بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زینب

@zeinab.R313

46 دنبال شده

39 دنبال کننده

                      عاشق  کتاب  و  کتاب خوانی📚📖

منتظر المهدی 🍃💚
                    

یادداشت‌ها

نمایش همه
                اوایل خیلی شک داشتم که این کتاب رو بخونم یا نه، چون نظراتی که دیدم  خیلی متفاوت بود ، اما ازونجا که به خوندن زندگی‌نامه افراد علی الخصوص شهدا، علاقه زیادی دارم تصمیم گرفتم تهیه‌اش کنم
افرادی که مثل من به زندگی‌نامه شهدا علاقه مندن هدفشون آشنایی با  ابعاد و سبک زندگی شهدا با همه ی سختی ها و اسونی هاو  یادگرفتن نکات اخلاقی از شهدا و خانواده هاشونه، در کنار این موارد نثر خوب هم خواننده رو مجاب به خوندن میکنه 
این کتاب سبک عاشقانه ای داره که این مورد هم نقطه قوتش هست هم نقطه ضعف
نقطه قوت برای اینکه  خصوصیات اخلاقی شهید داخل منزل و رفتار اخلاقشون با خانواده رو به خوبی نشون میده و یکسری نکات اخلاقی ارزشمند از ایشون بیان شده که واقعاً میشه ازش توی زندگیمون استفاده کنیم و شاید  همین برای خوندن یه کتاب کافی باشه اما به این دلیل نقطه ضعفش هست که فقط به این موضوع پرداخته شده و این باعث تکراری شدن روند داستان شده ، به صورتی که سوال و ابهامی نداره که خواننده رو جذب کنه که ادامه بده و ذهنش درگیر بشه، دیالوگ ها و عاشقانه ها میشد محدودتر باشه و  فضاسازی و حس آمیزی بیشتر باشه 
نکته دیگه اینکه  موقعیت ها و افراد داخل  کتاب  خیلی نقش کمرنگی دارن و  حالت دونفره بیان شده و همین موارد به نظرم از جذابیت کتاب کم کرده
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

زینب پسندید.
📝 همشهری «کین» و دغدغه‌هایش!

▪️ «پستچی همیشه دوبار زنگ می‌زند» یک داستان جنایی سرراست و روان است که در یک نشست می‌توانید تمامش کنید. روایت جوان ولگردی که برای سیر کردن خودش به یک رستوران بین‌راهی در کالیفرنیا می‌رود؛ اما خیلی زود به زن صاحب رستوران علاقه پیدا می‌کند و همین علاقه می‌شود سنگ بنای حوادث بعدی داستان.

▪️ پیرنگ و تم داستان به‌شدت شبیه «غرامت مضاعف» از همین نویسنده است. قصهٔ خیانت، توطئهٔ قتل شوهر با کمک معشوق و دریافت غرامت، موضوعات مشابه هر دو داستان هستند. شنیده‌ام که کین در نگارش این داستان، از رمان «ترز راکن» نوشتهٔ امیل زولا الهام گرفته که موضوع مشابهی دارد. هر دو اثر به دلیل مضامین صریح و پرداختن به موضوع خشونت و خیانت در زمان خودشان حسابی جنجال به‌پا کردند. 

▪️ نکتهٔ مهمی که باید دربارهٔ «پستچی همیشه دوبار...» گفت، ویژگی «آمریکایی بودن» و «هالیوودی بودن» آن است. جیمز کین هیچ‌وقت فیلمنامه‌نویس خوبی نبود؛ اما داستان‌های او مثل «غرامت مضاعف»، «میلدرد پرس» و همین کتاب، دستمایه‌های خیلی خوبی برای اقتباس سینمایی شدند. کین مؤلفه‌های دراماتیک مورد نیازش را برای این داستان از جزئیات پروندهٔ روث اسنایدر علیه جاد گری کشف کرده است که در آن زنی شوهرش را در تبانی با معشوقش به قتل رساند. بنابراین صبغهٔ روزنامه‌نگاری کین و علاقه‌اش به این قسم پرونده‌ها باعث شده او به چیزی شبیه یک سبک در داستان‌گویی برسد و همین سبک کمک فراوانی به رونق ژانر نوآر در سینما بکند؛ ژانری که خیانت، اغواگری، دروغ، جنایت و پلیس‌ها و قضات فاسد از مولفه‌های پرتکرار آن هستند. در ستایش کتاب همین بس که آلبر کامو در نگارش رمان «بیگانه» تحت تاثیر مضمون و سبک این کتاب بوده است. 

▪️ ویژگی دیگر داستان، ریتم تند، فشردگی زمان روایت و انتقال بخش اعظم اطلاعات داستانی از طریق دیالوگ‌ها و تک‌گویی راوی اول شخص (فرانک) است. از آنجا که تمام داستان از زبان فرانک روایت می‌شود، نویسنده لحن خاصی را برای داستان انتخاب کرده که عامیانه و محاوره‌ای‌ست. این لحن به شخصیت‌پردازی کمک کرده. شخصیت‌ها مثل یکدیگر حرف نمی‌زنند و تفاوت‌های زبانی آن‌ها، خاستگاه اجتماعی و ابعاد شخصیتشان را به‌خوبی نشان می‌دهد. شخصیت‌پردازی کاراکتر فرانک همچنین در تصمیم‌هایی که می‌گیرد و بی‌قراری‌اش برای مهاجرت و سفر منعکس می‌شود. او ذاتاً یک ولگرد است و حتی عشق هم نمی‌تواند سبک زندگی‌اش را تغییر دهد. ممکن است نویسنده را به ساده‌سازیِ وجوه روان‌شناختی شخصیت‌ها متهم کنند (همان‌گونه که برخی منتقدان چنین اتهامی را وارد کرده‌اند!) اما با توجه به اینکه معمولاً اقتضای رمان‌های جنایی غلبهٔ پیرنگ بر شخصیت‌پردازی‌ست و با توجه به حجم و سبک داستان، شخصیت‌پردازی فرانک و کورا قابل قبول بوده است.

▪️ خلاصه اینکه:
«پستچی همیشه دوبار...» بازتاب‌دهندهٔ دغدغه‌های یک روزنامه‌نگار آمریکایی در دههٔ ۳۰ میلادی‌ست و به همین دلیل خیلی آمریکایی‌ست. این خصلت آمریکایی بودن و نقل داستان از زاویهٔ دید یک ولگرد تبهکار که بر زبان داستان هم تاثیر گذاشته، ممکن است به مذاق برخی خوش نیاید؛ اما از آنجا که طرفدار کلاسیک‌های هالیوودی هستم و به همهٔ اسلاف ژانر نوآر احترام می‌گذارم، خواندن این داستان را توصیه می‌کنم.
            📝 همشهری «کین» و دغدغه‌هایش!

▪️ «پستچی همیشه دوبار زنگ می‌زند» یک داستان جنایی سرراست و روان است که در یک نشست می‌توانید تمامش کنید. روایت جوان ولگردی که برای سیر کردن خودش به یک رستوران بین‌راهی در کالیفرنیا می‌رود؛ اما خیلی زود به زن صاحب رستوران علاقه پیدا می‌کند و همین علاقه می‌شود سنگ بنای حوادث بعدی داستان.

▪️ پیرنگ و تم داستان به‌شدت شبیه «غرامت مضاعف» از همین نویسنده است. قصهٔ خیانت، توطئهٔ قتل شوهر با کمک معشوق و دریافت غرامت، موضوعات مشابه هر دو داستان هستند. شنیده‌ام که کین در نگارش این داستان، از رمان «ترز راکن» نوشتهٔ امیل زولا الهام گرفته که موضوع مشابهی دارد. هر دو اثر به دلیل مضامین صریح و پرداختن به موضوع خشونت و خیانت در زمان خودشان حسابی جنجال به‌پا کردند. 

▪️ نکتهٔ مهمی که باید دربارهٔ «پستچی همیشه دوبار...» گفت، ویژگی «آمریکایی بودن» و «هالیوودی بودن» آن است. جیمز کین هیچ‌وقت فیلمنامه‌نویس خوبی نبود؛ اما داستان‌های او مثل «غرامت مضاعف»، «میلدرد پرس» و همین کتاب، دستمایه‌های خیلی خوبی برای اقتباس سینمایی شدند. کین مؤلفه‌های دراماتیک مورد نیازش را برای این داستان از جزئیات پروندهٔ روث اسنایدر علیه جاد گری کشف کرده است که در آن زنی شوهرش را در تبانی با معشوقش به قتل رساند. بنابراین صبغهٔ روزنامه‌نگاری کین و علاقه‌اش به این قسم پرونده‌ها باعث شده او به چیزی شبیه یک سبک در داستان‌گویی برسد و همین سبک کمک فراوانی به رونق ژانر نوآر در سینما بکند؛ ژانری که خیانت، اغواگری، دروغ، جنایت و پلیس‌ها و قضات فاسد از مولفه‌های پرتکرار آن هستند. در ستایش کتاب همین بس که آلبر کامو در نگارش رمان «بیگانه» تحت تاثیر مضمون و سبک این کتاب بوده است. 

▪️ ویژگی دیگر داستان، ریتم تند، فشردگی زمان روایت و انتقال بخش اعظم اطلاعات داستانی از طریق دیالوگ‌ها و تک‌گویی راوی اول شخص (فرانک) است. از آنجا که تمام داستان از زبان فرانک روایت می‌شود، نویسنده لحن خاصی را برای داستان انتخاب کرده که عامیانه و محاوره‌ای‌ست. این لحن به شخصیت‌پردازی کمک کرده. شخصیت‌ها مثل یکدیگر حرف نمی‌زنند و تفاوت‌های زبانی آن‌ها، خاستگاه اجتماعی و ابعاد شخصیتشان را به‌خوبی نشان می‌دهد. شخصیت‌پردازی کاراکتر فرانک همچنین در تصمیم‌هایی که می‌گیرد و بی‌قراری‌اش برای مهاجرت و سفر منعکس می‌شود. او ذاتاً یک ولگرد است و حتی عشق هم نمی‌تواند سبک زندگی‌اش را تغییر دهد. ممکن است نویسنده را به ساده‌سازیِ وجوه روان‌شناختی شخصیت‌ها متهم کنند (همان‌گونه که برخی منتقدان چنین اتهامی را وارد کرده‌اند!) اما با توجه به اینکه معمولاً اقتضای رمان‌های جنایی غلبهٔ پیرنگ بر شخصیت‌پردازی‌ست و با توجه به حجم و سبک داستان، شخصیت‌پردازی فرانک و کورا قابل قبول بوده است.

▪️ خلاصه اینکه:
«پستچی همیشه دوبار...» بازتاب‌دهندهٔ دغدغه‌های یک روزنامه‌نگار آمریکایی در دههٔ ۳۰ میلادی‌ست و به همین دلیل خیلی آمریکایی‌ست. این خصلت آمریکایی بودن و نقل داستان از زاویهٔ دید یک ولگرد تبهکار که بر زبان داستان هم تاثیر گذاشته، ممکن است به مذاق برخی خوش نیاید؛ اما از آنجا که طرفدار کلاسیک‌های هالیوودی هستم و به همهٔ اسلاف ژانر نوآر احترام می‌گذارم، خواندن این داستان را توصیه می‌کنم.
          
زینب پسندید.
زینب پسندید.
باسمه
❓ یادتونه که توی پست دوم گفتم برای خریدن یه کتاب دسته دوم رفتم کتابفروشی؟ این همون کتابه! شلومو زند، تاریخ‌دان اسرائیلی، در ایران بیشتر به خاطر کتاب «اختراع قوم یهود» شناخته شده. محور اون کتاب، نفی افسانه پیوستگی نژادی یهودیان باستان با یهودیان کنونی بود. هجمه صهیونیست‌ها نسبت به اون کتاب باعث نگارش کتاب حاضر شد. محور این کتاب، بررسی ارتباط یهودیت و مفهوم سرزمین مقدس هست.

🔰 نویسنده ضد صهیونیسم هست؛ اما ضد اسرائیلی نیست. به صورت خاص اگه بخوام مقایسه کنم، حتی شاید از ایلان پاپه هم بیشتر اسرائیلی باشه (اصلاً کتاب با داستانی از حضور خودش در جنگ شش روزه و سقوط بیت‌المقدس شروع میشه؛ گرچه سرباز وظیفه بوده و روایتش خیلی خیلی منفی هست). اتفاقاً وقتی نویسنده‌ای با این مختصات، چنین اثرهایی داره، برای مخاطب غیرتخصصی بیشتر قابل توجه میشه! انصافاً هم نمیشه گفت آدم غیرمنصفی هست؛ در هر صورت اسرائیلی، اسرائیلی دیگه... به هر حال آشنایی با نظرات رهبران، کارگزاران، نخبگان اسرائیلی و مثلاً تفاوت چپ اسرائیلی و با چپ جهانی چیزهایی هستن که نگاه از درون شاید بهتر بتونه به فهمش کمک کنه.

🔰 نویسنده خداناباور هست؛ الزامی هم نیست که خواننده با این نگاهش موافق باشه تا روند تحلیل متن درست از آب در بیاد (درست مثل بخش قبل که لازم نیست نگاهمون به اسرائیل با نویسنده یکی باشه). اتفاقاً بخش‌های چالشی اول کتاب برای مخاطب مسلمان، تا حد زیادی قابل پذیرش هم هست. دلیلش هم برمی‌گرده به اینکه کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان مثل قرآن نیست؛ جدای از اعتقاد مسلمانان به تحریفات اون کتاب‌ها، ویژگی تاریخ داشتن عملاً باعث شده که مسیحیت صهیونیستی و یهودیت صهیونیستی از این کتاب‌ها به عنوان کتاب تاریخ و توجیه کننده اقدامات استفاده کنن (جالبه که از خلال بحث متوجه می‌شیم مسیحیت صهیونیستی نهایتاً دنبال رستگاری خودش و تغییر مذهب یهودیان در آخرالزمان هست)! خلاصه حرف اصلیش اینه که نباید با کتاب مقدس، معامله کتاب تاریخ بشه... از همین رهگذر هم به صورت تاریخی نشون می‌ده چطور مفهوم سرزمین اسرائیل از هزاران سال قبل تا الآن شکل گرفت، تغییر پیدا کرد و توسط صهیونیسم به عنوان وطن ملی مورد سوءاستفاده قرار گرفت...

🔰 نکته‌ای که اول انتظارش رو نداشتم و فکر می‌کردم شاید اونقدرها هم مفید نباشه، ولی بعداً متوجه شدم چقدر مهم هست، بررسی تعاریف متعدد مفاهیم فرهنگی در طول زمان برای اقوام مختلف و طبقات مختلف بود! یه جمله قشنگی داشت که می‌گفت: «درسته که گذشته، حال رو تشکیل می‌ده؛ اما حال هم می‌تونه شکل دیگه‌ای به گذشته بده»! هیچوقت به این نکته توجه نکرده بودم که وطنی که در ترجمه فلان اثر باستانی می‌خونم، برای نویسنده اون می‌تونست مفهوم متفاوتی نسبت به حال حاضر داشته باشه... بررسی تغییرات مفهومی وطن، مرز، حق (تاریخی و تعیین سرنوشت) و اینکه دانش جغرافیا و تاریخ چقدر در اون نقش داشتن، از مواردی بود که بخش‌های قابل توجهی از متن رو به خودش اختصاص داد؛ اما کاملاً برای تحلیل لازم بود. این‌طوری میشه فهمید وطن مراد باستانیان چقدر با وطن صهیونیستی متفاوته!

🔰 کتاب، آورده‌های زیادی برای خواننده داره؛ از بحث‌های پایه‌ای از قبیل معرفی ابزارهای فرهنگی تعریف جدید از اصطلاحات قدیمی در راستای منافع سیاسی (مثل زیارت، سرزمین اسرائیل، رستگاری زمین)، معرفی ابزارهای استعماری (مثل کیبوتص که اگه اینجا اینقدر جدی در موردش نخونده بودم، ایده‌ای بهتر از جلال در سفر به سرزمین عزراییل ازشون نداشتم) و معرفی ریشه‌های دانش استعماری (به صورت خاص شرق شناسی) گرفته تا بحث‌های موردی از قبیل رد افسانه های دروغینی مثل فروش زمین به یهودیان با آمار مستند، فهم علت عدم پذیرش طرح‌های بریتانیا و سازمان ملل توسط فلسطینیان با توضیح ابعاد هر کدوم، نمایش عملگرایی عجیب صهیونیسم و اثراتش در تثبیت موفقیت این حرکت یا حتی بلایی که نزدیک بود کاسب کاری روچیلد بر سر این روند استعماری بیاره!

🔰 این کتاب برای خودم اثباتی بلند در طول زمان بود که چرا «نه به اسرائیل» و چرا «آری به مقاومت»: شرط تملک سرزمین مقدس در کتب مقدس یهودیت (مذهبی)، منطق صهیونیسم در داشتن حق بر فلسطین (سیاسی) و استقرار سیاسی حال حاضر در مورد همزیستی با فلسطینیان (اجتماعی)؛ هر کدوم دلیلی بود برای اینکه چرا همچین موجودیت استعماری نژادپرستانه‌ای نباید به این شکل ادامه پیدا کنه... صهیونیسم برای یهودیت مثل داعش هست برای اسلام...

✅ این کتاب،‌ در بعضی موارد نیاز به اطلاعات پیشینی داره و چیزهایی رو فرض می‌گیره که می‌دونین و توضیح نمی‌ده؛ لذا باید با دانسته‌های قبلی بهش مراجعه کنین. با این حال معنیش این نیست که منِ مخاطب عمومی نباید این کتاب رو بخونم یا اینکه تا زمانی که کامل مسلط نشدم نیام سراغش! خوندن این کتاب و امثال این کتاب برای داشتن موضع واقعی و بدردبخور در مقابل اسرائیل لازمه! چند روز قبل صحبت‌هایی در ذیل گزارش پیشرفت همین کتاب در مورد اینکه برای فلسطین چیکار می‌تونیم بکنیم شد؛ افزایش آگاهی نسبت به مسئله فلسطین یکی از اصلی‌ترین این موارد بوده و هست. پس مطالعه‌اش به همه قابل توصیه هست...

🔻 یک‌روز پیش از روز قدس به اتمام رسید... لطفاً جهت شادی روح تمامی شهدای آزادی ملت فلسطین از اول تا آخر و به نیت پیروزی نهایی، صلواتی قرائت بفرمایید... 🇵🇸❤️

پ.ن: سنگینی نسبی متن در کنار دردآور بودن جنایات روزمره اسرائیل در غزه، ترکیب تلخی رو رقم زد... تلخه که ببینی این روند چه بلایی سر مردم فلسطین آورد... نیاز دارم یه مدتی سبک بخونم...
پ.پ.ن: بریده‌متن‌های زیادی از این کتاب در بهخوان به اشتراک گذاشتم؛ اونا رو هم حتماً ببینین...
            باسمه
❓ یادتونه که توی پست دوم گفتم برای خریدن یه کتاب دسته دوم رفتم کتابفروشی؟ این همون کتابه! شلومو زند، تاریخ‌دان اسرائیلی، در ایران بیشتر به خاطر کتاب «اختراع قوم یهود» شناخته شده. محور اون کتاب، نفی افسانه پیوستگی نژادی یهودیان باستان با یهودیان کنونی بود. هجمه صهیونیست‌ها نسبت به اون کتاب باعث نگارش کتاب حاضر شد. محور این کتاب، بررسی ارتباط یهودیت و مفهوم سرزمین مقدس هست.

🔰 نویسنده ضد صهیونیسم هست؛ اما ضد اسرائیلی نیست. به صورت خاص اگه بخوام مقایسه کنم، حتی شاید از ایلان پاپه هم بیشتر اسرائیلی باشه (اصلاً کتاب با داستانی از حضور خودش در جنگ شش روزه و سقوط بیت‌المقدس شروع میشه؛ گرچه سرباز وظیفه بوده و روایتش خیلی خیلی منفی هست). اتفاقاً وقتی نویسنده‌ای با این مختصات، چنین اثرهایی داره، برای مخاطب غیرتخصصی بیشتر قابل توجه میشه! انصافاً هم نمیشه گفت آدم غیرمنصفی هست؛ در هر صورت اسرائیلی، اسرائیلی دیگه... به هر حال آشنایی با نظرات رهبران، کارگزاران، نخبگان اسرائیلی و مثلاً تفاوت چپ اسرائیلی و با چپ جهانی چیزهایی هستن که نگاه از درون شاید بهتر بتونه به فهمش کمک کنه.

🔰 نویسنده خداناباور هست؛ الزامی هم نیست که خواننده با این نگاهش موافق باشه تا روند تحلیل متن درست از آب در بیاد (درست مثل بخش قبل که لازم نیست نگاهمون به اسرائیل با نویسنده یکی باشه). اتفاقاً بخش‌های چالشی اول کتاب برای مخاطب مسلمان، تا حد زیادی قابل پذیرش هم هست. دلیلش هم برمی‌گرده به اینکه کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان مثل قرآن نیست؛ جدای از اعتقاد مسلمانان به تحریفات اون کتاب‌ها، ویژگی تاریخ داشتن عملاً باعث شده که مسیحیت صهیونیستی و یهودیت صهیونیستی از این کتاب‌ها به عنوان کتاب تاریخ و توجیه کننده اقدامات استفاده کنن (جالبه که از خلال بحث متوجه می‌شیم مسیحیت صهیونیستی نهایتاً دنبال رستگاری خودش و تغییر مذهب یهودیان در آخرالزمان هست)! خلاصه حرف اصلیش اینه که نباید با کتاب مقدس، معامله کتاب تاریخ بشه... از همین رهگذر هم به صورت تاریخی نشون می‌ده چطور مفهوم سرزمین اسرائیل از هزاران سال قبل تا الآن شکل گرفت، تغییر پیدا کرد و توسط صهیونیسم به عنوان وطن ملی مورد سوءاستفاده قرار گرفت...

🔰 نکته‌ای که اول انتظارش رو نداشتم و فکر می‌کردم شاید اونقدرها هم مفید نباشه، ولی بعداً متوجه شدم چقدر مهم هست، بررسی تعاریف متعدد مفاهیم فرهنگی در طول زمان برای اقوام مختلف و طبقات مختلف بود! یه جمله قشنگی داشت که می‌گفت: «درسته که گذشته، حال رو تشکیل می‌ده؛ اما حال هم می‌تونه شکل دیگه‌ای به گذشته بده»! هیچوقت به این نکته توجه نکرده بودم که وطنی که در ترجمه فلان اثر باستانی می‌خونم، برای نویسنده اون می‌تونست مفهوم متفاوتی نسبت به حال حاضر داشته باشه... بررسی تغییرات مفهومی وطن، مرز، حق (تاریخی و تعیین سرنوشت) و اینکه دانش جغرافیا و تاریخ چقدر در اون نقش داشتن، از مواردی بود که بخش‌های قابل توجهی از متن رو به خودش اختصاص داد؛ اما کاملاً برای تحلیل لازم بود. این‌طوری میشه فهمید وطن مراد باستانیان چقدر با وطن صهیونیستی متفاوته!

🔰 کتاب، آورده‌های زیادی برای خواننده داره؛ از بحث‌های پایه‌ای از قبیل معرفی ابزارهای فرهنگی تعریف جدید از اصطلاحات قدیمی در راستای منافع سیاسی (مثل زیارت، سرزمین اسرائیل، رستگاری زمین)، معرفی ابزارهای استعماری (مثل کیبوتص که اگه اینجا اینقدر جدی در موردش نخونده بودم، ایده‌ای بهتر از جلال در سفر به سرزمین عزراییل ازشون نداشتم) و معرفی ریشه‌های دانش استعماری (به صورت خاص شرق شناسی) گرفته تا بحث‌های موردی از قبیل رد افسانه های دروغینی مثل فروش زمین به یهودیان با آمار مستند، فهم علت عدم پذیرش طرح‌های بریتانیا و سازمان ملل توسط فلسطینیان با توضیح ابعاد هر کدوم، نمایش عملگرایی عجیب صهیونیسم و اثراتش در تثبیت موفقیت این حرکت یا حتی بلایی که نزدیک بود کاسب کاری روچیلد بر سر این روند استعماری بیاره!

🔰 این کتاب برای خودم اثباتی بلند در طول زمان بود که چرا «نه به اسرائیل» و چرا «آری به مقاومت»: شرط تملک سرزمین مقدس در کتب مقدس یهودیت (مذهبی)، منطق صهیونیسم در داشتن حق بر فلسطین (سیاسی) و استقرار سیاسی حال حاضر در مورد همزیستی با فلسطینیان (اجتماعی)؛ هر کدوم دلیلی بود برای اینکه چرا همچین موجودیت استعماری نژادپرستانه‌ای نباید به این شکل ادامه پیدا کنه... صهیونیسم برای یهودیت مثل داعش هست برای اسلام...

✅ این کتاب،‌ در بعضی موارد نیاز به اطلاعات پیشینی داره و چیزهایی رو فرض می‌گیره که می‌دونین و توضیح نمی‌ده؛ لذا باید با دانسته‌های قبلی بهش مراجعه کنین. با این حال معنیش این نیست که منِ مخاطب عمومی نباید این کتاب رو بخونم یا اینکه تا زمانی که کامل مسلط نشدم نیام سراغش! خوندن این کتاب و امثال این کتاب برای داشتن موضع واقعی و بدردبخور در مقابل اسرائیل لازمه! چند روز قبل صحبت‌هایی در ذیل گزارش پیشرفت همین کتاب در مورد اینکه برای فلسطین چیکار می‌تونیم بکنیم شد؛ افزایش آگاهی نسبت به مسئله فلسطین یکی از اصلی‌ترین این موارد بوده و هست. پس مطالعه‌اش به همه قابل توصیه هست...

🔻 یک‌روز پیش از روز قدس به اتمام رسید... لطفاً جهت شادی روح تمامی شهدای آزادی ملت فلسطین از اول تا آخر و به نیت پیروزی نهایی، صلواتی قرائت بفرمایید... 🇵🇸❤️

پ.ن: سنگینی نسبی متن در کنار دردآور بودن جنایات روزمره اسرائیل در غزه، ترکیب تلخی رو رقم زد... تلخه که ببینی این روند چه بلایی سر مردم فلسطین آورد... نیاز دارم یه مدتی سبک بخونم...
پ.پ.ن: بریده‌متن‌های زیادی از این کتاب در بهخوان به اشتراک گذاشتم؛ اونا رو هم حتماً ببینین...
          
زینب پسندید.
باسمه
🔰 در مورد مسائل مهم و تاریخی، معمولاً ترجیحم به مطالعه ناداستان هست. داستان، صناعت ادبی می‌طلبه و خود به خود تا حدی از واقعیت فاصله می‌گیره... اما چه باک از خوندن داستانی برای درک واقعیت؛ وقتی راوی، صادقانه جونش رو هم در این راه داده! چقدر این اسم برام طنین داره: غسان کنفانی...

🔰 اولش یه چیزی رو مرور کنیم! متنی رو خاطرم هست که ادبیات معاصر فلسطینی رو دسته‌بندی کرده بود. دو تا دسته رو به صورت خاص اینجا ذکر می‌کنم:
🔻 ادبیات پسا نکبت، عمدتاً هدفش نمایش درد و رنج آوارگان فلسطینی و زندگی تحت اشغال هست. آثار والایی در این حوزه، ضمن اشتراک گذاری خاطرات و تفکرات جامعه فلسطینی، از طریق حس مشترک انسانی با مخاطب ارتباط برقرار کرده؛ مثلاً کتاب «بازگشت به رام الله» هم که خیلی در موردش صحبت کردیم، یکی از این نمونه‌هاست.
🔻 ادبیات مقاومت، گرچه از همین بن‌مایه‌ها استفاده می‌کنه؛ اما هدفش ترویج روحیه پایداری در راه رسیدن به حق هست. در این زمینه گرچه افراد زیادی فعالیت داشتن؛ اما نقش آثار و فعالیت‌های شهید «غسان کنفانی» واقعاً متفاوته...

🔰 شهید غسان کنفانی، پدر ادبیات مقاومت فلسطین، در تلاش برای رسوندن ندای حق طلبی مردمش به جهان و همین‌طور برانگیختن مردمش برای احقاق حق بود... اهل قلمی که نشون داد پای حرف‌هایی که می‌زنه، در میدون عمل هم ایستاده و چه شاهدی بر صدق مدعای شهید، بهتر از ترورش توسط اسرائیل در بیروت؟...

🔰 به نظرم هرچقدر جلوتر میایم، خالد مهم‌تر میشه.دخالد، نوجوان طالب مبارزه اون ایام هست. نه گذشته اشغال نشده وطنش رو دیده و نه شرایط کنونی براش مطلوبه؛ پس برای «آینده» می‌جنگنه... جالبه که خود خالد، هیچ حضور مستقیمی در داستان نداره؛ ولی اینقدر مهمه! انگار نویسنده داشته در مورد خالدهایی که اون روز نبودن، صحبت می‌کرده... خالدهایی که امروز در غزه ایستادن...

🔰 در جای جای متن، به زیبایی علل مقاومت مسلحانه در برابر اشغال‌گری صهیونیسم به نمایش در اومده؛ همینطور تأسف از خسارتی که با عدم مقاومت جدی در سالیان ابتدایی حاصل شد... نه فقط در داستان اصلی که حتی در داستان‌های جانبی! مثلاً روند انتخاب فارس لبده از عکس بدر به سلاحش با هنرمندی تمام روایت شده... واقعاً هنر می‌خواد که هیچ‌یک از شخصیت‌ها حتی گلوله‌ای شلیک نکنن یا نخورن و در عین حال اینقدر اثر مقاومتی باشه!

🔰 کنفانی ابایی از نشون دادن ظلم نازی‌ها به یهودیان نداره؛ اتفاقاً از اون بر علیه اقدامات فعلی صهیونیسم استفاده می‌کنه و با مخاطب قرار دادن وجدان انسانی، این‌همانی می‌کنه...

🔰 انسان مدنظر غسان کنفانی، انسانی هست که هویتش با ایده و آرمانش مشخص شده؛ نه با ملیت و قومیت و زبان و چیزهایی که خودش، نقشی در شکل‌گیریش نداشته و یا لااقل تصمیم به تغییرش نگرفته! چقدر این تعریف برام قابل درک شده... به خصوص بعد حمایت‌هایی که از مردم فلسطین در جریان طوفان الاقصی شده و در کنارش پشتیبانی‌هایی از جنایت علیه این مردم... از یهودی آزاده‌ای که پای فلسطین ایستاده تا فلسطینی‌الاصلی که با اسرائیل بسته؛ همه و همه مؤید نظر کنفانی هستن...

🔰 داستان کوتاه و در عین حال احساسی، ریتم‌دار و خوبی بود؛ داستانی محوری که داستان‌های جانبی زیادی رو هم در دلش داشت؛ مثل یه هزار و یک شب کوچیک... نویسنده نثری پر از تشبیه داره! برعکس جزئیات صحنه که معمولاً باعث میشه تمرکزم از اصل موضوع برداشته بشه، این تشبیهات باعث می‌شد خیلی بهتر احساسی که درون هر شخصیت موج می‌زد رو حس کنم... شکر خدا با ترجمه، ویرایش و مسائلی از این دست هم چالشی نداشتم.

✅ تلاشم بر این بود که داستان لو نره؛ این‌قدری اثرگذار و در عین حال کوتاه هست که خودتون بخونین و تجربه‌اش کنین! خودم که بیش از پیش ترغیب شدم آثار شهید رو مطالعه کنم... خلاصه توصیه می‌کنم که از دستش ندین...


رحمت خدا بر شهید غسان کنفانی و تمامی شهدای آزادی فلسطین 🇵🇸✌️

پ.ن: بعد خوندن خط آخر کتاب، طنین «و هذا کفاح» امیر عید در قطعه «تلک القضیة» توی گوشم پیچید... دیدن مجدد کلیپ حس عجیبی داشت...
پ.پ.ن: مرحوم سیف الله داد، فیلم بازمانده رو با اقتباس آزاد از این داستان ساختن. با این حال اگه فیلم رو دیدین، با خیال راحت کتاب رو بخونین؛ چون صرفاً شالوده داستان مشترکه...
            باسمه
🔰 در مورد مسائل مهم و تاریخی، معمولاً ترجیحم به مطالعه ناداستان هست. داستان، صناعت ادبی می‌طلبه و خود به خود تا حدی از واقعیت فاصله می‌گیره... اما چه باک از خوندن داستانی برای درک واقعیت؛ وقتی راوی، صادقانه جونش رو هم در این راه داده! چقدر این اسم برام طنین داره: غسان کنفانی...

🔰 اولش یه چیزی رو مرور کنیم! متنی رو خاطرم هست که ادبیات معاصر فلسطینی رو دسته‌بندی کرده بود. دو تا دسته رو به صورت خاص اینجا ذکر می‌کنم:
🔻 ادبیات پسا نکبت، عمدتاً هدفش نمایش درد و رنج آوارگان فلسطینی و زندگی تحت اشغال هست. آثار والایی در این حوزه، ضمن اشتراک گذاری خاطرات و تفکرات جامعه فلسطینی، از طریق حس مشترک انسانی با مخاطب ارتباط برقرار کرده؛ مثلاً کتاب «بازگشت به رام الله» هم که خیلی در موردش صحبت کردیم، یکی از این نمونه‌هاست.
🔻 ادبیات مقاومت، گرچه از همین بن‌مایه‌ها استفاده می‌کنه؛ اما هدفش ترویج روحیه پایداری در راه رسیدن به حق هست. در این زمینه گرچه افراد زیادی فعالیت داشتن؛ اما نقش آثار و فعالیت‌های شهید «غسان کنفانی» واقعاً متفاوته...

🔰 شهید غسان کنفانی، پدر ادبیات مقاومت فلسطین، در تلاش برای رسوندن ندای حق طلبی مردمش به جهان و همین‌طور برانگیختن مردمش برای احقاق حق بود... اهل قلمی که نشون داد پای حرف‌هایی که می‌زنه، در میدون عمل هم ایستاده و چه شاهدی بر صدق مدعای شهید، بهتر از ترورش توسط اسرائیل در بیروت؟...

🔰 به نظرم هرچقدر جلوتر میایم، خالد مهم‌تر میشه.دخالد، نوجوان طالب مبارزه اون ایام هست. نه گذشته اشغال نشده وطنش رو دیده و نه شرایط کنونی براش مطلوبه؛ پس برای «آینده» می‌جنگنه... جالبه که خود خالد، هیچ حضور مستقیمی در داستان نداره؛ ولی اینقدر مهمه! انگار نویسنده داشته در مورد خالدهایی که اون روز نبودن، صحبت می‌کرده... خالدهایی که امروز در غزه ایستادن...

🔰 در جای جای متن، به زیبایی علل مقاومت مسلحانه در برابر اشغال‌گری صهیونیسم به نمایش در اومده؛ همینطور تأسف از خسارتی که با عدم مقاومت جدی در سالیان ابتدایی حاصل شد... نه فقط در داستان اصلی که حتی در داستان‌های جانبی! مثلاً روند انتخاب فارس لبده از عکس بدر به سلاحش با هنرمندی تمام روایت شده... واقعاً هنر می‌خواد که هیچ‌یک از شخصیت‌ها حتی گلوله‌ای شلیک نکنن یا نخورن و در عین حال اینقدر اثر مقاومتی باشه!

🔰 کنفانی ابایی از نشون دادن ظلم نازی‌ها به یهودیان نداره؛ اتفاقاً از اون بر علیه اقدامات فعلی صهیونیسم استفاده می‌کنه و با مخاطب قرار دادن وجدان انسانی، این‌همانی می‌کنه...

🔰 انسان مدنظر غسان کنفانی، انسانی هست که هویتش با ایده و آرمانش مشخص شده؛ نه با ملیت و قومیت و زبان و چیزهایی که خودش، نقشی در شکل‌گیریش نداشته و یا لااقل تصمیم به تغییرش نگرفته! چقدر این تعریف برام قابل درک شده... به خصوص بعد حمایت‌هایی که از مردم فلسطین در جریان طوفان الاقصی شده و در کنارش پشتیبانی‌هایی از جنایت علیه این مردم... از یهودی آزاده‌ای که پای فلسطین ایستاده تا فلسطینی‌الاصلی که با اسرائیل بسته؛ همه و همه مؤید نظر کنفانی هستن...

🔰 داستان کوتاه و در عین حال احساسی، ریتم‌دار و خوبی بود؛ داستانی محوری که داستان‌های جانبی زیادی رو هم در دلش داشت؛ مثل یه هزار و یک شب کوچیک... نویسنده نثری پر از تشبیه داره! برعکس جزئیات صحنه که معمولاً باعث میشه تمرکزم از اصل موضوع برداشته بشه، این تشبیهات باعث می‌شد خیلی بهتر احساسی که درون هر شخصیت موج می‌زد رو حس کنم... شکر خدا با ترجمه، ویرایش و مسائلی از این دست هم چالشی نداشتم.

✅ تلاشم بر این بود که داستان لو نره؛ این‌قدری اثرگذار و در عین حال کوتاه هست که خودتون بخونین و تجربه‌اش کنین! خودم که بیش از پیش ترغیب شدم آثار شهید رو مطالعه کنم... خلاصه توصیه می‌کنم که از دستش ندین...


رحمت خدا بر شهید غسان کنفانی و تمامی شهدای آزادی فلسطین 🇵🇸✌️

پ.ن: بعد خوندن خط آخر کتاب، طنین «و هذا کفاح» امیر عید در قطعه «تلک القضیة» توی گوشم پیچید... دیدن مجدد کلیپ حس عجیبی داشت...
پ.پ.ن: مرحوم سیف الله داد، فیلم بازمانده رو با اقتباس آزاد از این داستان ساختن. با این حال اگه فیلم رو دیدین، با خیال راحت کتاب رو بخونین؛ چون صرفاً شالوده داستان مشترکه...

          
زینب پسندید.
            باسمه
🔰 یادتون هست توی یادداشت کتاب «بازگشت به حیفا» از یه متنی در خصوص دسته‌بندی ادبیات فلسطین نقل قول کردم؟ اون متن، مقدمه همین کتاب بود. متنی که خیلی خوب ادبیات هر دوره رو با تاریخ تحولات تطبیق می‌داد و همین طلیعه، بسیار امیدوارم کرد که قراره کتاب خوبی بخونم...
 
🔰 اما این‌طور نبود! داستانی که قرار بود یکی از سناریوهای آزادسازی فلسطین باشه، خیلی ضعیف از آب در اومده (شایدم کلاً در نیومده بود؛ نمی‌دونم)... زنجیره حوادث که هیچ؛ حتی وقوع بعضی وقایع دلیل منطقی هم نداره! تازه خودشون یه طرف، روایتشون طرف دیگه! توضیحات غیر ضروری وقتی هیچ شناختی از خط محوری داستان حاصل نشده، بیشتر آزاردهنده به نظر میاد... عجیب نیست که مهم‌ترین بخش‌ها مثلاً ورود به نوار غزه، نفوذ به تل‌آویو یا تصرف الجلیل عملاً مسکوت گذاشته میشه و بعد نمی‌دونم بحث‌های توی کافه شرح داده می‌شه؟ حتی شخصیت‌های کتاب در حد نام (حتی نام خانوادگی هم نه) و شغل معرفی می‌شن... می‌فهمم کتاب ۱۶۰ صفحه‌ای قرار نیست رمان باشه؛ ولی مگه بازگشت به حیفا نبود؟... از طرح جلد هم نگم دیگه... جداً امیدوارم ادبیات فتح، در آینده گام‌های جدی‌تری داشته باشه...

✅ کتاب، حجمی کم و متنی روان داره. گرچه اصلاً گزینه بدردبخوری برای مطالعه بزرگسالان نیست؛ ولی برای گروه‌های سنی دیگه چرا! به خصوص برای بچه‌های دبستان و متوسطه اول (مثلاً سوم تا هفتم شاید) گزینه بدی نیست تا شروعی باشه که با فلسطین، فلسطینی‌ها و تبعید و اشغال آشنا بشن... اتفاقاً یه سری اسم موقعیت و اطلاعات جزئی در مورد اراضی اشغالی داره که بچه با خوندنش ذوق می‌کنه و فکر می‌کنه خبریه 😎😂 جدای از شوخی، نخونین ضرر نکردین...