بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بهاره بالغ‌نژاد

@Bahare

107 دنبال شده

171 دنبال کننده

                      
                    
Baharebaleghnejad

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

لیست‌های کتاب

پست‌ها

فعالیت‌ها

چالش به‌دور از هیاهو

فروردین و تعطیلاتش فرصتی است برای کتاب خواندن و این بار هم بهخوان چند کتاب پیشنهادی برایتان دارد.

بچه های سبزبی دوز و کلکسال گمشده ی خوآن سالواتی یرا

برج بابل

21 کتاب

واقعا عاشق تک تک تصویرسازی‌های این مجموعه‌ام. 🥲 و چندتاییش رو هم خوندم و دوست داشتم. :) دلم می‌خوادشون. 😩 در مقدمه کتاب‌ها در شرح اینکه چرا به نام برج بابل نامیده می‌شن نوشته شده: گفته‌اند تشتت و افتراق زبانْ عقوبت آدمیان بوده است؛ و ترجمه تلاش برای رسیدن به آن زبان وفاق، زبان هم‌دلی، زبان کامل و بی‌نقص، زبان آدم و حوا، زبان بهشت. «برج بابل» حالا نماد ناسوتی و ازدست‌رفتهٔ آن لغت تنها، آن زبان یگانه، زبان هم‌دلی انسان‌هاست. مجموعه کتاب‌های «برج بابل» شاید تلاش ما در بزرگداشت هم‌دلی از راه هم‌زبانی است: رمانک‌ها یا داستان‌های بلندی که در غرب به آن‌ها «نوولا» می‌گویند، از قضا بسیاری از آثار ادبیات مدرن جهان در چنین قطع و قالبی نوشته شده‌اند؛ آثاری که هرچند با معیار کمی تعداد صفحه و لغت دسته‌بندی می‌شوند، در اشکال سنجیده و پروردهٔ خود هیچ کم از رمان ندارد. در طبقه‌بندی این مجموعه، مناطق جغرافیایی را معیار خود قرار داده‌ایم و به شکلی نمادین، نام یکی از شخصیت‌های داستانی به‌یادماندنی آن اقلیم را بر پیشانی هر دسته نهاده‌ایم؛ مانند «شوایک» برای ادبیات اروپای شرقی و «رمدیوس» برای ادبیات امریکای لاتین. آثار ایرانی این بخش در مجموعه‌ای به نام «هزاردستان» ارائه می‌شود. این کتاب‌ها را می‌توان در مجال یک سفر کوتاه، یک اتراق، یک تعطیلات آخر هفته خواند و به تاریخ و ذهن زبان مردمان سرزمین‌های دیگر راه برد. در این سفرهای کوتاه به بهشتِ زبان،‌ همراه‌مان شوید.

            این کتاب برای من انقدر قشنگ بود که به مامانم هم گفتم بهش گوش بده، ما هردو نسخه صوتی رو با صدای جناب محسن خدری گوش دادیم و خوانش ایشون تاثیرگذاری کتاب رو برامون بیشتر کرد. الان هم برای یکی از دوستانم این کتاب رو به عنوان هدیه خریدم چون بنظرم در شرایط مشابهی به سر میبره و این کتاب بهش شجاعت لازم برای تغییر و اعتماد به خودش رو میده.

داستان در مورد پسری نوجوان به نام جونیور هست که در اردوگاه سرخپوستیشون زندگی میکنه. از دید جونیور، زندگی سرخپوستان در یک زندگی ساده بدون آرزوهای بزرگ و سراسر مصرف نوشیدنی‌های الکلی توصیف میشه و اینها ناشی از تبعیض‌های جامعه(بخوانید سفیدپوستها) درباره سرخپوست هاست. جونیور دو نفر رو در فامیل داره که متفاوت از بقیه سرخپوست ها زندگی میکنن؛ مادربزرگش که حتی یک بار هم به الکل لب نزده و خواهرش که آرزوهای بزرگی در سرش میچرخه، البته هنوز به مرحله عملی کردنشون نرسیده ولی خودش رو از بقیه جدا کرده و در زیرزمین خونه‌شون به آرزوهاش بال و پر میده.
جونیور با داشتن چنین الگوهایی و معلم سفیدپوستی که با شرمندگی از جونیور به خاطر اشتباهات دیگران عذرخواهی کرده و از جونیور میخواد که به مدرسه‌ای بهتر در ریردان بره و مثل بقیه اسیر اردوگاه نشه، زندگی جدیدی رو در مدرسه جدیدش شروع میکنه. جونیور با دید بدی نسبت به بچه‌های سفیدپوست مدرسه شروع میکنه اما کم کم متوجه میشه همیشه همه‌چیز به اون بدی که دیگران میگن نیست.

این کتاب طنز تلخی داره و بعضی اوقات باهاش میخندی و بعضی اوقات بخاطرش فین فین کنان دنبال دستمال کاغذی میگردی. از اون دست کتابهاییه که آدم دوست داره یه نسخه ازش به همه کسانی که دوستشون داره کادو بده تا اونها هم ازش حس خوبی بگیرن. 
نشر افق عزیز و جناب رضی هیرمندی، ممنون که این کتاب رو ترجمه کردید؛ جناب محسن خدری، ممنون که انقدر اجرای زیبایی برای این کتاب داشتید؛ بهخوان عزیز، ممنون که برای چالش انتخابش کردی وگرنه شاید هیچوقت نمیشناختمش و یا سراغش نمیومدم.

برای دل های گرفته، غمگین و نیازمند حال خوب از جنس یه کتاب خوب، پیشنهادی.