معرفی کتاب می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام اثر بک سهی مترجم ندا بهرامی نژاد

می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

بک سهی و 1 نفر دیگر
3.5
119 نفر |
47 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

46

خوانده‌ام

224

خواهم خواند

131

ناشر
مون
شابک
9786225914773
تعداد صفحات
136
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        اسمش را چه بگذاریم؟ - افسردگی؟ او دائما احساس پستی، اضطراب، شک و تردید بی‌پایان به خود می‌کند، اما نسبت به دیگران نیز به شدت قضاوتگر است. او احساسات خود را به خوبی در محل کار و با دوستان پنهان می کند. تلاشهای او طاقت طاقت فرسا هستند و او را از ایجاد روابط عمیق باز می دارند. این نمی تواند عادی باشد. اما اگر او تا این حد ناامید است، چرا همیشه می‌تواند به غذای خیابانی مورد علاقه‌اش، کیک برنجی تند و تیز تتئوک‌بوکی، تمایل پیدا کند؟ آیا زندگی فقط همین است؟

بک با ضبط دیالوگ های خود با روانپزشکش در یک دوره 12 هفته ای، شروع به تفکیک حلقه های بازخورد، واکنش های تند و رفتارهای مضری می کند که او را در چرخه ای از خود آزاری محبوس می کند.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام

یادداشت‌ها

Mika

Mika

1403/9/4

          کتاب خوبی بود. از اول تا اخر کتاب کمی کسل کننده بود ولی واقعا اخرش نتیجه گیری خوبی ارائه داد. یک انگیزشی نبود بلکه تسکین دهنده بود. یکی از پاراگراف های مورد علاقه ام این بود که"اما کتابـها فرق می کنند. اغلب دنبال کتابهایی میگردم که مثل دارو باشند، متناسب با موقعیت و افکارم باشند و آن ها را بارها و بارها میخوانم تا زمانی که صفحه ها پاره شوند، زیر همه چیز خط میکشم. کتاب باز هم چیزی برای عطا کردن به من خواهد داشت. کتابـها هیچوقت از من خسته نمی شوند و به مرور زمان راه حلی را ارائه می کنند و بی سروصدا منتظر می مانند تا به طور کامل شفا پیدا کنم. این یکی از زیباترین چیزها در مورد کتاب است. "شاید ربطی به موضوع اصلی کتاب نداشت ولی متوجه شدم که نویسنده هنوز تجربه ای نداره برای نوشتن ولی درحال تلاشه تا با خوانندگان ارتباط برقرار کنه و برام جالب بود. کلا کتاب سرگرم کننده ای بود کوتاه و مفید. اگه احساس نا امیدی میکنیم از استرس و افسردگی رنج میبریم اینها هیچکدوم دائمی نیست. زندگی ادامه داره. 
        

14

Baili dongjun

Baili dongjun

1403/11/19

با سلام 
ا
          با سلام 
این کتاب جلد دوم کتاب نویسنده است و شامل مکالمات بیشتر نویسنده با روانپزشک خود می باشد.
تکه ای ازدخلاصه پشت کتاب:
"این کتاب ترکیبی از درون نگری و شوخ طبعی است و نگاهی عمیق به پيچيدگي های سلامت روان و جستجوی معنا در زندگی ارائه می دهد"
امتیاز گودریدز: ۳.۲۷
اولین بار که جلد اول خوندم،صرفا به خاطر علاقه ام به دوکبوکی کتاب برداشتم و بعد در همخوانی آن شرکت کردم و خب، واو، این کتاب عالی بود 
این کتاب جلسات مشاوره و حاصل تجربه تلخ اما عمیق ده ساله خانم سهی است 
چه در جلد اول و چه در جلد حاضر بارها بارها شاهد این نکته بودم که درمان یک جلسه، یک روز وجود ندارد و آسیبی که در طول سالیان بر روح انسان وارد می شود نیازمند مراقبت و مشاوره متداوم می باشد.
مواردی که در کتاب ذکر شد در عصر حاضر جهان بسیار قابل لمس است، از اندام ظاهری گرفته یا فشارهای کاری و استرس و غیره 
احساسات و فشارهایی که سهی عزیز متحمل شده و می شود؛قلب من را به درد آورد و درک می کردم که چه قدر گاها سخته که این مبارزه نفس‌گیر ادامه بدی!یه جاهایی کم میاری و دلت میخواد تسلیم شدن انتخاب کنی 
همه ی این ها قابل درکه و روح آدم را درگیر می کند🥺
این کتاب، درمان نیست؛ به این چشم بهش نگاه نکنید!!
این کتاب مثل یک دوست دلسوز هست که قراره شما حرف هایی را که حتی خودتون هم ازشون آگاه نيستيد بشنوید و حتی در حین مطالعه خودتون هم تجربه مشابهتون به یاد بیارید 
پس به چشم دوست مهربون در عین حال صادقتون به کتاب نگاه کنید
تکه هایی از این کتاب را به اشتراک گذاشتم که علاقمندم مطالعه کنید😊

        

4

Satoru

Satoru

1403/11/10

کتاب دوم ب
          کتاب دوم بک سهی "می‌خواهم بمیرم ولی هنوز هم دوست دارم دوکبوکی بخورم" در ادامه کتاب قبلی نویسنده نوشته شده و شامل صحبت‌های جدی‌تر با روانپزشکش میشه و شما کاملا میتونی تغییر رو در اون از جلد اول حس کنید؛ اون روند درمانش، اینکه با یک جلسه درمان معجزه رخ نمی‌ده! و در طول این دوره فرد بیمار دچار تلاطم روحی میشه و رشدی در این مدت می‌کنه...کاملا شما حس می‌کنید 
به شخصه فصل‌های چهار تا شش و یازده تا چهارده این کتابو خیلی دوست داشتم و برام جالب بود که بعد خوندن این فصل‌ها بود که امتیاز پنج به این کتاب دادم و مجاب شدم به این امتیاز وسطش این حسم کمتر شد یکم ولی بازم این فصل‌های آخر خیلی برام جالب بودن و خوب بود خوندنش برام.
و چیزی که واقعا شوکه کننده هست که میشه گفت بین خیلی از آسیایی‌ها مشترکه، اینه که درد و‌ رنج خودشونو خیلی کم می‌بینن در عین اینکه اون واقعا چیز بزرگیه خود بک سهی نویسنده این کتاب یه جا از مشکلاتی که داشته میگه و از "فقط"استفاده می‌کنه! در صورتی که فقط یکی از اون مورد‌ها که فقر بود یا مشکلات پدر و مادر به تنهایی کافیه واقعا تا به روح و روان آدم و حتی جسمش آسیب بزنه ...
ولی ما معمولا این دردهامون رو کم می‌بینیم و وقتی همین‌ها موجب مشکلاتی برای ما میشن، در درجه اول متوجه نمیشیم ریشه زخممون از کجاست یا بی‌توجهی می‌کنیم حتی بهش! و افراد کمی هستن که مثل بک سهی تلاش میکنن تا به خودشون با مراجعه به روانپزشک و درخواست کمک ازش درمان شن و در جهت بهبودی حرکت کنن...
        

10

0