معرفی کتاب جن زدگان: تراژدی شهرنشینان در سه پرده اثر هنریک ایبسن مترجم بهزاد قادری

جن زدگان: تراژدی شهرنشینان در سه پرده

جن زدگان: تراژدی شهرنشینان در سه پرده

هنریک ایبسن و 2 نفر دیگر
3.6
27 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

45

خواهم خواند

12

ناشر
بیدگل
شابک
9786007806036
تعداد صفحات
130
تاریخ انتشار
1398/11/14

توضیحات

        
جن زدگان در سلسله آثار ایبسن ارزشمند و معنادار است،چون به اقتضای روش جدلی او با اندیشه های خودش،این اثر باید به روی دیدگاه،سبک و روش اجرا دریچه ی تازه ای می گشود.در میان آثار معاصر یا رئالیستی او،یعنی آثاری که از نظم و اسطوره و تاریخ حماسی فاصله میگیرند و به آدم های شهر نشین و مسائل آن ها میپردازند،جن زدگان پیش درآمد شگرفی است...

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به جن زدگان: تراژدی شهرنشینان در سه پرده

عروسک خانهپدر عروسی خون

رپرتوار شماره ۱ هامارتیا ( آشنایی با زبان درام )

45 کتاب

💫 بارها و بارها با این سوال رو به رو می شدم که نمایشنامه خوانی رو از کجا باید شروع کرد یا این که چطوری نمایشنامه بخونیم؟ یا حتی سوالی اساسی تر : ❓ چرا باید نمایشنامه خوند؟ 💥هر بار به دنبال این بودم که برای کسانی که خیلی با این سبک ادبی آشنا نیستند یک لیست درست کنم که وقتی کسی گفت میخوام نمایشنامه بخونم ، این لیست رو بهش بدم و بگم اینا رو بخون. اما این لیست باید یک سری ویژگی ها هم میداشت. ⚠️ اول اینکه لیست سختی نباید می بود . مثلا نباید ادیپ یا هملت رو بهش معرفی می کردم. چون وقتی کسی هنوز با نمایشنامه آشنا نیست ، ممکنه خوندن این آثار علیرغم شاهکار بودنشون باعث بشه که شخص درک درستی از این اثار نداشته باشه در نتیجه عطای نمایشنامه خوانی رو به لقاش ببخشه. 📍 دوم اینکه این لیست باید علیرغم ساده بودن یک نمای کلی از ژانرهای مختلف نمایشی رو هم در بر میگرفت که شخص علاوه بر خوندن نمایشنامه و علاقه مند شدن بهش ، بتونه یک دید کلی به ژانرهای نمایشی داشته باشه. 🙄 اما درست کردن این لیست هی عقب میفتاد و هربار که شخصی ازم میخواست که بهش نمایشنامه برای شروع معرفی کنم ، دوباره با خودم میگفتم که ای کاش درست کردن لیست رو پشت گوش نمینداختم. 🌸 پارسال بود که با افتتاح باشگاه 🎭 هامارتیا 🎭 ، این لیست هدفمند ساخته شد. در باشگاه نمایشنامه خوانی هامارتیا قرار بر این شد که کنار هم نمایشنامه بخونیم و درباره این آثار به گپ و گفت بشینیم. 🤔 اما همخوانی تنها کافی نبود و نیست. در هامارتیا ابتدا به این پرداختیم که چرا باید نمایشنامه خوند؟ فرق نمایشنامه با رمان و داستان کوتاه چیه. 💡 به این پاسخ رسیدیم که نمایشنامه یک گونه ادبی کاملا مستقله که سوای تئاتری که بعدا میشه از روش ساخت ، درباره ش قضاوت میشه. خیلی ها فکر می کنند که نمایشنامه رو باید فقط در اجرا دید و نباید خوند که این یک دیدگاه کاملا اشتباهه. نمایشنامه رو میشه مثل یک داستان خوند . تئاتری که از روی این نمایشنامه ساخته میشه یک اثر مستقل و جداست و سوای نمایشنامه باید درباره ش قضاوت کرد. 🎭 نمایشنامه یک اثر دراماتیک و عمل محوره. در نمایشنامه شما با گزارش اعمال کاراکترها طرفید. نمایشنامه نویس برعکس رمان و داستان نویس از توصیف بی بهره ست. در رمان شما به راحتی به افکار کاراکترها پی میبرید چون نویسنده میتونه راحت تمام درونیات و ذهنیات کاراکترها رو برای شما تشریح کنه اما در نمایشنامه این درونیات و ذهنیات باید از طریق گزارش اعمال کاراکترها به مخاطب رسونده بشه. در نتیجه نمایشنامه خواننده فعال تری نیاز داره. 🎧 ما در هامارتیا ابتدا در یک جلسه آنلاین به بررسی فرم و محتوا پرداختیم و نمای کلی ای درباره فرم در آثار هنری ارائه دادیم. سپس با خوندن هر نمایشنامه به گپ و گفت نشستیم. درباره درام و آنتاگونیست و پروتاگونیست و نقاط عطف و اوج و... صحبت کردیم. در باشگاه در کنار آثاری که خوندیم سعی کردیم با فیلم ها و نقاشی هایی که در تاریخ هنر ماندگار بودن به پرورش حس اعضای باشگاه بپردازیم. کسانی که در باشگاه هامارتیا عضو شدند امروز قطعا آشنایی ای حتی کوتاه درباره فرم ، اثر هنری ، حس ، ناخوداگاه هنری و... رو پیدا کردند و امروز در مواجهه با یک اثر هنری منفعل نخواهند بود. 💫 هدف ما در رپرتوار اول ( کلمه فرانسوی که معنای اون برنامه یا لیسته ، تماشاخانه های بزرگ در سراسر جهان ، ابتدای هر سال یک لیستی از آثار نمایشی ای که اون سال قراره در اون تماشاخانه به اجرا بره ، منتشر می کنند که به این برنامه رپرتوار گفته میشه ) این بود که اعضا نمایشنامه خوانی رو شروع کنند و با زبان درام و نمایشنامه آشنا بشند و از رپرتوار دوم بریم سراغ تراژدی های یونان و مرحله به مرحله با تاریخ نمایش جلو بیایم و در کنار خوندن نمایشنامه ها و تحلیل سیر درام در تاریخ از فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ تئاتر هم حرف بزنیم. 💠💠 در باشگاه هامارتیا قراره بیش از 1500 اثر نمایشی در قالب 20 و اندی رپرتوار همخوانی بشه. نمیدونم چقدر طول بکشه اما تا جایی که بتونیم پیش خواهیم رفت. تمام اثار نمایشی ایرانی و خارجی در باشگاه هامارتیا برنامه ریزی شده. 🧑‍🏫 در رپرتوار اول برای آشنایی با زبان درام 40 اثر نمایشی رو خوندیم ( در هنگام نوشتن این لیست اثر 38 رو در حال همخوانی هستیم ) و یک دید کلی درباره نمایشنامه ها به دست آوردیم ، در این همخوانی آثار ۲ درام نویس رو به صورت کامل همخوانی کردیم . 🤩 مارتین مک دونا و آنتون چخوف ( سیر هامارتیا باعث شد که نظرها درباره چخوف عوض بشه ، کسانی که ابتدا با چخوف ارتباط نمی گرفتند ، وقتی با هامارتیا همراه شدند، چخوف تبدیل به یکی از نویسندگان مورد علاقه شون شد ) بلاخره ابتدا باید بدونیم نمایشنامه چیه و زبان درام چه زبانیه و بعد که شناختیمش بریم به دنبال این که چطوری به وجود اومد و چه سیری رو طی کرد. این رپرتوار برای شروع نمایشنامه خوانی در باشگاه هامارتیا خونده شده. در انتهای هر رپرتوار لیست همخوانی اون رپرتوار منتشر خواهد شد. 💥 لازم به ذکره که ما در هامارتیا علاوه بر نمایشنامه هایی که میخونیم، بعضی از آثار نمایشی رو برای مطالعه بیشتر با هشتگ #متمم قرار می دیم ، این آثار یا اقتباسی از آثاری هستند که در حال خوندن اونها هستیم یا آثار کم اهمیت تری هستند که گذاشته میشن تا هرکسی اگر دوست داشت اونها رو بخونه ، خوندن این آثار در دوره همخوانی گروه نیست و فقط و صرفا برای مطالعه بیشتره . در این لیست شما بعد از اثر شماره ۴۰ می تونید متمم ها رو هم ببینید و اگر دوست داشتید اونها رو هم مطالعه کنید. اگر شما هم به ادبیات دراماتیک علاقه دارید ، خانواده بزرگ 305 نفره 🎭 هامارتیا 🎭 ( در روز ایجاد لیست ) با آغوش باز پذیرای شماست تا با ما در این مسیر جذاب همراه باشید :

79

یادداشت‌ها

          نثر کتاب خوب و ویراستاری هم خوب است. ماجرای کتاب از منزل «ناخدا آلوینگ مرحوم» و یک روز پیش از دهمین سالگرد درگذشتش آغاز می‌شود.

«خانم آلوینگ» بیوۀ ناخدا و «کشیش ماندِرش»، دوست ناخدای مرحوم تصمیم گرفته‌اند برای یادبود وی، پرورشگاهی بسازند تا در خدمت مردم شهر باشد...

اولین نمایش‌نامه‌ای را که در «هامارتیا» خواندیم، «خانۀ عروسک» از «هنریک ایبسن» بود و این هم یک اثر خواندنیِ دیگر از او است.

به نظرم «خانۀ عروسک» در تمام بخش‌ها، باورپذیرتر از این داستان «جن‌زدگان» بود. گفتار و رفتار آدم‌های قصه در این داستان، کمی نامتناسب‌تر از اندازۀ آدم‌های داستان است.

به نظر می‌رسد که نجار یک فیلسوف باشد که در گفتار و رفتارش، بسیار حساب شده عمل می‌کند و زیرک است و در کارش مهارت دارد.

و برعکس، کشیش پایین‌تر از نقشش در قصه ظاهر شده است. اما «خانم آلوینگ»، «اُسوالد» و «رگینه»، تقریبا در جای خود قرار گرفته‌اند.

زن قصۀ «خانۀ عروسک» هنگام مایوس شدن از همسرش، فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد و از خانه می‌رود؛ اما زن قصۀ «جن‌زدگان» نه تنها نمی‌رود که تا پایان می‌ماند و می‌کوشد، برای پسرش «اُسوالد» مادری کند و هم خود و خانواده و حتی همسرش را هم مهار کند و راه بِـبَـرَد.

قصه خوب بود و خواندنی؛ گویا در آن زمان خیانت و بی‌بندوباری و فساد و فحشا، تازه در بعضی نقاط اروپا مثل فرانسه آشکارا رایج شده بود و در جایی مثل نروژ هنوز پرده‌های حیا کاملا فرو نیفتاده بود، هرچند خیانت در بعضی خانواده‌ها به صورت پنهان وجود داشت... .
        

19

          آن روی دیگر سکه 

اولین باری که با اسم ایبسن برخورد کردم در جلد سوم تاریخ تئاتر بود که با این تیتر از این نویسنده یاد کرده بود :

" طلیعه های تئاتر نوین با ایبسن ".

طبیعتا وقتی آثار این نویسنده رو بخونید ، متوجه میشید که این واژه خیلی بی راه نیست. ایبسن نویسنده ای بزرگ در عرصه هنرهای دراماتیکه که از کنار اسمش نمیشه به این راحتی گذشت . آثار ایبسن نشان از تحولی جدید در تاریخ تئاتر میدن ، تراژدی های جدید و رویکردهای جدید و نگاهی نو و تازه به جنبه های زندگی مخصوصا زنان از نکات بارز آثار ایبسنه. 

سومین اثری که در باشگاه هامارتیا از ایبسن خوندیم ، جن زدگان بود. قبلا این نمایشنامه رو تحت عنوان " پرهیب ها " خونده بودم که چیز زیادی ازش توی خاطرم نمونده بود اما به لطف باشگاه هامارتیا ، این اثر تحت عنوان نام دیگری برام مرور شد . گرچه این دو نام و دو اسم بودن ترجمه باعث شده بود که کتاب رو دوبار بخرم و فکر کنم آثار متفاوتی هستند. 

جن زدگان ، روی دیگر سکه زندگی یک زنه که مشابه اون رو در عروسک خونه هم دیده و خونده بودیم. در معروف ترین و جنجالی ترین اثر ایبسن ، نورا ، زنِ قصه ، از یک عکس منفعل در زندگی ، تبدیل به یک کنشگر میشه و با عکس العملی عجیب که اروپا رو به لرزه آورد ، زندگی رو ول میکنه و میره. 
در جن زدگان ایبسن ، خانم آلوینگ رو در نقطه مقابل نورا قرار میده. خانم آلوینگ ، تصمیم می‌گیره بمونه و دندون روی جیگر بذاره و تحمل کنه . گرچه هلمر هیچوقت به بدی و سیاهی کاراکتر مستر آلوینگ در جن زدگان نیست اما نورا اون رو ترک میکنه. 

داستان جن زدگان ، داستان یک زندگیه که باید زودتر از هم می پاشید اما نگه داشته شده و عاقبت خوبی پیدا نکرده. 

داستان ابتدا خیلی آروم و ساکن شروع میشه و همه چی عادی پیش میره تا اینکه کشیش شروع به بازخواست خانم آلوینگ میکنه . خانم آلوینگ ابتدا با صبوری به حرف های کشیش گوش میده اما در جواب از راز هولناکی پرده برمیداره که زندگی خودش رو مدت ها تحت تاثیر قرار داده. 

ایبسن به خوبی در این درام ، شخصیت پردازی ، قصه ، هیجان،  تراژدی و کمدی رو در هم تلفیق کرده و یک اثر خوب رو تونسته خلق کنه.
 اثری نه همپایه عروسکخونه اما بهتر از دشمن مردم .

ترجمه نشر بیدگل با سانسور نسبتا زیادی همراهه و جاهایی گنگ میشه اما در کل به نظرم خوندنیه ولی احتمالا خوندن پرهیب ها انتخاب بهتری باشه . 

توصیه می کنم حتما دو نمایشنامه عروسکخونه و جن زدگان رو مطالعه کنید و دو روی یک سکه رو ببینید و در کنار لذت بردن از قلم ایبسن،  درباره ش فکر کنید. 
        

21

          🟢📖نمایشنامه «جن زدگان»نوشته هنریک یوهان ایبسن نروژی🇳🇴درسه پرده است.سومین اثری که بعد از «خانه عروسک» و«دشمن مردم» از ایبسن خواندم.
📗نمایشنامه کم شخصیت است وکه تنها یک مکان دارد درهمه پرده‌های نمایش جابه جایی مکانی نداریم.جن‌زدگان دارای 5شخصیت است وتمام وقایع آن در ملکی روستایی متعلق به خانم آلوینگ اتفاق می‌اُفتد.این شخصیتها عبارتند از: خانم آلوینگ، ماندرش(کشیش)، اسوالد(پسرخانم آلوینگ)، رگینه پیش‌خدمت جوان و ژاکوب انگستراند. هیچ یک از این شخصیت ها ویژگی ­های قهرمان کلاسیک را ندارند و ضد قهرمان هم نیستند. آنچه در نمایشنامه از این شخصیت ها به تصویر کشیده می­ شود، ضعف ­ها و نقصان ­های شخصیتی­ شان است و بنابراین هیچ­ یک با ویژگی ­های قوی قهرمانانه نشان داده نمی­ شوند. 
♂️آثار ایبسن از قهرمانان اسطوره‌ای‌وقایع شگفت‌انگیز فاصله دارند و به آدم‌‌های شهرنشین و مسائل روزمره و عادی آن‌ها می‌پردازند.اینجا در این نمایشنامه، به طور مشخص ورود یک شخصیت جدید بر صحنه موجب ایجاد بحثی جدید می­شود که یک «بخش» را پدید می­‌آورد و با خروج آن شخصیت و پایان آن بحث، این بخش تمام می­ شود. نمایشنامه­ ی «جن زدگان» در وضعیتی به پایان می­‌رسد که بحران هنوز پایان نپذیرفته است. یعنی بحث همچنان باز است و برای من مسائل هنوز تمام نشده که نمایشنامه به پایان می ­رسد. 
📝چکیده‌ نمایشنامه: «جن‌زدگان» درباره‌ی خانواده‌ی آلوینگ است. پدر خانواده که سرهنگ خوش‌نام و درباری بوده، فوت شده‌است.داستان خانواده‌ای با رازهای سربه‌مُهر؛ هنریک ایبسن در نمایشنامه‌ی جن‌زدگان داستان زنی به نام هلنه آلوینگ را روایت میکندکه اکنون در تدارک برگزاری مراسم یادبودی برای اوست و قصد دارد طی این مراسم پرورشگاهی را هم افتتاح کند. در همین حین، اُسوالد، پسرِ خانواده از سفرطولانی به خارج از کشور رسیده‌است. اُسوالد نقاش است و بیماری‌ای دارد که آن را از مادر خود پنهان می‌کند. رازی دیگر هم در میان است؛ راز زندگی آقای آلوینگ و نیت همسرش از ساختن پرورشگاه. در ادامه حادثه‌ای رخ می‌دهد، رازها برملا می‌شود و به موازات این‌ها ماجرای عشق میان پسر و مستخدمۀ خانه نیز در جریان است. دراین نمایشنامه کشیشی هم هست به نام ماندرش که فردی محافظه‌کار وفرصت طلب است و خانم آلوینگ نقطه‌ی مقابل اوست. 
🌵 پسرش اُسوالد پس از سال‌ها دوری اجباری از خانه، از فرانسه بازگشته و با بازگشت او و تصمیم مادر خانواده برای نگهداشتن پسرش نزد خود، حالا که پدر مرده است، رازهای سربه‌مهری برملا می‌شود. نمایش درحالی شروع می‌شود که خانم آلوینگ پرورشگاهی به نام همسرش و با کمک کشیش ماندرش احداث کرد و از طرفی کشیش می‌خواهد رِگینه، خدمتکار خانه را راضی کند تا نزد پدرش انگستران نجار بازگردد. در طول نمایش، از عشق خانم آلوینگ به کشیش در جوانی و عیاشی سرهنگ آلوینگ بزرگ، پرده برداشته می‌شود. خانم آلوینگ که بار زیادی در این سال‌ها به دوش کشیده چندباری از تسخیرشد‌گی خانه‌اش و حضور جن‌ها با کشیش سخن می‌گوید.اُسوالد از همه جا بی‌خبر به رِگینه خدمتکار خانه نیز دلباخته است و او را منبع الهام جدید خود برای دوباره نقاشی‌کردن می‌یابد اما در پایان همه‌ی رازها برملا می‌شود. رگینه دختر سرهنگ و خدمتکار قدیمی خانه است. اُسوالد با بیماری ارثی فلج مغزی که از پدر عیاش‌اش به او رسیده، دست و پنجه نرم می‌کند و کشیش باعث آتش‌سوزی پرورشگاه که بیمه نیست می‌شود.تا زمین را برای استفاده کلیسا وخودش بردارد.درپایان رگینه نیز با پدرخوانده‌اش به شهر می‌رود.
✅قبل ازشروع دوره کتاب جن‌زدگان با جناب آقای خطیب درمورد نام کتاب ودلیل تفاوت نام کتاب در نشرهای مختلف صحبت کردم چون این نمایشنامه با استناد به Ghosts در زبان انگلیسی یا Gespenster در زبان آلمانی به اشباح ترجمه شده است،بعداز آن به دنبال نظر جناب دکتر قادری مترجم کتاب رفتم که متوجه شدم جناب قادری مترجم کتاب اعتقاد دارند که این مفهوم تمامی معانی موردنظر ایبسن را نمی‌رساند. در زمان ایبسن، این اثر با نام Les Revenants به زبان فرانسه ترجمه شد که به مفهوم مورد نظر ایبسن نزدیک‌تر است. واژه نروژی  Gjengangere به معنای کسی یا پدیده­ای است که دوباره به جایی باز می‌گردد یا رویدادی که دوباره رخ می‌دهد. به همین دلیل، «اشباح» این مفاهیم را نمی‌رساند و ترکیباتی چون «بازآیندگان» یا «بازگشته‌ها» معادل‌های بهتری‌اند،وواژه «بختک­‌ها» تا اندازه‌ای مفهوم «بازگشت» را دارد، اما این بازگشت بیشتر یادآور کرختی اعصاب و منگی حاصل از آن است. در نگاهی دیگر، «جن‌زدگی» هر دو مفهوم تسخیر روانی فرد و حضور مکرر و پوشیده موجوداتی در جایی یا در روان کسی را می‌­رساند.
✅فیلم ایرانی اشباح ، ساخته‌ی داریوش مهرجویی، اقتباسی از همین نمایشنامه‌ی ایبسن است.
✅ایراد اصلی به نسخه‌ی ایرانی است که نمایشنامه را اسیر سانسورکرده و همچنین به ترجمه‌ی وارد است که برای خواننده بعضی مباحث گنگ ومبهم باقی‌ می‌ماند.
        

63

          جن زدگان 
مساله گذشته انسان ها در داستان های ایبسن نقشی تاثیر گذار دارند. گاهی یک عشق شروع نشده و ناتمام، رازی سر به مهر و یا دروغی که به مصلحت کتمان ‌شده دستمایه طرح اولیه او برای پی ریزی داستان و در نهایت انتقال مقصود نهایی اش می باشد.

جن زدگان که در مقدمه کتاب به شباهت های آن با "تسخیر شدگان" داستایفسکی نیز اشاره شده (کتابی که مع الاسف نخوانده ام)مملو از لحظاتی است از مواجه شخصیت ها با عاقبت تصمیم هایی که در گذشته گرفته اند. افرادی که خود گذشته ای دارند که با از آن فرار می کنند و یا سعی در ارائه تفسیری متفاوت از آن دارند. 

حضور کشیش در این نمایشنامه فرصت مغتنمی است برای طرح بسیاری از مجادلات اعتقادی و اجتماعی که در میان تغییر سبک زندگی در شهرهای بزرگ اروپا و نفوذ افکار به ظاهر مترقی نسل نو، سبب جذاب ‌شدن اثر شده است. طرح مسائلی همچون حفظ آبروی فرد خطاکار، آرمان خواهی نهاد دین، اصول گرایی  کشیک در مواجهه با خانواده ای که به ظاهر در آرامش به زندگی می پردازند بی شباهت به دوران گذار جامعه خود ما نیست.

پ: نمایشنامه های ایبسن خوش مضمون  است و فهم لایه های ابتدایی داستان های او چندان  دشوار نیست لذا مخاطب می تواند به راحتی با آن ارتباط برقرار کند. ناگفته نماید که ترجمه جذاب و خوش لحن مترجم محترم به دلم نشست.

پ٢:مقدمه کتاب که از بهترین مقدمه هایی است که دیده ام متاسفانه حاوی بخش هایی از مکالمات داستان است.
سیدعلی مرعشی
        

2