معرفی کتاب پنج داستان اثر جلال آل احمد

پنج داستان

پنج داستان

3.6
63 نفر |
20 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

133

خواهم خواند

18

شابک
9786007987100
تعداد صفحات
88
تاریخ انتشار
1398/2/8

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
بدیش این بود که گلدسته مسجد، بدجوری هوس بالا رفتن را به کله ی آدم می زد. ما هیچ کدام کاری به کار گلدسته ها نداشتیم. اما نمی دانم چرا مدام توی چشم مان بودند. توی کلاس که نشسته بودی و مشق می کردی، یا توی حیاط که بازی می کرد... .

      

یادداشت‌ها

tahoora🦋

tahoora🦋

7 روز پیش

        مجموعه ۵داستان کوتاه و جالب توجه و دارای مفهومی عمیق و مهم.
سه داستان اول داستان هایی هست که دور از زندگی و فضای دوران کودکی خود آل احمد نیست:
گلدسته ها و فلک، نمادی از تلاش برای رسیدن به آرزوها، جشن فرخنده:فضای خفقان عصررضاشاه و شرایط معمم‌ها،خواهرم و عنکبوت: سرطان و درمانش و فضای غالب خرافات درگذشته.
دو داستان دیگر هم یکی شوهر آمریکایی که داستان مشهور و مهمی هست از آن جهت  که پتک سنگینی برسر  کسانی بود و هست که غرب را مظهر جلال و شکوه و یک رویا و مدینه فاضله میدانند.
و داستان آخر، خونابه انار، که من نظر رضا براهنی و نوع نگاهش به داستان را بسیار دوست داشتم:
در خونابه ی انار از جلال آل احمد دارند جسدی را می آورند تا در قبرستان زرتشتیان در برج بگذارند. جسد جوان است. دو تا کرکس نشسته اند؛ یکی نمی خورد، آن یکی که می خورد به محض خوردن می میرد. نسل جوان را به این سادگی نمی شود خورد. این ادبیات ظهوری است، آینده را نشان می دهد. نمی شود یک کرکس گوشت جوان بخورد و اگر گوشت جوان بخورد ممکن است کمی رمق بگیرد، ولی بهش نمی سازد. خیلی جالب است!»(براهنی، 1380: 252)

از میان این پنج داستان، من دو داستان را بیشتر دوست داشتم:
خواهرم و عنکبوت، شوهر آمریکایی.

پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید.

کتاب شش.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

رؤیا

رؤیا

1403/1/6

          ▪️دقیقا ۵ داستان از جلال آل احمد
۱_گلدسته ها و فلک 
۲_جشن فرخنده
۳_خواهرم و عنکبوت
۴_شوهر آمریکایی
۵_خونابه انار
داستانها فضای زندگی و کار آدمای دوران خودش رو مجسم می‌کنن و هرکدوم ماجرای خودش رو داره. 
سه داستان اول درباره پسری به اسم عباس بود که منو یاد  کتاب «قصه های مجید» می‌انداخت اما به اون اندازه برام شیرین نبود.
موردی که در جریان چند داستان مدام تو چشمم بود، فحش‌هایی بود رد و بدل می‌شد و برام غیرمعمول بود! یه نکته دیگه اینکه پایان داستان و نتیجه‌ی ماجرا واضحا بیان نمیشد و خواننده باید در مراحل قضیه و اشاره های کوتاهی که شده بود دقت و تأمل می‌کرد تا نتیجه رو پیدا کنه.(برای سه داستانش این مدلی بود.جالب بود اما هنوز مطمئن نیستم که چطور شدن! )
من با متن و محتوا خیلی ارتباط نمی‌گرفتم اما دقیقا به همین دلیل ادامه دادم به خوندنش! چون نثر کتاب متفاوت بود. یعنی با اینکه فکر میکنم ماجراها اونقدر برام جذاب نبودن، اما بعد از شروع داستان تو کتاب غرق میشدم. احتمالا قلم نویسنده رو دوست داشتم ! ؛)
        

5