معرفی کتاب سگ ولگرد اثر صادق هدایت

سگ ولگرد

سگ ولگرد

3.6
159 نفر |
20 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

372

خواهم خواند

57

شابک
9649371435
تعداد صفحات
136
تاریخ انتشار
1382/3/31

توضیحات

        کتاب چاپ دیگری است از مجموعه "سگ ولگرد "اثر "صادق هدایت "که هشت داستان کوتاه را شامل می شود :سگ ولگرد، دن ژوان کرج، بن بست، کاتیا،  تخت ابونصر، تجلی، تاریک خانه، و میهن پرست .برای نمونه، هدایت در  داستان نخست، از زاویه دید یک سگ به زندگی سگی انسان ها می نگرد . "پات "سگی از نژاد اصیل است .او وقتی به دنبال ارضای تمایلات جنسی  خود رفته "گم "شده است .در این داستان، حیوانی که "در ته چشم هایش  یک روح انسانی دیده می شود "حتی نمی تواند کوچک ترین اعتراضی به زیست  خفت بار خود کند .او از اصل افتاده ای است که به جزای گناهی نامعلوم،  چون سگ ولگرد قربانی می شود .
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به سگ ولگرد

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 23

نمی‌دانم چطور است بعضی اشخاص به اولين برخورد، جان در يک قالب می‌شوند، - به قول عوام جور و اخت می‌آيند و يک بار معرفی كافی است برای اين كه يکديگر را هيچوقت فراموش نكنند. درصورتیكه بر عكس بعضی ديگر با وجودی كه مكرر به هم معرفی می‌شوند و در مراحل زندگی سر راه يکديگر واقع می‌گردند، هميشه از هم گريزان هستند؛ ميان آن‌ها هرگز حس همدردی و جوشش پيدا نمی‌شود و اگر در كوچه هم به هم بر بخورند، يکديگر را نديده می‌گيرند. دوستی بی‌جهت، دشمنی بی‌جهت! - حالا اين خاصيت را می‌خواهند اسمش را سمپاتی يا آنتی‌پاتی بگذارند و يا در اثر مغناطيس و روحيه اشخاص بدانند يا نه - آنهایی كه معتقد به حلول ارواح هستند دورتر رفته می‌گويند كه اين اشخاص در زندگی سابق خودشان روی زمين، دوست و يا دشمن بوده‌اند و به اين جهت نسبت به هم متمايل و يا از هم متنفرند. ولی هيچكدام ازين فرضيات نمی‌توانند به آسانی معمای بالا را حل بكند. اين كشش و جوشش ناگهانی نه مربوط به خصايل روحی است و نه ربطی با محاسن جسمانی دارد.

12

یادداشت‌ها

          سگِ ولگردِ هدایت شاید ارزش خواندن دارد

بین نوشته‌های داستانی صادق هدایت که خوانده‌ام(سه قطره خون، و زنده بگور و بوف کور)، مجموعه سگ ولگرد را از همه پخته‌تر دیدم.
البته این مجموعه نسبت به دیگر آثار داستانی‌اش جدیدتر است؛ از لحاظ سال انتشار.

قصه‌ها با مضمون‌های بهتر، به داستان مدرن نزدیک‌تر، زیاده‌گویی‌اش کمتر، بد و بی‌راه به اسلام کمتر؛ و در کل داستان‌هایش را پسندیدم. گرچه ظاهر داستان‌‌ها، همان شیوه‌ی قدیم و نسل اولی بود «تعریف کردن قصه تا نشان دادن.» گرچه خیلی به سمت نشان دادن رفته.

از بین بوف کور، سه قطره خون، داش‌آکل، فوائد گیاهخواری، زنده بگور، وغ‌وغ ساهاب و سگ ولگرد، خودم آخری را به بقیه ترجیح می‌دهم. و اگر کسی از من بخواهد کتابی از هدایت به او معرفی کنم، سگ ولگرد را پیشنهاد می‌دهم.

سرجمع، اگر بخواهم جمالزاده و علوی و هدایت را مقایسه کنم، از لحاظ نثر و طنازی، جمالزاده حرف اول می‌زند، مضمونی و محتوایی و مبارزه‌جو بودن، علوی سر است. هدایت هم در اثر آخرش به داستان مدرن و امروزی خیلی نزدیک‌تر شده. گرچه علوی عمر داستان‌نویسی‌اش بیشتر از هدایت بوده. (این مقایسه را برای اینکه نوشته‌های این سه اثر را به ترتیب خوانده‌ام نوشتم که حساب دستم باشد)
        

11