ایلیاد

ایلیاد

ایلیاد

هومر و 1 نفر دیگر
3.8
41 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

19

خوانده‌ام

65

خواهم خواند

65

شابک
9789644451997
تعداد صفحات
812
تاریخ انتشار
1390/2/21

توضیحات

        یونانیان به جنگ تروی آمده اند. آن ها نه سال این شهر را محاصره کرده، اما نتوانسته اند از دروازه هایش عبور کنند. سال ها پیش، پاریس ـ شاهزاده اهل تروی ـ هلن را دزدیده و حاضر نیست شهربانوی اسپارت و زیباترین زن جهان را آزاد کند. سرانجام یونانیان با نقشه ای هوشمندانه، آماده بزرگ ترین نبرد ـ نبرد مرگ و زندگی ـ می شوند.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

ایلیاد

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به ایلیاد

یادداشت‌ها

          پاریس دومین پسر پریام، پادشاه تروا بود. قبل از تولدش پیشگویان هشدار داده بودند که او موجب نابودی تروا خواهد بود. پادشاه، پاریس را به چوپانی سپرد تا او را در کوه رها کند. چوپان او را نزد خود نگه داشت و بزرگ کرد. در نوجوانی وقتی گاومیش محبوبش برای جایزه‌ی مسابقه‌ای به دستور پریام‌شاه ضبط شد، پاریس برای باز پس گرفتن گاومیش در مسابقه شرکت کرد و تمام پسران پریام را شکست داد. کاساندرا خواهرش او را شناخت و پاریس به خانه بازگشت.ه
زئوس خدای خدایان ضیافتی برای ازدواج پلئوس، پهلوان نامدار و ثتیس، الهه دریا برگزار کرد. (حاصل ازدواج این دو نفر آشیل بود) اریس الهه نفاق به مراسم دعوت نشد و به همین دلیل سیب زرینی داخل مراسم پرتاب کرد که روی آن نوشته شده بود زیباترین الهه زن. سه الهه، هرا، آتنا و آفرودیته مدعی مالکیت سیب شدند. زئوس داوری را به پاریس واگذار کرد. هر سه الهه بدن عریان خود را به پاریس نشان داده و پیشنهادی برای جلب رضایت وی دادند. هرا پادشاهی اروپا و آسیا، آتنا خرد و مهارت در جنگ و آفرودیته زیباترین زن دنیا، هلن را پیشنهاد داد. پاریس پیشنهاد آفرودیته را پذیرفت.ه
هلن خواستگاران زیادی داشت و ناپدری او از همه‌ی آنها قول گرفت که پشتیبان فرد منتخب هلن باشند. هلن منلائوس را برگزید. هنگامی که هلن با پاریس گریخت، همه‌ی خواستگاران به خاطر قولی که داده بودند به جنگ تروا آمدند. در جنگ تروا زئوس و آفرودیته پشتیبان مردم تروا و هرا و آتنا به خاطر کینه نسبت به پاریس پشتیبان یونانیان بودند. کتاب ایلیاد داستان آخرین سال از جنگ و محاصره‌ی تروا توسط یونانیان است جایی که آشیل به خاطر اختلاف با آگاممنون از جنگ کناره‌گیری کرده است و هکتور برادر پاریس یکه‌تاز میدان نبرد است. اما اتفاقات آشیل را دوباره به میدان برمیگرداند تا پایان جنگ فرا برسد....ه
        

17

          نبرد تروا  یا نبرد خدایان؟ 

به لطف باشگاه راوی ، بلاخره این اثر رو خوندم و کاری که قبلا نیمه تمام گذاشته بودم رو تموم کردم .
صحبت از ایلیاد سخته ... اینقد این اثر بزرگ و قدیمی و جذابه که بعد از گذشت نزدیک به ۳ هزار سال همچنان پابرجا مونده . 
خیلی از محققین گفتند که فرهنگ غربی ، از ایلیاد و ادیسه برگرفته شده. 
اسکندر مقدونی شبها با این کتاب سر می کرده. 
این کتاب بارها به انواع مختلف مورد اقتباس در مدیوم های مختلف قرار گرفته. 
در کل ایلیاد و ادیسه تاثیر انکار نشدنی ای بر فرهنگ غربی تا به امروز گذاشتند و سال‌های سال باقی موندند و باقی خواهند ماند. 

ایلیاد رو باید از چند منظر مورد بررسی قرار داد :

🔥 نبرد تروا :

داستان ایلیاد از سال نهمِ کلیشه ای ترین جنگ تاریخ جهان یعنی جنگ تروا آغاز میشه.  جنگی که بر سر یک زن شکل گرفت. اون مسابقه معروف خدایان و داوری پاریس شاهزاده تروایی و بعد دزدیدن هلن و باقی ماجرا .
به شخصه فکر میکردم داستان اسب تروا و سقوط تروا در این کتاب روایت بشه اما این داستان در این کتاب نبود. یکی از خوبی های خوندن آثار بزرگ همینه که متوجه میشی دقیقا داخل کتاب ها از چی صحبت شده و از چی نقلی به میان نیامده.
داستان به شکل جذابی با قهر آشیل با آگاممنون شروع میشه . باز هم سر یک دختر و تقسیم غنائم . آشیل پای خدایان رو به این جنگ باز میکنه و نبرد تروا تبدیل به نبرد خدایان میشه و این جنگ تا کشته شدن هکتور ، یل تروایی ادامه پیدا میکنه . داستان به شدت جذابه اما اواسط کار کمی خسته کننده میشه. نبردها زیاد میشه و کمی حوصله سر بر.
اما این خاصیت یک اثر حماسیه که جنگ و زور آزمایی و رجز خوانی و فتح و شکست در اون روایت بشه.
ما نمیدونیم جنگ تروا واقعا اتفاق افتاده یا خیر. شاید چیزی بوده اما این هنر هومر بوده که از یک جنگ ساده چنین داستان عظیم و حماسی ای رو خلق کرده.

🔥 ایلیاد :

ایلیاد یک کتاب قدیمیه که هومر نوشته. تاثیرش تا به امروز قابل انکار نیست. یکی از آثار حماسی بزرگ تاریخه. مشخص نیست هومر کیه . اصلا یک نفره یا چند نفر. اما بلاخره این کتاب منسوب به هومره.  ایلیاد به همراه هومر بارها مورد اقتباس قرار گرفتند و گسترده شدند. از انه اید و تلماک گرفته تا تراژدی های یونان و روم و بعدا قرون وسطی و رنسانس . 
ایلیاد با اینکه اثر بزرگیه اما به هیچ عنوان قابل قیاس با شاهکاری مثل شاهنامه فردوسی نیست. شاهنامه اثری خیلی بزرگ تر و جون دارتریه.  دیالوگ ها و رجز خوانی ها و حتی شخصیت پردازی فردوسی خیلی خیلی بهتر و استخوان دار تر از ایلیاده.  
فی المثل در سرود دوم یا سوم ایلیاد ، پریام شاه تروا ، بر بالای کنگره کاخ از هلن درباره فرماندهان آخاییان میپرسه و هلن یکی یکی اونها رو معرفی میکنه. جالب اینجاست که پریام بعد از ۹ سال هنوز این افراد رو نمیشناسه. 
همچین سوتی هایی در شاهنامه وجود نداره. 
به هرحال قسمت اعظم صدا کردن و ماندگاری اثری مثل ایلیاد در تاریخ به خاطر تبلیغات دنیای غربه. فرض کنید غرب اثری مثل شاهنامه داشت... چه کارها که براش نمی کردند.

🔥 ترجمه :

قبلا این اثر رو با ترجمه سعید نفیسی خونده بودم. ترجمه ای سخت خوان با توضیحات زیاد که حوصله آدم رو سر می برد. توضیحاتی مثل شناسنامه تک تک افراد حاضر در جنگ با جغرافیای محل زندگی اون ها که اصلا لزومی به دونستن شون نیست و تاثیری بر روی هیچ چیزی نمیذاره و در یاد هم نمیمونه و فقط باعث وقفه در خوانش اثر میشه. 
 ترجمه میر جلال الدین کزازی با نگاهی به شاهنامه و فارسی سلیس اون اثر سترگ ،واقعا بی نظیره. اثری مثل ایلیاد وقتی مزین به زبان شیرین پارسی میشه نتیجه ش میشه این نسخه ای که واقعا نثر زیبایی داره و به ایلیاد زیبایی ای دو چندان داده.
خوبی ای که این ترجمه داره اینه که علاوه بر انتقال حس و روح اثر اصلی ، دایره واژگان شما رو هم گسترش میده . 
توصیه می کنم حتما این اثر زیبا رو با ترجمه میر جلال الدین کزازی بخونید.

سخن آخر :

ایلیاد رو باید خوند . جه بخواهیم و چه نخواهیم ، ایلیاد یکی از آثار بزرگ و قابل تامل در تاریخ ادبیات غرب و حتی جهانه. اما قطعا آثاری بزرگتر از این اثر در ادبیات جهان پیدا میشه که به خاطر همین تبلیغات غربی ها در زیر سایه ایلیاد و ادیسه قرار گرفتند.

ایلیاد بزرگترین اثر حماسی جهان نیست اما در میان بزرگان جایگاه رفیعی داره. 
        

27

خوشبخت‌تری
          خوشبخت‌ترین کتاب تاریخ

۱.
آگاممنون، پادشاه و فرمانده‌ی یونانی‌ها، همان غنیمتی را می‌خواهد که آشیل در جنگ با تروایی‌ها به دست آورده. آشیل به خیمه‌ی او می‌آید تا از حق خود دفاع کند. دعوا بالا می‌گیرد و شاه درشتی می‌کند. آشیل که نه شاه می‌شناسد و نه درشتی برمی‌تابد دست به شمشیر می‌برد. بله! شمشیر بر شاه. این داستانی است که با خشم آشیل آغاز می‌شود.

۲.
هکتور و دیومد پشت دروازه‌های تروا با هم گلاویز می‌شوند. هکتور بزرگ‌ترین پهلوان تروایی‌ها و دیومد دومین پهلوان بزرگ یونانی‌ها پس از آشیل است. درگیری شدید می‌شود. هکتور با خود می‌اندیشد که شاید از این نبرد جان سالم به در نبرد پس با نیرنگی از چنگ دیومد می‌گریزد تا به درون شهر بازگردد و برای آخرین بار همسر و فرزندش را ببیند. او آندروماخه و پسرش را روی یکی از باروهای شهر می‌یابد. پسر خردسالش ابتدا از او می‌ترسد و می‌خواهد فرار کند اما وقتی که هکتور کلاه‌خودش را برمی‌دارد او را باز می‌شناسد و بی‌خبر از همه جا در آغوشش می‌کشد. هکتور روبروی آندروماخه می‌ایستد و به چشمان او خیره می‌شود. این داستانی است که با دلهره‌ی آندروماخه و غم هکتور پیش می‌رود.

۳.
پریام، پادشاه تروا، شبانه و با لباس مبدل نزد آشیل می‌رود تا عزیزترین چیزی را که برایش مانده از او باز ستاند. آشیل سر باز می‌زند و پریام افسانه‌ای، خرد می‌شود و تن به التماس می‌دهد. آشیل در چهره‌ی این پیرمرد فروریخته تصویری از پدرش خودش می‌بیند: پله‌ی بزرگ که احتمالاً مقدر است تا آخر عمر در غم از دست دادن پسری چون آشیل اشک بریزد. این داستانی است که با اشک‌های آشیل پایان می‌یابد.
***
یک خشم، یک دلهره، یک غم، یک قطره اشک. آیا تمام ایلیاد همین است؟ مسلماً نه. این کتاب، سپیده‌دم ادبیات بشری است. داستان پهلوانانی که هیچگاه به خانه بازنگشتند و پدران و مادرانی که تا ابد سوگوار و عزادار ماندند. داستان باروهای افسانه‌ای شهری بزرگ که با دستان پوزیدون و هرکول ساخته شده و خدایان به آن نظر دارند. داستان «یونان» در ابتدای درخشش بی‌مانندش. داستانی که در دستان اسکندر جای گرفت تا نقشه و تاریخ جهان را برای همیشه تغییر دهد. این خوشبخت‌ترین کتاب تاریخ است: کتابی که سه هزار سال است هر روز خوانده شده و خواهد شد.
        

0