معرفی کتاب اسکار و بانوی صورتی پوش اثر اریک امانوئل اشمیت مترجم مهوش خرمی پور

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
185
خواهم خواند
41
نسخههای دیگر
توضیحات
"اسکار و بانوی صورتی پوش" داستانی ست از نامه های یک بچه به خدا. "اسکار" که سرطان خون دارد و دکترها از او قطع امید کرده اند به توصیه ی "مامی رز" (بانوی صورتی پوش) تصمیم می گیرد برای خدا نامه بنویسد و روزی یک چیز از او بخواهد. "- خیلی خوب، پس می تونم هر چی خواستم بهش سفارش بدم؟ مثلأ اسباب بازی، شکلات یا اتومبیل... - نه اسکار، خدا که بابانوئل نیست. تو فقط می تونی چیزای ذهنی ازش بخواهی. - مثلأ؟ - مثلأ شجاعت، صبر، روشنی! - خوب، فهمیدم. - از این گذشته، می تونی برای رفیقات ازش چیزی بخوای! - با روزی یه خواهش، مامی رز؟ نه، باید صرفه جویی کنم. فعلأ خواهشامو برای خودم نگه می دارم." "اسکار" روزی یک خواهش از خدا می کند و فردایش در انتظار برآورده شدن است. یاد می گیرد برای کسی که دوست دارد هم چیزی بخواهد و ... نوع بیان و درک "اسکار" در نامه ها گرچه به یک پسر بچه ی ده ساله نمی آید و حرفهای گنده می زند و ترجمه هم به آن شدت بخشیده، اما نمی توان این را عیب داستان دانست. این که من در ده سالگی این چیزها را نمی فهمیدم دلیل بر این نیست که کس دیگر هم نفهمد."اسکار" از "مامی رز" چیزها یاد می گیرد صبر، بخشش، عشق، و... . در متن نامه ها رشد فکری ی او به خوبی محسوس است. اما این تنها "اسکار" نیست که متحول می شود. "مامی رز" هم پا به پای او شاد تر و فهمیده تر می شود. هر دو بازی ای را شروع می کنند که از نکات جالب و پرمفهوم داستان است. دوازده روز به پایان سال مانده و هر روز را به ازای ده سال فرض می کنند. "اسکار" روز اول متولد می شود و سر ظهر پنج ساله و آخر شب ده ساله می شود. در انتها گویا "اسکار" زندگی را تا به انتها می رود
بریدۀ کتابهای مرتبط به اسکار و بانوی صورتی پوش
نمایش همهیادداشتها
1401/3/27
11
1401/4/17
3
1402/10/3
25
1403/6/21
10
1403/11/16
اولین باری که تصمیم گرفتم یه کتاب صوتی رو گوش بدم به صورت شانسی این کتاب رو انتخاب کردم اما حالا یکی از از مورد علاقه ترین کتاب هام شده مکالماتی که بین اسکار و خانم صورتی اتفاق میافتاد باعث میشد به زندگی خودت فکر کنی فکر میکنم جمله مورد علاقم از این کتاب اون قسمتی باشه که اسکار میگه: _خستم _ خسته ؟ الان چند سالته ؟ هجده؟ آدما تو ۱۸ سالگی خسته نمیشن به طرز عجیبی زندگی که برای اکثرا ماها تا ۹۰ سال طول میکشه برای اسکار فقط چند روز گذشت اما تو همون چند روز چیز هایی رو تجربه کرد که شاید ماها با سالیان دراز زندگی هیچوقت درکشون نکنیم یا حتی تجربشون هم نکنیم احساس میکنم بعد از این کتاب ، حس بهتری به زندگیم دارم و دلم نمیخواد از هر لحظه با ارزش زندگیم ساده بگذرم و همیشه آرزو میکنم کاش منم تو زندگیم مامی صورتی داشتم که بهم اجازه نده نسبت به زندگیم ناامید بشم
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0
1402/5/3
1
1402/10/26
17
1403/11/1
0