یادداشت مصطفا جواهری

اسکار و خانم صورتی
        «مردم از مرگ خوششون نمیاد چون از ناشناخته‌ها می‌ترسن؛ اما دقیقا همینه! ناشناخته‌ها چی‌اند؟ اسکار! بهت توصیه می‌کنم نترس و اطمینان داشته باش!»
و
«جذاب‌ترین سوال‌ها، سوال باقی می‌مونند؛ اونا مثل یه راز می‌مونند! برای هر جوابی ما باید یه شاید اولش بگیم؛ فقط سوال‌های بی‌مزه هستند که جواب‌های مشخصی دارند.»

عجب شاه‌کاری بود!
این کتاب رو نمایشگاه کتاب ۵سال پیش خریدم و نمی‌دونم چرا تو این پنج سال نرفته بودم سراغش؟!
فکر کنم کمتر کتابی رو بشه برای «همه» توصیه کرد. ولی این کتاب رو همه باید بخونن به نظرم :)
و احتمالا خودم سالی یه‌بار توی بهار بخونمش!

من ترجمه نشر کتابستان و خانم صفایی راد رو خوندم
      
6

24

(0/1000)

نظرات

اون نقل قول در مورد جذاب‌ترین سوال‌ها چقدر جالب بود 
4

1

خود قصه‌اش عالیه.
این قصه، آخرین قصه‌ی کتاب گل‌های معرفت هم هست، ترجمه‌ی سروش حبیبی. 
من فقط همین قصه رو تو اون کتاب دوست داشتم :) 

0

یعنی قصه‌های جدا از همه؟ بعد به مرگ ربط داره کتابش؟
@ZahraKarimi 

0

کتاب گل‌های معرفت قصه‌های جدا از همه که ویژگی های مشترکی دارن؛ یک بچه، یک آدم دین‌دار(مسیحی، مسلمان، یهودی)، یک مشکل تو زندگی این بچه.(ایشالا اسپویل نکردم😁)
" اسکار و بانوی گلی‌پوش" قصه‌ی آخر کتاب گل‌‌های معرفته. این آخری به مرگ ربط داره.
@szm_books 

0