یادداشت Melorin
2 روز پیش
ماجرا و داستانی که توی ایلیاد گفته میشه رو دوست دارم، هرچند که فصل های طولانی و زیاده گویی و حتی تکرار جملات در کتاب خیلی خسته کننده بود. دلیل اینکه امتیاز کامل نمیدم اینه که من کتاب رو به انگلیسی خوندم، که همین هم روند خوندنم رو کندتر کرد، از اونجایی که متن واقعا سنگین بود و کلی لغات حدید داشت و از همه مهم تر به سبک قدیمی ترجمه شده بود واقعا خستم کرد. البته ناگفته نمونه که من قبل از خوندن ایلیاد کتاب نغمه آشیل(the song of achilles) رو خونده بودم و با داستان آشنایی کامل داشتم (یکجورایی برام کاملا اسپویل بود)، ولی چون خیلی جذبم کرده بود من رو تصمیم گرفتم که کتاب اصلی رو هم بخونم. حالا بریم سراغ خوده کتاب ایلیاد: کتاب داستان جنگ بین تروجان ها و آخهای ها بر سر زیباترین دختر (هلن) رو روایت میکنه و بیشتر از ۸۰٪ از کتاب در محل نبرد میگذره. از نظر من هم یکی از دلایلی که این کتاب پس از هزاران سال هنوز دست به دست میشه و ماندگار هست هم همین محتوای خشن و جنسی هست که خیلی زیاد داخل کتاب بهش پرداخته میشه (که مسلما این مسئله به این معنی نیست که تمام ارزش کتاب بخاطر این نوع محتوا هست، از حق نگذریم داستان جذابی رو تعریف میکنه) چیزی که خیلی به چشمم اومد تاثیر خدایان بود، در این حد که انگار انسان ها اختیار و حق انتخابی نداشتن و هرچیزی که اتفاق افتاد سرنوشت نوشته شده برای انسان ها نوسط خدایان بود. یجورایی حس میکردم که انگار انسان ها برده هایی برای خدایان بودن که موظف بودن اونها رو بپرستند تا شاید با خواستههاشون موافقت بشه. و از طرفی خدایان دقیقا انگار انسانهایی نامیرا و دارای قدرت بودن و هیچ شباهتی به تصویر بینقص و پاکی که ما "خدا" رو باهاش میشناسیم وجود نداشت. خدایان یونانی کاملا نفس انسانی داشتن، حسادت، عشق، خیانت، انتقام و هرچیزی که ما رو انسان میکنه اونهارو خدا کرده، و یجورایی خدایانی کاملا بیرحم رو نشون میده که از انسان ها برای سرگرمی و تفریح استفاده میکنن، و انسانهایی که مجبور از پیروی و پرستش هستن چون ضعیف تر از اونی هستن که بخوان مقاوت کنن و جلوی سرنوشت نوشته شدنشون بایستند:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.