تمام شد! آنهم در روزی که بی اندازه پی بردم دنیای کتابها و کاراکترها بهترین دنیاست، و امن ترینشان، و دوست داشتنی ترینشان...!
کتاب را دوست داشتم به این خاطر که کشش خوبی داشت خصوصا از اواسطش به اینطرف(صادقانه اوایلش را به زور و صرفا به این دلیل میخواندم که کتاب امانت بود و باید برگردانده میشد) و همچنین به این خاطر که روان و جذاب ترجمه شده بود و بسیار به جزئیات پرداخته بود.
و کتاب را دوست نداشتم اول بخاطر پایان بندی افتضاحش، دوم بخاطر پایانبندی افتضاحش و سوم بخاطر پایان بندی افتضاحش... در رده های بعدی می شود به زیااادی فانتزی بودن شخصیتها خصوصا شخصیت اصلی، و گهگداری منطقی نبودن داستان هم اشاره کرد.
پ.ن:اگر به نیت کتاب جنایی برداشته اید بخوانید همین جا اعلام کنم که پرونده جنایی بسیار بیخودی در کل داستان جریان دارد که نه ادله و مدارک محکمی دارد نه شاهد درست حسابی نه حکم یا حتی نتیجه گیری راضی کننده ای. فقط یک قتلی هست که باشد... .
پ.ن۲: جایی که خرچنگها آواز می خوانند جای خاصی نیست اطلاق به یک محل دور است هر محل دوری... .
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.