بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

نیلوفر و مرداب: هنر دگرگون کردن رنج ها

نیلوفر و مرداب: هنر دگرگون کردن رنج ها

نیلوفر و مرداب: هنر دگرگون کردن رنج ها

تیک نات هان و 2 نفر دیگر
3.5
34 نفر |
16 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

49

خواهم خواند

49

ما همه می‌خواهیم شاد باشیم و کتاب‌ها و معلم‌های بسیاری در دنیا هستند که می‌کوشند به مردم کمک کنند تا شادتر باشند. بااین‌همه، ما همچنان در حال رنج‌کشیدنیم. این کتاب کمک می‌کند تا همه شادی را پیدا کنند.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به نیلوفر و مرداب: هنر دگرگون کردن رنج ها

یادداشت‌های مرتبط به نیلوفر و مرداب: هنر دگرگون کردن رنج ها

فهیمه

1400/08/13

            این کتاب در مورد رنج و نحوه‌ی مواجهه با اون در زندگیه. نویسنده یک راهب بوداییه و الان که در حال نوشتن این متن هستم، ۹۵ سال داره (از فعالین صلح ویتنام بوده)، به همین دلیل مرتبا ارجاعاتی به بودا، آموزه‌هاش و داستان‌هاش داده و به جنگ ویتنام هم چندین بار اشاره کرده.‌
در کل کتاب یک گزاره‌ی اصلی داره: اینکه رنج قابل اجتناب نیست، و اگر روزی حذف بشه، شادی هم به همراه اون از بین می‌ره؛ دقیقا شبیه اینکه نیلوفر در گل و لای مرداب رشد می‌کنه. اصلی‌ترین توصیه‌ی کتاب هم برای درست رنج بردن ذهن‌آگاهیه. 
توصیه‌هایی هم در زمینه‌ی نظر به رنج دیگران داره و به خصوص از بخش رنج درگذشتگان لذت بردم. دو فصل انتهایی کتاب هم در مورد شادی صحبت کرده. 
من رو خیلی به یاد ابتدای هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها انداخت. البته نوع بیان راوی تفاوت بسیار بسیار زیادی داره و این کجا و آن کجا. 
کلا تورق‌ش خالی از لطف نیست، اما پرگویی و تکرار زیاد داره که البته بیشتر کتاب‌های خودیاری این مشکل رو دارن.‌ ترجمه‌ هم روان و خوبه.‌
          
            کتابی بر اساس آموزه‌های بودایی و بر پایه‌ی ذهن‌آگاهی، در مورد مواجهه‌ی درست با رنج، زیستن در زمان حال و خلق شادی برای خود و دیگران.
این خلاصه‌ترین چیزیه که می‌تونم درباره‌ی کتاب نیلوفر و مرداب بگم. مطالبش رو دوست داشتم؛ با بعضی موضوعات قبلا برخورد داشتم و حتی تمرین‌های ذهن‌آگاهی رو مدتی انجام می‌دادم و حالا یادآوری‌شون برام مفید بود. بعضی مطالب هم برام جدید بودن.
این بین، اندک مواردی هم بودن که به خوبی درک نکردم. به نظرم یا به‌قدر کافی توضیح داده نشده بود (در صورتی که بعضی مطالب دیگه بارها تکرار شده بود) و یا برای فهمیدن‌شون کلا باید رفت راهب شد! اما خب، قرار نیست صد در صد یه کتاب رو بفهمیم یا باهاش موافق باشیم و ازش استفاده کنیم. من به کلیت موضوع  دید خوبی پیدا کردم و دوست دارم که برخی تمرین‌ها و رویکردهاش رو در زندگیم پیاده کنم. برخی مطالب با توجه به شرایط الانم بیشتر توجهم رو جلب کردن. پس در مجموع می‌تونم بگم که کتاب برام مفید بود.
          
            جان گرین یک جمله ای توی کتاب «خطای ستارگان بخت ما» داره که میگه:
- Pain demands to be felt.
یا 
- درد همینه، باید با تمام وجود حسش کنی. (خطای ستارگان بخت ما- نشر پیدایش)
و من بنده‌ی این جمله‌م.

چون حقیقت محض درد همینه. تو میتونی ازش قایم بشی، میتونی بندازیش ته کمد لباسات یا ته کشو یا زیر تخت مخفیش کنی ولی در اعماق تو میدونی که اون اونجاست. در اعماق ذهنت و قلبت تو میدونی که یک داستان حل نشده، یک پازل گیج‌کننده هنوز هست ومنتظر که تو بری سراغش.
به قول این کتاب «رنج و شادی از هم جدا نیستند» و با قایم شدن از درد و رنج تو فقط شادی‌های بیشتری رو از خودت دور میکنی.

رنج حل نشده مثل یه گوشت اضافه میمونه. شاید ندونی چرا به وجود اومده، شاید ندونی مقصر اصلی کی بوده که باعث شده همچین اتفاقی بیوفته، شاید ندونی چطور باید درمانش کرد یا روند بهبودی چقدر طول میکشه ولی یه چیزی که میدونی اینکه این گوشت اضافه نباید اینجا باشه و باید از بین بره و با نادیده گرفتنش هیچ اتفاقی نمیوفته و فقط حال خودت بدتر میشه.
          
            تصویر روی جلد کتاب یکی از نقاشی‌های مونه نقاش امپرسیونیست از مرداب و نیلوفرهای آبی موجود در حیاط منزلش است. انتخاب نام کتاب نیز از روی همین نقاشی‌ها است. رنج و شادی، مانند نیلوفر و مرداب، هردو ماهیتی طبیعی دارند. به این معنا که ناپایدار هستند و مدام تغییر می‌کنند.
تیچ نات هان در این کتاب نحوه کنار آمدن با رنج را گوشزد می‌کند و راه‌هایی را به ما پیشنهاد می‌دهد که مانع از رنج کشیدن مدام می‌شود. او به ما می‌آموزد که برای شاد زیستن ضروری است که از چگونگی درست رنج بردن آگاه شویم.
وی در جایی از کتاب تاکید می‌کند رنج و شادی از هم جدا نیستند. هرجا که رنج نباشد شادی هم وجود ندارد و برعکس. بنابراین اگر یاد بگیریم ماهرانه از حضور همزمان رنج و شادی بهره ببریم، بیش از پیش در مسیر لذت از زندگی گام خواهیم برداشت.
نویسنده کتاب در جایی می‌گوید: "اگر بدانید چگونه از گل و لای به درستی بهره ببرید، می‌توانید نیلوفرهایی بس زیبا برویانید. به همین شیوه، اگر بدانید چگونه از رنج‌ها به‌درستی بهره ببرید، می‌توانید شادی را پدید آورید."
کتاب "نیلوفر و مرداب" برای هر کدام از شما مخاطبان که در خود فرو رفتن را تنها راه فرار از رنج‌ها یافته‌اید و در رنج‌های خود گیر افتاده‌اید پیشنهاد می‌شود.
          
ویدئو در بهخوان
            مروری بر کتاب نیلوفر و مرداب
نویسنده: تیچ نات هان | مترجم: علی امیر آبادی | نشر بیدگل

"برای روئیدن نیلوفر،به گِل و لای نیاز است.اگرچه آن گِل و لای بدبوست،اما رایحه نیلوفر،بسیار دلنشین است...این گُل بدن گِل و لای نمی تواند شکوفا شود.
گاهی ما انسان ها هم در گل و لای زندگی فرو می رویم.در این شرایط دشوارترین کار این است که تسلیم ناامیدی نشویم."
نیلوفر و مرداب،از هنر دگرگون کردن رنج ها و راه رسیدن به شادی می گوید،آن هم به زبانی بسیار ساده و قابل فهم برای تمام انسان ها!
تیچ نات هان معتقد است،هر جا که رنج نباشد،شادی هم وجود ندارد.همانقدر که تصور سمت چپ بدون سمت راست اشتباه است.تصور زندگی خالی از رنج هم اشتباه است.چون اگر سمت راست نباشد،سمت چپ هم در کار نخواهد بود،.راست وچپ در کنار هم معنا میابند.
هم چنین ،رنج و شادی،هر دو ناپایدارند.یعنی نه رنج تا ابد می ماند و نه شادی.
به اعتقاد بودا،هیچ چیزی بدون غذا زنده نمی ماند...اگر رنج هایمان دوام می آورند و زنده می مانند،به این دلیل است که خوراکشان را تامین می کنیم.همان کاری را می کنیم که حیوانات نشخوار کننده با غذایشان می کنند.جویدن،بلعیدن،بالا آوردن و سپس دوباره خوردن آن ها.
اگر بتوانیم رنج هایمان را بپذیریم،ریشه هایشان را شناسایی کنیم ومانند مادری که با پناه دادن کودک در میان بازوانش بدون قضاوت و سرکوب،موجب تسکین رنج های کودکش می شود،رنج هایمان را در آغوش بگیریم،در نهایت می توانیم،گل شادی را شکوفا کنیم.
به نیلوفرها نگاه کنید که چگونه در عمیق ترین لجنزارها می شکفند!
راه حل چیست؟ ذهن آگاهی!
ذهن آگاهی؛یعنی،زیستن در لحظه حال،در اکنون.مثلاً اگر دستمان را بالا می آوریم،آگاه باشیم که اکنون در حال بالا آوردن دستمان هستیم.
کافیست دو تا سه تنفس عمیق(منظور،همان دم و بازدم در مدیتیشن) انجام دهیم تا ذهن آگاهی خلق شود.
اگر در حالت ذهن آگاهی عمیقاً به درونمان بنگریم،به نکات زیادی درباره رنج هایمان پی می‌بریم.مثلا متوجه می شویم یکسری از رنج ها ریشه در نیاکان ما دارند.مثل بد رفتاری پدر ومادر.که اگر ما این رنج را درمان کنیم چرخه انتقال آن به فرزندمان و نسل های بعد را متوقف می کنیم.یا رنج ناشی از ترس.مثل ترس از مرگ.یا رنج آرزوهای راستین.به این معنی که ما نمی‌دانیم از زندگی واقعا چه می خواهیم.اکنون بسیار تلاش می کنیم تا درآینده طعم خوشبختی را بچشیم و شاد بودن را به آینده موکول می کنیم.
اگر عمیقاً به رنج هایمان بنگریم و از آنها مراقبت کنیم،آن ها به درک و شفقت تبدیل می شوند.درک آسیب های خودمان،فرصت درک رنج های دیگران را به  ما نیزمی‌دهد.به این درک می‌رسیم که شخصی که به ما آسیب می‌زند ،در درونش پراز رنج است.رنج هایی که نمی‌داند چطور مدیریت کند وبه همین خاطر هم به ما آسیب می رساند،هم به خودش.نویسنده معتقد است،در این مواقع به جای مقابله یا تنبیه فرد،بهتراست با تمرین تنفس و تمرکز،شفقت درونمان را بیدار کنیم،و به او فرصت دهیم بی پرده حرف بزند ،حتی اگر کلامش تندو تلخ بود،کلامش را قطع یا تصحیح نکنیم و با این کار اجازه دهیم اوکمتر رنج بکشد.
بعد از شناسایی ریشه رنج ها،باید آنها را مدیریت کنیم.
تیچ نات هان می گوید: ما باید بدبختی های کوچک را رها کنیم و توان خودمان را صرف تسکین دردهای عظیم مثل بیماری ها و از دست دادن عزیزانمان که اجتناب ناپذیرند کنیم.
او اتفاقات بد زندگی را به تیری تشبیه می کند که از کمان رها می‌شود و به ما برخورد می کند و بابت شان درد می کشیم.می گوید:تصور کنید تیر دیگری دقیقاً به همان نقطه قبلی برخورد کند.درد آن نه دوبرابر بلکه چندین برابر می شود.تیر دوم همان افکار منفی،بال و پر دادن به اتفاقات،ترس،خشم و واکنش های ما هستند.این ما هستیم که تیر دوم را به سمت خودمان پرتاب می کنیم.
تیچ نات هان از شیوه های آبیاری بذر های شادی می گوید.از رها کردن.رها کردن هرآنچه که فکر می کنیم برای داشتن زندگی خوب به آنها نیاز داریم.
از پرورش بذرهای مثبت می گوید.او معتقد است هیچ چیز بدون متضادش وجود ندارد.ما باید بذری را شکوفا کنیم که سرشتش متضاد با رنج باشد..همانقدر که درونمان بذر تکبر هست،بذرشفقت هم هست.رشد دادن یکی باعث خشک و ضعیف شدن دیگری می شود.
ذهن آگاهی بر پایه لذت شیوه دیگر رسیدن به شادی است.در زمانه ای که خیلی از ما،با عجله بی پایان زندگی می کنیم ،لذت دیدن این همه زیبایی که در اطرافمان وجود دارد را از دست میدهیم.کافی است لحظه ای درنگ کنیم و با توجه نفس بکشیم.همانطور که در زندگی غم های کوچک بسیاری داریم،لحظات شاد بسیاری هم داریم.می توانیم با ذهن آگاهی آن غم ها را رها کنیم و شادی را در هر لحظه خلق کنیم.چه در حال نوشیدن یک فنجان چای باشیم،چه در حال راه رفتن.این همان هنر شاد بودن است.چشیدن و لذت بردن از شادی های کوچک زندگی هر روزه مان.
او از بصیرت می گوید برای رسیدن به شادی.بصیرت داشتن یعنی آگاهانه ،تجربه تلخ گذشته را به یاد بیاوریم تا قدر لحظه هایی که دیگر در آن شرایط  نیستیم را بیشتر بدانیم و بابت آن شاد باشیم.
تیچ نات هان،شادی را مسئله ای جمعی می‌داند و عقیده دارد،حتی تصمیم های به ظاهر کوچک ما بر آگاهی جمعی و عواقب آن اثر می گذارد.
و در پایان،به ما یاد می دهد چگونه با یکسری تمرین ساده،تنفس و مانترا ،رنج هایمان را رها کنیم و به شادی برسیم.