معرفی کتاب می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام اثر بک سهی مترجم ندا بهرامی نژاد

می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

بک سهی و 1 نفر دیگر
3.5
197 نفر |
72 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

59

خوانده‌ام

398

خواهم خواند

207

ناشر
مون
شابک
9786225914773
تعداد صفحات
136
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        اسمش را چه بگذاریم؟ - افسردگی؟ او دائما احساس پستی، اضطراب، شک و تردید بی‌پایان به خود می‌کند، اما نسبت به دیگران نیز به شدت قضاوتگر است. او احساسات خود را به خوبی در محل کار و با دوستان پنهان می کند. تلاشهای او طاقت طاقت فرسا هستند و او را از ایجاد روابط عمیق باز می دارند. این نمی تواند عادی باشد. اما اگر او تا این حد ناامید است، چرا همیشه می‌تواند به غذای خیابانی مورد علاقه‌اش، کیک برنجی تند و تیز تتئوک‌بوکی، تمایل پیدا کند؟ آیا زندگی فقط همین است؟

بک با ضبط دیالوگ های خود با روانپزشکش در یک دوره 12 هفته ای، شروع به تفکیک حلقه های بازخورد، واکنش های تند و رفتارهای مضری می کند که او را در چرخه ای از خود آزاری محبوس می کند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

نمایش همه

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

🩵💫safa

🩵💫safa

5 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          من این کتاب رو بدون هیچ ایده‌ای، چون فقط اسمش رو دوست داشتم و زیاد هم شنیده بودمش، دوست داشتم بخونم. و خب اون‌روزی، توی باغ کتاب ملک، یهویی چشمم خورد بهش و به امانت گرفتمش. 

با کلی ذوق نگهش داشتم و گذاشتم توی عید شروع کردم. اما بعدش دیدم روانشناسی طوری ئه! و من عموما کتابای روانشناسی رو دوست ندارم، نمی‌تونم بخونم، روم اثری ندارن و حتی زده‌م می‌کنن! 
مگه مطالب در قالب یه داستان گفته بشن، مثلا من یادمه وقتی نیچه گریست خیلی حالم رو خوب کرد تایمی که می‌خوندم، یا سه‌شنبه‌ها با موری جاهای قشنگ زیادی داشت برام، اما هیچ کتاب این مدلی ای رو نتونسته بودم بخونم، حقیقتا  به محض باز کردن کتاب ذوقم برایش کم شد، چون با این که شاید از اسمش معلوم بود، من نمیدونستم این ژانری هست...
اما شروع کردم به خوندن، و نثر روونی داشت، و حس نمیکردم قراره یه سری درس برام دیکته بشه و من هم گوش نکنم! 
پس تصمیم گرفتم ادامه‌ش بدم، و حتی همون اوایل، یه سری جمله‌هاش اونقدر باعث فکر کردنم میشد و ذهنم رو درگیر میکرد که گذاشتمش کنار! چون عید خوشحالم،نمیخوام تعطیلات رو فکر کنم، نمی‌خوام هیچ‌چیزی ناراحتم کنه!! پس سراغش نرفتم. بستمش تا تقریبا یه ماه! 

و بعدش دوباره شروع کردم، با سرعت خیلی آروم خوندمش تا بیشتر صفحه‌ها تو ذهنم جا بیوفتن و فقط روخونی نباشه. و خب خوندنش تجربه‌ی جالبی بود برام، و تموم کردنش. قفل کتاب‌های روانشناسی برام شکست. :) 

این کتاب واقعی بود، احساساتش رو جاهای زیادی درک می‌کردم به نوعی، و همین حس قشنگی داشت. 
حتی اسم کتاب به تنهایی قشنگه، نشون از درد‌های زیادی که شاید همه از بیرون و داخل، از تن و ذهن تحمل می‌کنیم، اما هنوزم دلمون دوکبوکی میخواد! 

شوق پیدا کردن یه کتاب جادویی تازه، پرت شدن توی دنیای یه سریال فقط با همون قسمت اول، کامبک گروه مورد علاقه‌ت، تعطیلی‌های پیش رو، جشن سوخاری، غذای مورد علاقه‌ت، بارون، دریا، ساحل، چیزای کوچیکی که واقعا دلت اونا رو می‌خواد، میون‌چیز‌های زیادی از زندگی که دلت نمیخواد. ولی تا وقتی دلت چیزی رو بخواد ادامه میدی....

این کتاب همونطوری که گفتم ژانرش روانشناسی‌ و خودیاری طوری حساب میشه، در قالب یه سری جلسه روان‌درمانی یا تراپی بین راوی و تراپیستش، و ما هم حرفاشون رو میخونیم و می‌شنویم، و گاهی اوقات ناخودآگاه فکر میکنیم...

نمی‌تونم بگم این کتاب کمکم کرد، تغییر کردم، یا حس جدیدی بهم داد! نه! اما جمله‌های قشنگ زیادی داشت، حرفای زیادی که درک کردم! و این که درک کردم نشون داد که پس شاید درک میشم، و این از جهاتی بغلم کرد و حس قشنگی داشت میون غم در کنارش...

البته باید بگم نسخه‌ای که من به امانت گرفته بودم اصلا ترجمه‌ی خوبی نداشت،  یا اگر مشکل از ترجمه هم نبود خوب ویراستاری نشده بود و غلط‌های تایپی هم چند بار دیدم توش، و یه سری جمله رو واقعا نمی‌فهمیدم منظور چیه و این اذیت کننده بود! 

اما در کل ارزش یه بار خوندن رو داشت، و همین که من تونستم تمومش کنم یه موفقیت بزرش براش محسوب میشه.😔 
اگه دنبال کتاب‌های این مدلی میگردین، کتاب جمع‌ و جور و ساده و روونیه و احتمالا ازش خوشتون میاد. :) 
و آره خلاصه. پرونده‌ی این کتاب هم بسته شد. 🫠✌️🏻
        

10

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

16

اول از همه
          اول از همه بنظرم اسم کتاب دوست داشتنیه.
من دوکبوکی تابحال نخوردم ولی مطمئنم ازش خوشم نمیاد؛ کلا چیزای تند دوست ندارم. در هر صورت اسم کتاب برای من شبیه " دلم میخواد بمیرم ولی نمیتونم‌ از زندگی دل بکنم" هست.
▪︎
خودم بارها به این فکر کردم ( همینجا بگم دوران کنکور) که الان میتونم با بلایی سر خودم آوردن این استرسو تموم کنم ولی...هنوز کلی کارها هست که نکردم...مامان بزرگم دق میکنه...مامانم ناراحت میشه، نه، نمیتونم. خلاصه اینا بودن که هی جلوی منو گرفتن. شما دقت کنی سختی های بیشتری علاوه بر کنکور توی زندگی هست ولی برای من تبدیل به غولی شده بود که هر آن میتونست منو از پا دربیاره. صدالبته اینم باید لحاظ کنم که یه دوست تاکسیک (سمی) اون دوران بیشتر منو گذاشته بود تحت فشار، خیلی دوران سختی بود.
▪︎
بگذریییییم...مکالمه‌ی روانشناس (شایدم روان پزشک ، آخر نفهمیدم کدومشون بود چون روان‌پزشک میتونه دارو تجویز کنه نه روانشناس) و سه‌هی رو دوست داشتم. هر سوالی که میپرسید به جواب دکترش دقت میکردم ببینم چی میگه، کتابش یکم حس همدردی هم به خواننده میداد.
ولی خب اونقدرم مفید نبود...شبیه خوندن دفترچه خاطرات بود که تو یا باهاش همدردی میکردی و یه راهکاری از حرفاش بهت میرسید یا هم که هیچی، کلا یه بار میخونی بعدم میذاری کنار، دیگه هم نگاهش نمیکنی چون خاطراتش مال تو نیست.🤷🏻‍♀️
        

14

سمیرا

سمیرا

1403/12/17

          این کتاب صحبت های بین یک روانپزشک و مراجعش رو شرح داده که هر جلسه مشکل جدیدی رو حل می‌کنند.
با اینکه مراجع کره ای بود یه جاهایی باهاش احساس همدردی می‌کردم و راه حل مشکل خودمم پیدا می‌کردم و برام جالب بود که که می دیدم تنها نیستم و ممکنه خیلیا این مشکل رو داشته باشند حتی کسی که توی یه فرهنگ و کشور کاملا متفاوتی زندگی می‌کنه.
این کتاب یه تفاوتی با بقیه ی کتابهای حیطه روانشناسی داره و اونم این که نیازی نیست وسط کتاب تمرین حل کنی و کاری انجام بدی و خب همچین کتابهایی واسه من حوصله سر بر بود و تاحالا هم نشده بشینم تمرین های این کتاب ها رو انجام بدم چون انگیزه و حس و حالشو نداشتم، ولی این کتاب فقط شرح حال داستان یه مراجعه که ممکنه داستانش شبیه ما باشه و بهمون کمک کنه و یه مسیری رو جلوی پامون بذاره و مارو نسبت به مشکلمون آگاه کنه و اینجاست که انگیزه و هدف رو پیدا می‌کنی و الان میتونی بری سراغ اون کتابها.
جزو کتابهاییه که حتما نیازه بخونیم حتی شده چندین بار...
انگار جلد دومی هم داره که مشتاقم سریعتر برم سراغش.
        

6