می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

بک سهی و 1 نفر دیگر
3.4
69 نفر |
29 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

33

خوانده‌ام

128

خواهم خواند

86

ناشر
مون
شابک
9786225914773
تعداد صفحات
136
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        اسمش را چه بگذاریم؟ - افسردگی؟ او دائما احساس پستی، اضطراب، شک و تردید بی‌پایان به خود می‌کند، اما نسبت به دیگران نیز به شدت قضاوتگر است. او احساسات خود را به خوبی در محل کار و با دوستان پنهان می کند. تلاشهای او طاقت طاقت فرسا هستند و او را از ایجاد روابط عمیق باز می دارند. این نمی تواند عادی باشد. اما اگر او تا این حد ناامید است، چرا همیشه می‌تواند به غذای خیابانی مورد علاقه‌اش، کیک برنجی تند و تیز تتئوک‌بوکی، تمایل پیدا کند؟ آیا زندگی فقط همین است؟

بک با ضبط دیالوگ های خود با روانپزشکش در یک دوره 12 هفته ای، شروع به تفکیک حلقه های بازخورد، واکنش های تند و رفتارهای مضری می کند که او را در چرخه ای از خود آزاری محبوس می کند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

یادداشت ها

Lunika

1403/1/26

          
یک کتاب روانشناسی هست. ولی نویسنده به هیچ عنوان تحصیلات روانشناسی نداره و فقط بر اساس جلسات مشاوره که میرفته این کتابو نوشته.
اوایل کتاب مکالمات فرد با روانپزشکش در جلسات مشاوره رو شرح داده بود. این قسمت ‌ها خوب بودن و گاهی باعث می‌شد فکر کنم که آیا من این مشکلو دارم یا نه و یا میتونستم بعضی از رفتار‌های فرد رو درون  خودم پیدا کنم. حتی به این فکر افتادم تا به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم. چون به نظرم میتونه با توجه به چیزایی که باهاش درگیر هستم، کمک کننده باشه. 
قسمت دوم کتاب صحبتای نویسنده بود. یهو مکالمات تموم شدن و من فقط با یه سری موضوعاتی که تو ذهن نویسنده می‌گذشت روبه‌رو می‌شدم و راستش فقط دلم میخواست تموم بشه. چون برام آموزنده و جالب نبود.
فکر میکنم از اون دست کتاب‌هاست که می‌تونه یه نوع احساس همدردی درون آدم ایجاد کنه  و باعث بشه آدم با خودش فکر کنه که " آره من تنها فردی  نیستم که  این مشکل رو داره."  و  به نظرم اینطور نبود که بخواد اطلاعاتی در حیطه روانشناسی بهمون اضافه کنه و یا راه‌حل هایی رو ارائه کنه. 

        

15

          من اصلا اهل خوندن کتاب های روانشناسی و توسعه فردی نیستم وخیلی زود از این دسته کتاب ها خسته میشم و نیمه کاره رها شون میکنم .
اما این کتاب ...
علیرغم تم روانشناسی ای که داشت ، سیر داستانی هم داشت و باعث شد جذب ش بشم .
و از طرفی هم چون نویسنده ( یا همون شخصیت کتاب )رو با خودم و شرایط روحی م مقایسه کردم ، بهش احساس نیاز پیدا کردم و از خوندن ش لذت بردم به این دلیل که خیلی از قسمت های کتاب راجع به مشکلاتی که هر آدمی میتونه با خودش و افکار درونی ش و رفتارش نسبت به دیگران داشته باشه ، صحبت میکنه و راهکار ارائه میده .
از اونجایی که این کتاب برگرفته از جلسه های واقعی نویسنده با تراپیست ش هست راجع به موضوع افسردگی ، فکر می‌کنم علت اصلی پرطرفدار بودندش و لذت بردن افراد از اون بشه . 
قبلا در پادکست رواق هم ، از همین قسم داستان با تم روانشناسی رو به قلم اروین. د.یالوم شنیده بودم .
کاش اینطور کتاب ها بیشتر نوشته و چاپ بشه ، برای افرادی شبیه به من که طاقت خوندن کتاب های روانشناسی رو نداریم .
        

37