کوری
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
72
خواندهام
1,291
خواهم خواند
354
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
داستان کتاب «کوری» از جایی آغاز می شود که در یک روز عادی و پشت چراغ قرمز ناگهان راننده یک اتومبیل بینایی اش را از دست می دهد و نظم چهار راه را به هم می ریزد و کم کم این کوری دامن تک تک مردمان شهر را می گیرد. تمام اشخاصی که بیماران یک چشم پزشک در شهر هستند به این کوری دچار می شوند و به صورت زنجیر واری کوری به تمام شهر و سراسر کشور گسترش می یابد. ما در کتاب «کوری» با چند شخصیت اصلی مواجه هستیم که شامل «همسر چشم پزشک»،«چشم پزشک»، «راننده ای که در آغاز رمان کور می شود»، «دختر عینکی»، «پسر لوچ» و «پیرمردی که چشم بند داشت»، هستند، نکته قابل تأمل درباره این شخصیت ها این است که هیچ کدام نامی ندارند و تا پایان رمان ما نامی از آن ها نمی دانیم. «ساراماگو» در رمان «کوری» جهانی وهم آلود و هولناک را تصویر کرده است، جهانی که در آن کوری تمثیلی از غرق شدن در بی هویتی و گم گشتگی انسان معاصر است، جهانی که اعتماد در آن بی معنا شده و آدم ها گرفتار نازل ترین نیازهایشان هستند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به کوری
نمایش همهپستهای مرتبط به کوری
یادداشتها