معرفی کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو مترجم مهدی غبرائی

کوری

کوری

ژوزه ساراماگو و 1 نفر دیگر
4.0
744 نفر |
174 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

89

خوانده‌ام

1,857

خواهم خواند

466

شابک
9789643054748
تعداد صفحات
364
تاریخ انتشار
1399/10/7

توضیحات

        
کوری یک حکایت اخلاقی مدرن است، و مانند داستانهای اخلاقی کهن پیامهایی اخلاقی را، اما برای مخاطبی امروزی، در خود نهفته دارد. به همین دلیل است که باز مانند آن داستانها، قهرمانهایش نه به نام بلکه با یک صفت یاد می شوند، و در آغاز کتاب نیز با نقل قول از اثری ناموجود به نام کتاب موعظه ها، به ما یادآوری می شود که این رمان یک موعظه است. موعظه رعایت کردن و مراعات. دنیای سراسر سفیدی پلید و وحشت باری که کورشدگان داستان در آن به سر می برند خاویه بی نظمی و آشفتگی است که نظم روابط انسانی بر آن حاکم نیست و در آن مهمترین چیزی که انسانها نمی بینند حقوق یکدیگر است. ساراماگو چهره مسیحایی نجات بخشی را جست و جو می کند که دوباره درس محبت را به آدمها بیاموزد.

      

لیست‌های مرتبط به کوری

نمایش همه
mehranehm

mehranehm

1404/4/4

شغل پدرهمیشه شوهردوازده صندلی

پیشنهاد کتاب برای مطالعه از میان رمان‌های خارجی

17 کتاب

کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو کتاب کلود ولگرد اثر ویکتور هوگو کتاب خانواده تیبو اثر روژه مارتن دوگار کتاب جنگ و صلح اثر تولستوی کتاب ارباب و بنده اثر تولستوی کتاب طرف خانه سوان اثر مارسل پروست کتاب دن کیشوت اثر سروانتس کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو کتاب ژرمینال اثر امیل زولا کتاب وجدان زنو اثر ایتالو اسووو کتاب دختر سروان اثر پوشکین کتاب برادران کارامازوف اثر داستایفسکی کتاب جنایت و مکافات اثر داستایفسکی کتاب ابله اثر داستایفسکی کتاب شیاطین اثر داستایفسکی کتاب یادداشتهای زیرزمینی اثر داستایفسکی کتاب همیشه شوهر اثر داستایفسکی کتاب شب‌های روشن اثر داستایفسکی کتاب دوازده صندلی اثر ایلف و پتروف کتاب ۱۹۸۴ اثر جورج اورول کتاب فونتامارا اثر اینیاتسیو سیلونه کتاب نان و شراب اثر اینیاتسیو سیلونه کتاب دانه زیر برف اثر اینیاتسیو سیلونه کتاب شغل پدر اثر سرژ شالاندون کتاب رنج‌های ورتر جوان اثر گوته کتاب محاکمه اثر فرانتس کافکا کتاب امریکا اثر فرانتس کافکا کتاب قصر اثر فرانتس کافکا کتاب پایان رابطه اثر گراهام گرین کتاب همه می‌میرند اثر سیمون دوبوار کتاب سیدارتها اثر هرمان هسه کتاب صد سال تنهایی اثر مارکز کتاب آدلف اثر بنژامن کنستان کتاب ناتور دشت اثر سلینجر کتاب سال‌های سگی اثر ماریو بارگاس یوسا کتاب سور بز اثر ماریو بارگاس یوسا کتاب جنگ آخر زمان اثر ماریو بارگاس یوسا کتاب پوست اثر کورتزیو مالاپارته کتاب خدایان تشنه‌اند اثر آناتول فرانس کتاب ظلمت در نیمروز اثر آرتور کوستلر کتاب گور به گور اثر ویلیام فاکنر کتاب لبه تیغ اثر سامرست موام کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک کتاب جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ کتاب اگر این نیز انسان است اثر پریمو لوی کتاب بلندی‌های بادگیر اثر امیلی برونته کتاب قاضی و جلادش اثر فریدریش دورنمات کتاب گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد کتاب زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس کتاب آزادی یا مرگ اثر نیکوس کازانتزاکیس کتاب مسیح بازمصلوب اثر نیکوس کازانتزاکیس کتاب آخرین وسوسه مسیح اثر نیکوس کازانتزاکیس کتاب سرگشته راه حق اثر نیکوس کازانتزاکیس کتاب آنک نام گل اثر اومبرتو اکو کتاب عشق در روزگار وبا اثر گابریل گارسیا مارکز کتاب پدرو پارامو اثر خوآن رولفو کتاب سفر به انتهای شب اثر سلین کتاب مرگ قسطی اثر سیلن کتاب دسته دلقک‌ها اثر سلین کتاب عقاید یک دلقک اثر هاینریش بل کتاب باباگوریو اثر انوره دو بالزاک کتاب مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر کتاب خوشه‌های خشم اثر جان اشتاین‌بک کتاب موش‌ها و آدم‌ها اثر جان اشتاین‌بک کتاب ماه پنهان است اثر جان اشتاین‌بک کتاب مروارید اثر جان اشتاین‌بک کتاب تونل اثر ارنستو ساباتو کتاب فارست گامپ اثر وینستون گروم کتاب دنیای سوفی اثر یوستین گردر کتاب خرمگس اثر اتل لیلیان وینیچ کتاب چشم انتظار در خاک رفتگان اثر آنخل آستوریاس کتاب خاطرات پس از مرگ اثر ماشادو د آسیس کتاب وسوسه اثر گراتزیا دلددا کتاب حصار و سگ‌های پدرم اثر شیرزاد حسن کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری کتاب مغازه خودکشی اثر ژان تولی کتاب بیچارگان اثر داستایفسکی کتاب مادر اثر ماکسیم گورکی کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ اثر سولژنیتسین کتاب استاد پترزبورگ اثر جی ام کوتسی کتاب بازار خودفروشی اثر ویلیام تکری کتاب سوءتفاهم اثر آلبر کامو کتاب صالحان اثر آلبر کامو سطوره سیزیف اثر آلبر کامو کتاب طاعون اثر آلبر کامو کتاب آئورا اثر کارلوس فوئنتس کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو کتاب شاگرد قصاب اثر پاتریک مک‌کیب کتاب درک یک پایان اثر جولین بارنز کتاب کمی قبل از خوشبختی اثر انیس لودیگ کتاب کافکا در کرانه اثر هاروکی موراکامی کتاب سربازان سالامیس اثر خاویر سرکاس کتاب جزیره شاتر اثر دنیس لهین کتاب گنگ محل اثر جان برن‌ساید کتاب سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود کتاب کشتن مرغ مینا اثر هارپر لی کتاب دریا اثر جان بنویل کتاب شایو اثر اوسامو دازای کتاب دیدن از سیزده منظر اثر کالم مک کان کتاب درباره معنی زندگی ویل دورانت کتاب تصرف عدوانی اثر لنا آندرشون کتاب روستای محو شده اثر برنار کی‌رینی کتاب دمیان اثر هرمان هسه کتاب دریاس و جسدها اثر بختیار علی کتاب در رویای بابل اثر ریچارد براتیگان کتاب اشتیلر اثر ماکس فریش کتاب هندرسون شاه باران اثر سال بلو کتاب سلاخ‌خانه شماره پنچ اثر کورت ونه‌گات جونیر کتاب ظرافت جوجه‌تیغی اثر موریل باربری کتاب بارون درخت‌نشین اثر ایتالو کالوینو کتاب آدم‌خواران اثر ژان تولی کتاب پطرزبورگ اثر آندرِی بیِه‌لی کتاب لعنت به داستایوسکی اثر عتیق رحیمی کتاب مرگ کسب و کار من است اثر روبر مرل کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل کتاب مرگ در ونیز اثر توماس مان کتاب هـ هـ ـحـ هـ اثر لوران بینه کتاب ماجراهای تام سایر اثر مارک توین کتاب سرگذشت هکلبری فین اثر مارک توین کتاب کجا می‌روی اثر هنریک سینکیویچ کتاب عصیان اثر یوزف روت کتاب عدالت اثر فریدریش دورنمات کتاب کاندید یا خوش‌باوری اثر ولتر کتاب محشر صغرا اثر تادئوش کونویتسکی کتاب باغ همسایه اثر خوسه دونوسو

5

پست‌های مرتبط به کوری

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

63

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کوری کتاب خوبی‌ست، به حق اینقدر شهرت یافته. ترجمه کتاب نیز رضایت‌بخش و خواندن ا‌ست. از خوبی‌های این اثر می‌توان بسیار گفت، ویژگی‌های اختصاصی خود را دارد. این که کسی در کل داستان نامی ندارد و همه با القاب و صفات‌شان، هچون "چشم‌‌پزشک" و "همسرِ چشم‌پزشک" و "دخترِ عینکی" شناخته می‌شوند به گمانم جالب است. ایده کلی داستان نیز جذابیت دارد، بیماری‌ای واگیردار که موجب کوری می‌شود کشور و شاید دنیا را درمی‌نوردد، و چشم‌پزشک از اولین قربانیان آن است و کسی را گریزی نیست، در این میان همسرِ چشم‌پزشک با وجود تماس زیاد با کورها، مبتلا نمی‌شود و این مبتلانشدنش را پنهان می‌کند تا او را در قرنطینه راه دهند، تا شوهرش را همراهی کند... و دنیا کم کم از هم می‌پاشد با انسان‌هایی که مهمترین داشته‌ی ندانسته‌ی خود را از دست می‌دهند، چه ایده‌ای بهتر از این؟! و در این بین ساراماگو به زیبایی خباثت و وحشیگری و خودخواهیِ عده‌ای از نوع بشر را به تصویر می‌کشد، خودخواهی کسانی که در میانه بحران به چیزی جز خود فکر نمی‌کنند. 

 کوری کتاب بسیار خوبی‌ست، ایده‌ای ناب دارد و روند داستان معمولی و نه چندان ممتاز است، در هر صورت ولی ارزش خواندن دارد، حتما اگر فرصت کردید و روحیه‌ای حساس ندارید آن را بخوانید. خودِ من این کتاب را جز کتاب‌های خوب می‌دانم نه عالی، بخشی بخاطر خود داستان است و این که غافلگیری و پیچش خاصی، مخصوصا در نیمه دوم آن ندارد. دلیلِ اصلیِ این که این کتاب را نمی‌ستایم، همان چیزی‌ست که پیشتر گفتم، روحیه حساسم خیلی تابِ دنبال کردن چنین داستانِ پر از صحنه‌های چندش‌آور و افسردگی را ندارد. با این حال باعث نمی‌شود که از خواندن و تجربه‌ی کوری خرسند نباشم، و آن را پیشنهاد نکنم. و می‌دانم که شما نیز از خواندنش پشیمان نخواهید شد. هیجانِ خواندنش را از دست ندهید. 

        

12

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

فرشته

فرشته

1401/2/31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

7

davoud

davoud

1403/10/7

          این کوری به گونه‌ای است که با کوری مطرح در علم پزشکی به هیچ وجه قابل قیاس نیست؛ چراکه دنیای کورهای آن تاریک و سیاه مطلق نیست و کور شدن آنها بدون هیچ بیماری قبلی رخ می‌دهد. در این کوری همه چیز سفید ودرخشان است انگار که «با چشم باز توی دریایی از شیر پریده» باشند؛ با توچه به این موضوع که این کوری تنها، گریبانگیر نژاد آدمیزاد می‌شود و سگ‌ها، گربه‌ها، موش‌ها و .... همه از آن در امان می‌مانند. با شیوع این کوری مسری (ابلیس سفید) تاریخ بشریت از نو تکرار می‌شود و مراحل آن از آغاز نمود پیدا می‌کند. وقتی تعدادزیادی  از کورها قرنطینه می‌شوند و می‌بایست بدون هیچ‌گونه تماسی با دنیای خارچ، همه مشکلات و مسایل خود را حل کنند و هیچ مقامی از دنیای خارج مسوولیت داخلی آنان را متقبل نمی‌شود، آنان سعی می‌کنند به زندگی مالوف به گونه‌ای دیگر نظم ببخشند و قدرت سازگاری خود را بالا می‌برند، چراکه مقهور قدرتی مافوق قدرت خود هستند و باید زندگی کنند.
زنی که هرگز کور نمی‌شود، وقتی «سر به سوی آسمان بلند کرد و همه چیز را سفید دید»، فکر کرد حالا نوبت اوست که دچار کوری سفید بشود، اما وقتی نگاهش را به پائین دوخت، شهر هنوز سرجایش بود. گویی فقط آسمان بوده که دچار کوری سفید شده بود یا همچنان کور مانده بود.

هرگز هیچ کس نمی‌پرسد که چه بر سر ما آمده و چرا به این وضع دچار شده‌ایم؟


        

40

gharneshin

gharneshin

1403/11/18

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        جنگ، کور‌ها همیشه در جنگ هستند، همیشه در جنگ بوده‌اند! 
زندگی در شهر کورها  با بینایی راحت‌تر است یا بدون آن؟ 
کوری داستانی با چند لایه است که که در آن تمام مردم کور می‌شوند به جز یک نفر. جامعه‌ای که رفته رفته تمدن را از یاد می‌برد و مردم آن تنها دغدغه‌ی بقا دارند. 
(( اگر نمی‌توانیم کاملا مثل آدم زندگی کنیم، دست‌کم هرچه در توان داریم به‌کار گیریم تا کاملا حیوان نشویم! ))
کوری در لایه‌ی اول داستان شهری است که تمام اهالی آن به کوریِ سفید مبتلا شدند به جز یک نفر. 
در لایه‌ی دوم نویسنده به از بین رفتن تمدن بشر با هرج و مرج،  به اعمال انسان‌ وقتی بداند کسی آن‌ را تماشا نمی‌کند، به شهوت و قدرت طلبی انسان در هر شرایطی اشاره می‌کند. 
و در لایه‌ی آخر داستان نویسنده‌ به کوری اشاره می‌کند اما نه کوری که در آن بینایی را از دست می‌دهیم، او به کوری واقعی بشر در تمام تاریخ اشاره  می‌کند. به جنگ بین انسان‌ها، به سواستفاده کردن از بدبختی دیگران،  به بی‌توجهی به درد و حتی مرگ هم‌نوعان. به کوریِ حقیقی که سال‌هاست انسان‌ها مبتلا به آن هستند!
(( آنچه هميشه ثابت مانده، سوءاستفاده عده‌اى از بدبختى
ديگران است كه از اول تاريخ وجود داشته و به ارث رسيده و
نسل اندر نسل منتقل شده. ))
 (( بی‌تفاوت گذشتن از کنار جنازه‌ها از رسوم دیرینه‌ است. ))
ما در داستان شخصیت زنی داریم که تا آخر به کوری مبتلا نمی‌شود و از دیدن دنیایی که همه در آن کور هستند رنج می‌برد؛ انگار که نویسنده می‌خواهد رنج آگاه بودن در دنیایی که همه کور هستند را با آن شخصیت به ما نشان بدهد.
اینکه تمام شخصیت‌های داستان اسم نداشتند و ما فقط به شغل، ویژگی ظاهری یا به واسطه‌ی همسرشان آن‌ها می‌شناختیم، می‌تواند بیانگر این باشد که مسئله‌ی نویسنده هویت نیست، انسان است. 
یکی از بهترین بخش‌های داستان پایانش بود. زمانی که انسان فهمید کاری از خدایان، پیامبران و ... برنمی‌آید و فقط خودش می‌تواند به خودش کمک کند، بینایی‌اش بازگشت. 
یکی از بخش‌های دیگری که توجه من را به خود جلب کرد، رابطه دختر و پیرمرد بود. زمانی که دختر چشم‌هایش نمی‌دید فارغ از جسم شکسته و ضعف‌های پیرمرد عاشق او شد.
ساراماگو قصد به تصویر کشیدن عشق واقعی را داشت یا نیاز ما‌ به عشق در شرایط سخت‌را؟
و شاید فقط مثالی بود برای فرار از تنهایی. 
ساراماگو سبک خاصی در نوشتن دارد که ممکن است خیلی طرفدار داشته باشد اما برای من، استفاده‌ی کمترین علامت نگارشی، جمله بندی‌های بسیار طولانی، دیالوگ‌های تفکیک نشده و یک دست بودن کل متن کمی خواندن را سخت کرده بود. 
کتابی که همیشه در ذهنم خواهد ماند و شاید بارها آن را بازخوانی کنم و از آن بنویسم.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6