائه هر نوع توضیحی، یک تراژدی خانگی را به چیزی بسیار بزرگ تر تبدیل می کند و این سکوت او را انگشت نما می کند. قیمت آثار هنری او سر به فلک می کشد، و او، بیمار خاموش، به دور از روزنامه ها و کانون توجه ها در یک واحد پزشکی قانونی امن در شمال لندن، پنهان می شود. تئو فابر یک روان درمانگر جنایی است. عزم او برای وادار کردن آلیشیا به صحبت و کشف راز این که چرا به شوهرش شلیک کرده او را به سمت انگیزه های خودش سوق می دهد - جستجوی حقیقتی که او را تهدید می کند ...
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

نمایش همه
روانچه

روانچه

1403/11/3

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

تعداد صفحه

45 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به The Silent Patient

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          آلیسیا برنسون نقاش با گلوله به صورت همسرش گابریل شلیک میکند و بعد از آن در سکوتی مطلق فرو میرود، و  تئو فیبر روان‌درمانگر سعی به کمک به آلیسیا دارد تا همه چیز روشن شود. 

یک رمان جذاب و پرکشش، که در صفحات پایانی شما را با یک شوک همراه میکند، دقیقا جایی که فکرمیکنید کلاغ داستان به خانه اش رسیده.
کمی بی انصافی است اگر این کتاب را یک تریلر دانست ، حتی خیلی کتاب راز آلودی هم نیست(یعنی هست، اما این احساس را به مخاطب القا نمیکند:)چون خبری از شوک های متوالی در آن نیست. اما خب این هم برای خودش روند جذابی است:/!
جنبه روانشناختی کمرنگی هم دارد که با تاثیر روزهای کودکی بر رفتار و عمل بزرگسالی اشاره دارد.  و خیانت…
نویسنده به خوبی داستان را پیش برده و روی همه شخصیت ها، فضا ها و پلان ها. و نوع روایت و زمان بندی تسلط کامل دارد و به خوبی شوک پایانی غیرقابل حدس داستان را به جا به کار برده که حاکی از هوش سرشار نویسنده است.
ترجمه داستان خوب و مطلوب بود، اما کمی هم در روان و شیوا بیان کردن جملات جای کار داشت، یا جاهایی که عمه آلیسیا را  به اشتباه تماما خاله ترجمه کرده بود.
 کتاب را خیلی دوست داشتم. و به نظرم میتوان پیشنهاد مناسبی برای علاقمندان ادبیات ژانر و حتی ناعلاقمندان به این سبک دانست!(درکل برای همه کتابخوان ها پیشنهاد مناسبی است، اما با توقع بالا سراغ آن نروید…)
        

18

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب بیمار خاموش یکی از اون داستان‌هایه که یواش شروع می‌شه، اما بعدش می‌زنه زیر میز ذهنت! همون اولش ممکنه حس کنی با یه ماجرای قتل ساده و یه زن مرموز طرفی، ولی یه‌دفعه می‌بینی از بیرون ماجرا پرت شدی توی ذهن آدم‌ها.

آلیشیا، نقاش معروف، متهمه که شوهرش رو با گلوله کشته… اما از لحظه‌ی قتل تا سال‌ها بعدش، یه کلمه هم حرف نمی‌زنه. سکوتِ سنگینش می‌شه مرکز داستان، و تو فقط می‌خوای بدونی پشت این سکوت چه خبره؟

تئو فابر، روان‌درمانگر، داوطلب می‌شه برای درمان آلیشیا. ولی کم‌کم می‌فهمی ما فقط دنبال قاتل نیستیم… ما داریم تکه‌تکه وارد روان آدم‌هایی می‌شیم که خیلی وقت‌ها، خودشون هم نمی‌دونن چی توی سرشونه.

نکته شخصی خودم اینه که نویسنده با ذهنم یه کاری کرده بود که یه جاهایی با خودم می‌گفتم «نه بابا، قطعاً آلیشیا بی‌گناهه»، بعد یه جای دیگه‌ی داستان خودم به خودم شک می‌کردم! اون‌قدر بازی ذهنی قوی‌ای داشت که نمی‌ذاشت یه لحظه مطمئن باشی.

⸻
تحلیل روان‌شناختی:
ظاهر داستان یه قتل مرموزه، اما در باطنش داره از سکوت‌هایی حرف می‌زنه که آدم‌ها رو نابود می‌کنن.
سکوت آلیشیا بیشتر از هزار تا اعتراف حرف داره.
کتاب نشون می‌ده چطور یه آدم ممکنه سال‌ها رنج رو بدون هیچ صدایی بکشه، و حتی وقتی بالاخره صداش شنیده می‌شه، دیگه خیلی دیره.
از اون طرف، خود تئو هم یه روان‌درمانگر بی‌گره نیست. اونم پر از زخم و خاطره‌ست. این تقابل بین درمانگر و بیمار، جذاب‌ترین بخش داستانه.

⸻
🔷 نقاط قوت:
🔹 پایان شوکه‌کننده: از اون پایانایی بود که واقعاً غافلگیر شدم.
🔹 تم روانشناسی عمیق: همزمان داری یه جنایت رو بررسی می‌کنی و ذهنت هم زیر و رو می‌شه.
🔹 روایت جذاب و سینمایی: انگار داشتم فیلم می‌دیدم نه کتاب می‌خوندم.
🔹 فضاسازی و شخصیت‌پردازی قوی: مخصوصاً برای آلیشیا و تئو.
🔹 درگیری ذهنی مخاطب: نمی‌ذاره هیچ‌وقت کاملاً مطمئن باشی.

⸻
🔶 نقاط ضعف:
🔸 شروع کند و یکنواخت: چند فصل اول می‌تونه کمی حوصله‌سربر باشه.
🔸 کمی قابل‌پیش‌بینی برای تریلربازها: اگه زیاد از این سبک خوندی، شاید حدس بزنی تهش چی می‌شه.
🔸 رفتار غیرحرفه‌ای تئو: یه جاهایی از چارچوب اخلاقی درمانگر خارج می‌شه.
🔸 مطالب روانشناختی ساده‌سازی شدن: به‌جای عمیق‌شدن، بیشتر روی سطح احساسات حرکت می‌کنه.
🔸علاقه نویسنده به فروید کاملا مشهوده

⸻
جمع‌بندی:
بیمار خاموش فقط یه رمان جنایی نیست. یه جور سفره… به ذهن آدم‌هایی که سکوتشون از فریاد بلندتره.
اگه دنبال یه داستانی هستی که هم سرگرمت کنه، هم ذهنت رو قلقلک بده، حتماً بخونش. مخصوصاً اگه از داستان‌هایی مثل Gone Girl یا The Girl on the Train خوشت اومده باشه.
        

18

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          آلیسیا برنسون زنی زیبا، ثروتمند، نقاشی هنرمند، باهوش و با استعداد است و با همسرش، گابریل یک عکاس مشهور صنعت مد، در یکی از خانه‌های زیبای لندن زندگی می‌کند. آلیسیا به معنای واقعی زن کاملی است و زندگی به ظاهر بی‌عیب و نقصی دارد اما در یکی از گرم‌ترین شب‌های تابستان صدای چند گلوله از خانه آن‌ها شنیده می‌شود و هنگامی که پلیس به خانه آن‌ها می‌رود، جسد گابریل را در حالی که به صندلی بسته شده و چند گلوله به صورتش شکلیک شده می‌یابد، در طرف دیگر آلیسیا با لباس سفیدی بر تن و چند شکاف عمیق بر مچ دست‌هایش حضور دارد و خون زیادی هم از دست داده است. افسران پلیس آلیسیا را به بیمارستان منتقل می‌کنند. آلیسیا بعد از اینکه نجات می‌یابد دیگر به حرف نمی‌آید در مورد قتل همسرش و آنچه بین آن‌ها گذشته است با کسی سخن نمی‌گوید. تئو فابر "روان پزشک" تلاش می‌کند آلیسیا به حرف بیاورد اما ناموفق است.
سکوت آلیسیا تا پایان کتاب باعث می‌شود داستان سمت و سویی معمایی و رازآلود پیدا کند و از یک تراژدی معمولی به داستانی معمایی و هیجان‌انگیز تبدیل شود.
__________________________________________
سبک و نگارش کتاب جالب بود،شخصیت پردازی هم بد نبود،تم روانشناختیش رو دوست داشتم حتی بیشتر از جناییش ،ریتم و کشش خوبی داشت،تصویرسازی و تعلیق هم اوکی بود.واییییی توئیستش.....عالی.اصن سرش تیک عصبی گرفتم🫠🫠 
        

9

**

**

1402/12/8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

طاهره

طاهره

1404/3/2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          📌یک تریلر روانشناختی است که داستان زنی به نام آلیسیا را روایت میکند که پس از یافتن او با اسلحه ای در کنار شوهر به قتل رسیده اش، برای همیشه سکوت میکند. این کتاب با ترکیب عناصر داستان جنایی و روانکاوی، خواننده را درگیر یک معمای ذهنی پیچیده میکند. نویسنده به تدریج راز های زندگی آلیسیا و علت سکوت او را فاش میکند. 

📌داستان به موضوعاتی مثل تأثیر تروما، اثرات خیانت، آسیب های کودکی، قدرت سکوت به عنوان یک واکنش دفاعی، و ابهام بین حقیقت و توهم میپردازد. خواننده برای پی بردن به حقیقت و علت وقایع تا انتهای کتاب پیش میرود و با پیچش هایی جالب، داستان را به اتمام می رساند.

📌از نکات بارز و جالب کتاب نقش هنر در بیان ناگفته های ذهن و استفاده از آن به عنوان ابزاری برای درمان و بروز احساسات بود.

📌برای من شخصیت پردازی برخی نقش های فرعی باورپذیر نبود، ریتم روایت در اواسط کتاب کند و در اواخر به سرعت پیش میرفت و چون کتابی با ساختار مشابه این داستان خوانده بودم از اواسط کتاب، پیچش اصلی داستان را حدس زدم... من دانش روانشناسی خاصی ندارم اما به نظرم آمد که بحث آسیب های کودکی را زیاد و به صورت سطحی تکرار کرده بود و تقریبا اکثر شخصیت ها از چنین مشکلی رنج میبردند. و در مواردی نویسنده برای حفظ تعلیق، واقع گرایی را فدا کرده بود....



📌📌📌📌خطر اسپویل📌📌📌📌


کتاب سنگ کاغذ قیچی ساختاری مشابه بیمار خاموش دارد و پیچش اصلی داستانی آنها مشابه اند. گویا نویسنده های امروزه از این نوع پیچش پایانی خیلی استقبال میکنند! اما یک بار که گول این پیچش را بخوری بار آخر است:))

منظورم از فدا کردن واقع گرایی، پروفسور باسابقه ای بود که قبل از تئو جلسات درمانی با آلیسیا میگذراند. آیا اون به ذهنش نرسیده بود که بوم و رنگ به آلیسیا بدهد؟ درست حسابی نتوانسته بود با فامیل های آلیسیا صحبت کند؟ جوری به نظرم رسید که پروفسور کار خاصی نکرده تا تئو وارد داستان شود.... و نظارت روی آلیسیا که قبلا هم رفتار خطرناک داشته بسیار کم است، کلینیک به خوبی عمل نمیکند...


        

32