فصل کتاب

فصل کتاب

بلاگر
@fasle_ketab

72 دنبال شده

58 دنبال کننده

            یه مامانی که عاشق کتاب خوندنه چون کتاب مثل اقیانوس بی کرانِ و انتها نداره..
مشتاق حضور شما عزیزان در ایتا در کانال fasle_ketab هستم.
          

یادداشت‌ها

نمایش همه

5

        بگذارید با خود فرخنده خانم شروع کنم؛
من فرخنده قلعه نوخشتی هستم. متولد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷؛ درست همان روزی که آیت الله خمینی‌(ره) از پله‌های هواپیمای ایر فرانس پایین آمد. چند ماه اول، حال نوزادی را داشتم که از یک دنیای کوچک و تاریک، به دنیایی وسیع و روشن پرت شده. تشنه بودم، تشنه‌ی آگاهی..

حالا بگذارید چند کلامی من بگویم از فرخنده قبل از انقلاب.. فرخنده‌ی جین پوشی که لاک می‌زند و پرستار ارتش است و حتی بلد نیست نماز بخواند و عضو طبقه‌یِ مرفه جامعه است اماااا به گفته خود فرخنده خانم با یک دم امام روح الله‌(ره) زیر و رو شد.. از نو متولد شد و با تمام سختی ها و ناملایمات و پیچیدگی های زندگی جنگید و صبر و مقاومت پیشه‌کرد.
خداقوت به نویسنده و راوی کتاب هر دو کار بسیار پراهمیت و ارزشمندی رو انجام دادند..راوی با صداقت و معامله با خداوند تمام زندگیشون رو بازگو کردند و نویسنده محترم خانم بابکی با قلم تواناشون مطالب رو به هنرمندی تمام به رشته تحریر درآوردند بخصوص برای نسل ما..نسل امام ندیده 😭.. چه خوب روایت عاشقی و شور انقلابی،  فراق و دوری از امام رو قلم زدید، کتاب سراسر امید و نور بود.
نکته بسیار مهم کتاب از نظربنده این بود.. فرخنده خانم از جنس خود ما بود، وقتی تک به تک صفحات رو ورق می‌زنید با فرخنده‌ای مواجه می شید که انتخاب غلط و درست رو در کنار مستأصل شدن و... خیلی از مسائل دیگر یک زندگی معمولی داره اما تسلیم نمی شه و همیشه در حال مبارزست انتخاب هایی که تمام ما در طول زندگی باهاش مواجه شدیم یا خواهیم شد.

الحمدالله بابت خوندن این کتاب متفاوت و درس‌آموز، ان شاالله به زودی دیدار راوی کتاب برای بنده و عزیزان مشتاق میسر شود.
      

2

        گلستان یازدهم خاطرات زهرا پناهی روا، همسر شهید علی چیت سازیان از زندگی هشت ماهه اما پربارشان است.
داستان از تصمیم یک دختر شروع می شود.. دختری که با خود عهد می بندد به انقلاب کمک کند به وسع سهمش.. با انتخاب شریک زندگیش.. شریکی که یک رزمنده مجاهد باشد.
و با این انتخاب زندگی سرشار از شور و شوق شهید و همسرش شروع می شود با تمام مشکلات یک زندگی مجاهد در حال مبارزه.. چقدر صبور بودند و هر دو کمک حال هم.. همراهی زهرا خانوم در تمامی مراحل باعث درس بود برام.
یکی از نکات خوب کتاب روایت صادقانه کتاب از جنگ است بخصوص که بازه‌ی زندگی شهید و همسرش در زمان اوج حملات هوایی عراق و بمباران هاست که نویسنده محترم خانوم ضرابی زاده به بهترین شکل ممکن این قسمت ها رو قلم زدند و برای ما نسل جنگ و بمباران ندیده کتاب بسیار ملموس و دلنشین و پرامید است.
کتاب بیشتر به زندگی مشترک شهید پرداخته و روایت فردی از خود شهید در کتاب کمتر هست.
هنوز طی سلوک و بندگی شهید برایم سوال است.‌. چه شد که به این مرحله از سلوک رسیدی شهید چیت سازیان؟ چه شد که از همسر و فرزند ندیده‌ات دل بریدی؟ و چه شد که بعد از شهادت برادر بی تاب‌تر شدی؟...

پ.ن۱؛ قبل از مطالعه کتاب گلستان یازدهم، کتاب هفتاد و دومین غواص رو مطالعه کردم و از روایتی که در کتاب از شهید علی چیت سازیان و شجاعتش بود مشتاق مطالعه گلستان یازدهم شدم توصیه دوستانه اگر دوست دارید با مرام و مسلک علی آقا و رفاقت دوست صمیمی‌اش با او آگاه شوید از خواندن کتاب هفتاد و دومین غواص غافل نشید‌.
پ.ن۲؛ مصاحبه همسر شهید در برنامه‌ی نیمه‌ی پنهان ماه زیباست بعد از خواندن کتاب مصاحبه را ببینید.
      

4

        کتاب «نسخایی‌ها»روایت زندگی و شهادت شهید مدافع حرم سجاد عفتی است که در سال 1394 در حلب سوریه به فیض عظمای شهادت می‌رسد.
«نسخایی‌ها» از حضور شهید در درگیری‌های سال 88 آغاز شده و سپس با روایت زن خبرنگاری که در همان ایام با شهید مواجهه داشت، به گذشته می‌رود.
اولین بار بود کتابی در باب شهدا می خوندم که روای کتاب در جبهه مقابل با شهید و تفکراتش بود و خوب به نظرم خود این مطلب یک نشانه‌ است از حیّ بودن یک شهید.. همان وعده‌ای که خداوند در قرآن به پیامبرش می دهد؛ « (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.» است.
به همین خاطر این کتاب رو می شه به هر قشر و روحیه‌ای توصیه کرد.
نویسنده خیلی خوب تونسته کشش لازم برای مطالعه کتاب و احساسات رو در کتاب قلم بزنه و همین‌طور باعث تبیین و تشریح مسائل مربوط به حوادث و اتفاقات سوریه و در نهایت معرفی کامل و جامع گروه بسیجیان موسوم به نخسایی ها شود.
و در پایان به قول نویسنده؛
سجادها هر جای دنیا بودند روی سر حلوا حلوا می‌شدند و نامشان قهرمان ملی بود و در تاریخ می‌درخشیدند. اما هنوز بعد از چند سال که از غلتیدن در خون خودشان گذشته، مردم چیزی از نام و رسمشان نشنیده‌اند.
به عنوان پیشنهاد از طرف یک مادر دغدغه‌مند هر کدام از ما اگر از امروز شروع کنیم به شناساندن این شهدای گمنام به بچه‌مون یا اطرافیانمون مطمئنا روزی خواهد رسید که گمنام نخواهند بود پس به اندازه وسعمان برای شناساندن این شهدا قدم برداریم.
      

2

        کتاب آه بازخوانده‌ی ترجمه‌ی فارسی نفس الهُموم است.
نفس الهُموم را شیخ عباس قمی به عربی نوشته است و میرزا ابوالحسن شعرانی آن را به اسم دمع السجوم به فارسی برگردانده است.
آقای یاسین حجازی در کتاب آه برای خواننده امروز کتاب را بازنویسی کردند.
و اما ماجرای اسم کتاب؛
نفس الهُموم «یعنی نفس کسی که غم دارد» بهترین معادل فارسی برای نفس الهُموم «آه» است.
نکته خوب کتاب آه رعایت ترتیب حوادث و وقایع است.
داستان«آه» با مرگ معاویه شروع و تا بعد از واقعه عاشورا ادامه دارد.
شاید در ابتدای شروع خواندن کتاب خواندنش به نظر سخت بیاید اما بعد از چند صفحه به متن عادت می‌کنید و درک متن راحت‌تر می شه.
این کتاب را نباید یکباره خواند.
باید جرعه جرعه سرکشید.
باید گذاشت سرفرصت، روزی چند صفحه خواند و فردا چند صفحه دیگر.
یکی از ویژگی های این کتاب داشتن نقشه ای از مکان های حادثه کربلاس که آن را از دیگر کتاب ها متمایز کرده است، همچنین واژه نامه ای از کلمات دشوار کتاب با معنای آن در انتهای کتاب می‌باشد.
      

3

        کتاب رسول مولتان داستان زیبایی ها و سختی های یک مجاهد فرهنگی در خارج از کشور است.
کتاب از زبان مریم قاسمی زهد همسر شهید محمدعلی رحیمی روایت می شود.
شهید محمدعلی رحیمی با تمام وجود برای شناساندن اسلام ناب محمدی، اهداف جمهوری اسلامی ایران و همچنین ایجاد وحدت شیعه و سنی در کشور های هند و پاکستان با تماممم وجود تلاش کردند ( روزی حداقل ۱۶ ساعت کار ) حتی با وجود ناملایمات، کم کاری ها و سختی غربت.. در آخر با شهادت خود حقانیت خود را اثبات کردند.
چند نکته در کتاب خیلی دلچسب بود مورد اول رابطه شهید بزرگوار با همسر و فرزندانشون چقدر گرم و صمیمی بود 👌🏻
مورد دوم رعایت بیت المال و مورد آخر اینکه همزمانی که در جبهه جنگ نیاز به تلاش و مقاومت برای حفظ کشور هست، حفظ جبهه فرهنگ هم به همان اندازه چه بسا بیشتر نیاز به تلاش و انگیزه دارد. 
و در انتها باید از همسر شهید تشکر ویژه‌ای کرد یک عمر پا به پای همسر با تمام سختی ها بی هیچ گله‌ای جلو آمدند و با تمام وجود و از عمق جان با شهید همراهی کردند و در انتها با صداقت به بیان خاطرات شهید پرداختند و باعث آشنایی ما با این شهید بزرگوار شدند‌.
از شهدای بسیاری کتاب خواندم اما حقیقتا در ارتباط با شهدای مجاهد کار فرهنگی کمتر کتاب نوشته شده کتاب رسول مولتان یکی از کتاب های خوب در این زمینه بود، باید تبریک گفت به نویسنده عزیز خانم عرفانیان بابت این کتاب که روایت‌گر یک زندگی حقیقی است.
کتاب به عزیزانی که در حال انجام کارفرهنگی هستند به شدت توصیه می شود ✅
      

3

        اول از همه یک اعتراف کنم تا الان کتاب به این درس آموزی نخونده بودم:) مراپیداکن شروع شناخت خود و اطرافیان است.
فوق العاده روون بودن کتاب باعث می شه کتاب رو دست بگیری و نخواهی تا زمانی که کتاب تمام بشه، زمین بگذاریش.
شجاعت و صداقت دو ویژگی اصلی راوی کتاب بود که خیلی به دل مخاطب می نشست.
بیان جزئیات و توصیف اماکن سبب درک بهتر و ارتباط قوی و موثر خواننده با موقعیت ها و شرایط روای بود.
با هر فراز و نشیب قصه با مژگان قصه همراه می شدی از زمان دانشجویی و فعالیت های خاصش تا زمان انتخاب بزرگ زندگی مژگان و تلاشش برای حفظ زندگیش.. ایام سخت و طاقت فرسای بارداری.. تا روزهای گرم و مرطوب هند در بالکن خانه شارما و همراه شدن با مامان فاطمه و محمد ابراهیم تا زندگی در مالزی و...
در تک به تک سطر های پایانی کتاب فقط یک بیت در ذهنم از زبان مامان فاطمه خطاب به محمد ابراهیم تکرار می شد؛
کی از سرم برون شود
یک نفس آرزوی تو

هر انسان آزاده‌ای باید کتاب مرا پیدا کن را مطالعه کند تا بداند چقدر تربیت فرزند، فهم درست دین و آموزش مهم است و این کار تنها به دستان توانای یک مادر رقم می خورد.
در پایان پس از مطالعه کتاب از خداوند خیلی بیشتر از قبل ممنونم که گِل وجودی من و اولادم را با حُب ولایت علی‌ابن‌ابی‌طالب سرشت و تنها خواسته قلبیم از خداوند برای خودم و خانواده‌ام و تمامی عزیزان عاقبت بخیری است..
به امید روزی که همگی از مامان فاطمه بشنویم؛
یوسف گمگشته بازآمد..

خداقوت به نویسنده اثر سرکارخانوم رامهرمزی با قلم ایشان در کتاب من میترا نیستم آشنا شده بودم، این کتاب هم به نحو احسن و شایسته نگارش شده بود👌🏻

پ.ن؛ کتاب رو به شدت به کسانی که در شرف ازدواج هستند توصیه می کنم، عزیزان مشاوره پیش از ازدواج رو جدی بگیرید.

📸  آقا محمدابراهیم رو در تصویر می بینید.
      

2

باشگاه‌ها

نمایش همه

همخوانی کتاب

130 عضو

مادر

دورۀ فعال

حلقه فانتزی

47 عضو

پارسیان و من: رستاخیز فرا می رسد (کورش بزرگ)

دورۀ فعال

🌐 اندیشه مطهر 🌐

147 عضو

سیری در سیره نبوی

دورۀ فعال

لیست‌های کتاب

نمایش همه

بریده‌های کتاب

نمایش همه

پست‌ها

فعالیت‌ها

فصل کتاب پسندید.
هری پاتر و محفل ققنوس
          وقتی یک مجموعه رو چندبار می‌خونی، بدترین اتفاقی که میفته اینه که تمام ایرادات و تناقضاتش مشخص و آشکار می‌شن. هری پاتر هم گرچه فوق‌العاده‌ست و نظیر نداره، از ایراد مبرا نیست. 
بعضی از این ایرادات انقدر بزرگن که همه می‌بیننشون. مثلا اینکه آخر جام آتش، وقتی جادوی قبلی پیش برای ولدمورت به اجرا درمیاد، باید اول شبح مادر هری از چوبدستی خارج بشه بعد شبح پدر هری، چون اول پدرش کشته شده بعد مادرش. در حالی که توی کتاب برعکسه. یا اینکه هری باید بتونه تسترال‌ها رو از اول ببینه، به خاطر دیدن مرگ‌ مادرش، یا حداقل آخر جام آتش وقتی با کالسکه‌ها به ایستگاه برمی‌گرده اونا رو ببینه، به خاطر دیدن مرگ سدریک. ولی تا محفل ققنوس تسترال‌ها رو نمی‌بینه. 
اما بعضی ایرادها هم کوچیکن. مثلا اینکه ارشدها نمی‌تونن امتیاز کم کنن، در حالی که پرسی تو حفره‌ی اسرار از هری و رون امتیاز کم می‌کنه. یا اینکه وقتی دابی اتاق ضروریاتو به هری معرفی می‌کنه، می‌گه اونجا برای وینکی نوشیدنی کره‌ای پیدا کرده، در حالی که غذا یکی از استثنائات قانون تغییرشکل اساسی گمپه و حتی اتاق ضروریات هم نمی‌تونه غذا فراهم کنه. 
علی‌رغم اینکه ایرادات بزرگ برخورنده و آزاردهنده هستن، پیدا کردن ایرادات کوچیک بسیار لذت بخشه و باعث میشه دلت بخواد هزار بار دیگه کتابو بخونی تا همه‌ی سوتی‌های نویسنده رو پیدا کنی :)
        

7

بساز نفروش ها

5

3

بساز نفروش ها

3

بساز نفروش ها

2

بساز نفروش ها

0