بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

هواتو دارم

 هواتو دارم

هواتو دارم

4.1
16 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

27

خواهم خواند

13

شروع کرد و تک تک اعضای خانواده را به من سپرد، خانواده خودش که تمام شد شروع کرد به سفارش اعضای خانواده من، منتظر بودم بین همه این حرف ها سفارشی هم برای خودم داشته باشد ولی چیزی نگفت. همه را که به من سپرد از روی صندلی بلند شد، با همان چشم های اشک بار به مرتضی گفتم: با معرفت پس من چی، منو به کی میسپری؟ لبخند آرامی زد و گفت: نگران نباش، بهت قول میدم، خودم همه جا و همه وقت، هر طوری هم که بشه هواتو دارم...

لیست‌های مرتبط به هواتو دارم

یادداشت‌های مرتبط به هواتو دارم

            دیروز قسمت شد و ویژه مزار شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی را زیارت کردم. همان شهیدی که قبرش در قطعه ۲۶ درخشش خاصی دارد چون طبق وصیتش سنگ قبر ندارد. گفتم که هوای ما را بیشتر داشته باشد.
امروز هم کتاب «هواتو دارم» زندگی این شهید را خواندم و تمام کردم. به قول نویسنده، اگر کتاب را خوب بخوانیم شاید هشتاد نکته اخلاقی را بتوانیم فهرست کنیم که در زندگی به دردمان میخورد. از تلاش و همتش برای احیای روز غدیر تا مقابله با زور و ظلم، اهلیت مسجد و کار تربیتی در مسجد صفا که از مساجد فعال تهران است، احترام ویژه به پدر، شوخ طبعی، تلاش برای ساده زیستی و استقلال مالی در عین وضعیت خوب مالی خانواده و... 
اصلا هدف از این دست رمان ها را خواندن همین است تا بدانیم کسی که در همین سن و سال خودمان به این درجه رسیده چطور زندگی کرده؟
چون نویسنده کتاب، همان نویسنده کتاب محبوب یادت باشد هست پس قطعا نباید دو ویژگی را فراموش کنیم: یک بن مایه عاشقانه داستان و دوم روان بودن قلم‌نویسنده که شما را تا پایان داستان میکشاند.
درونمایه داستان یک عاشقانه تربیتی است. اینکه عظمت سبک زندگی یک شهید چقدر میتواند دیگران را به خودسازی بکشاند. عاشقانه است چون ماجرای دلدادگی و گفتگوها و  رفتارهای عاشقانه در سراسر کتاب موج میزند، طوریکه با شنیدن خبر شهادت مرتضی، خواننده هم اشک خواهد ریخت.
تربیتی است از این بابت که شهید عبداللهی با همسری ازدواج کرده که لای پر قو بزرگ شده، قبل از ازدواج تازه چادری شده و حتی حاج قاسم را هم نمیشناسد. اما طوری او را میپروراند که ساده زیستی را ترجیح میدهد، برای سوریه رفتنش تلاش میکند و در شهادتش محکمتر از بقیه می ایستد. 
کتاب «هواتو دارم» به قلم محمدرسول ملاحسنی  یکی از جدیدترین کارهای انتشارات شهید کاظمی است که در ۳۰۴ صفحه در بهار ۱۴۰۱به چاپ رسیده است.
          
مظفری

1402/02/22

            بسم الله الرحمن الرحیم
آقا مرتضی عبدالهی قبل از اینکه نام شهیدی برایم باشد، پسر سرخوشی بود که از میان حرف‌های خواهرش، شناخته بودمش. شیطنت‌های خواهرـ برادری که تمامی ندارد. هر چند مرضیه خانم تودار بود و کلا خیلی حرف نمی‌زد.
«هواتو دارم» اولین کتابی بود که خواندم و قبل از آن، شهید را می‌شناختم. درستش این است که بگویم نمی‌شناختم. هنوز هم نشناختم، فقط گوشه‌ای از زندگی‌اش را دانستم.
روزی که خبر شهادتش رسید، خودم را رساندم منزلشان... حال دوستم مرضیه، دست خودش نبود. خانم آقا مرتضی، آرام و صبور نشسته بود و چادرش را تا روی چشمانش پایین کشیده بود.

راوی کتاب دوست دارد از او همین نام بماند. «خانم آقا مرتضی!» داستانش را روایت می‌کند، از عاشقانه‌‌هایش با مرتضی می‌گوید، اما دوست دارد گمنام بماند. نه نامی از او هست، نه چهره‌ای و نه عکسی...
ترجیح می‌دهد فقط راوی گمنام ماجرا باشد! دنبال دیده‌شدن و شناخته‌شدن نبود و نیست.

پ.ن: 1- همیشه دنبال الگویی درست از همسر شهید می‌گشتم. اینکه چگونه روایت کند که هم تاریخ بداند و هم خودش آماج حرف، حدیث و... قرار نگیرد و الحق که خانم آقا مرتضی توانست این مفهوم را عینیت ببخشد. دستمریزاد! کسی او را نمی‌شناسد که حرف و حدیثی پشتش باشد.
2- پایبندی دختری که چادری نبوده، به چادر و به این حد از حجاب  برایم ستودنی است... در تمام مدتی که عزادار بود، هیچ دوربینی نتوانست چهره‌اش را ثبت کند... دمتان گرم خانم آقا مرتضی! دعا می‌کنم بعد از عمری زندگی با عزت، همقدم همسر و همسفر شهیدتان بشوید و ثمره مجاهدتان چیزی جز شهادت نباشد.
          
                موضوع کتاب واقعا جالب بود ولی متاسفانه نگارش و داستان پردازی افتضاح! پرش های خیلی زیاد در داستان عدم پردازش دقیق به شخصیت خوده شهید و ناقص بودن ابتدا و انتهای داستان، کشش لازم رو برای  خواننده ایجاد نمیکنه و اونچنان که باید شخصیت شهید والامقام رو توصیف نمیکنه، در کل انتظار از نویسنده های محترم برای نوشتن زندگی نامه شهدا خیلی بیشتره که این کتاب بر خلاف انتظار پیش رفت
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.