افسانه ی گیلگمش: کهن ترین حماسه ی بشریافسانه ی گیلگمش: کهن ترین حماسه ی بشریگئورگ بورکهارت و 2 نفر دیگر4.011 نفر |3 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام16خواهم خواند7توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب افسانه ی گیلگمش: کهن ترین حماسه ی بشری، مترجم گئورگ بورکهارت.ادبیات آلمان دهه 1800 میلادی ادبیات داستانی اسطوره ها و افسانه ها داستان حماسی شعر ادبیات کلاسیک داستان فانتزیلیستهای مرتبط به افسانه ی گیلگمش: کهن ترین حماسه ی بشریمهدی کلانتریدوستان روحم در چهارصدودو50 کتاببهترین جنبه چهارصدودو مصادف با ۲۰ سالگیم فقط و فقط کتابخونیم بود. و اینجا لیستی از بهترین همراهان امسالم رو به اشتراک میذارم:188یادداشتهای مرتبط به افسانه ی گیلگمش: کهن ترین حماسه ی بشری🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚1401/06/11 عجیب و جالب!! قدیمی ترین متنی که از دنیای باستان مونده و چقد عجیب که دغدغه های انسان تا به امروز خیلی عوض نشده . ترجیحا با همین ترجمه بخونید. 012حمیدرضا جعفریانی1401/09/23 راستش من در حدی نیستم که بخواهم اینجور اثری را نقد کنم. این حماسه از نظر تفکرات و تصورات نویسنده آن هم با آن سطح علم و تکامل واقعا خواندنی است. اما چیزی که در این حماسه مرا اذیت کرد این بود که خیلی سریع و سطحی از بحث جنگ و کشمکش ها و اتفاقات می گذشت و برای ما ها که به شاهنامه با آن تصویر و فضاسازی عادت کرده ایم یکجور تو ذوقی است ولی بازهم اینکه کتابی را بخوانی که ۵هزار سال پیش از ذهن کسی تراوش کرده است جداً لذت بخش است 02فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸1402/09/22 چیز زیادی نمیشه در مورد خود اثر گفت چون ترجمه یه متن فوق العاده قدیمی و مربوط به چند هزار سال پیشه. با این حال یه چیزی برام اذیت کننده بود و اونم این بود که وقتی دو نفر به هم میرسیدن و قرار میشد ماجرایی تعریف بشه دوباره همون جملاتی که تو ص قبلی یا دو ص قبلی نوشته شده بود عینا تکرار میشد. انگار انسانهای قدیم چیزی به اسم خلاصه کردن بحث موقع روایت کردن داستان نداشتن. موضوع بعدی سخنان فردی به اسم حمید حمید در ابتدای کتاب هست که با عنوان وجیزهای بر افسانه گیلگمش پهلوان به تاریخ ۱۳۴۰/۱۰/۱۵ تنظیم شده. چیزی که توی این متن نظر منو جلب کرد این بود که این بزرگوار اصرار داشته به ملت بقبولونه که طوفان نوح چیزی به جز یه داستان ساختگی که کاهنان معابد ساختن نیست و تورات و انجیل و قرآن هم این داستان رو گرفتن و تبدیل به اعتقادات خودشون کردن. برام جالب بود که حتی ذره ای تلاش نکرده به این فکر کنه که شاید این داستان واقعیه و به این دلیله که هم در افسانههای بابلی و سومری و هم در تورات و انجیل و قرآن اومده. در آخر لازمه به ظاهر کتاب اشاره کنم. کاغذهای کتاب تماما کاغذ کرافت بودن که این به نوع خودش بسیار برام جالب بود و حس قدیمی بودن رو بهتر منتقل میکرد. 02