یادداشت هانیه مرادی

ویدئو در بهخوان
                مروری بر کتاب نیلوفر و مرداب
نویسنده: تیچ نات هان | مترجم: علی امیر آبادی | نشر بیدگل

"برای روئیدن نیلوفر،به گِل و لای نیاز است.اگرچه آن گِل و لای بدبوست،اما رایحه نیلوفر،بسیار دلنشین است...این گُل بدن گِل و لای نمی تواند شکوفا شود.
گاهی ما انسان ها هم در گل و لای زندگی فرو می رویم.در این شرایط دشوارترین کار این است که تسلیم ناامیدی نشویم."
نیلوفر و مرداب،از هنر دگرگون کردن رنج ها و راه رسیدن به شادی می گوید،آن هم به زبانی بسیار ساده و قابل فهم برای تمام انسان ها!
تیچ نات هان معتقد است،هر جا که رنج نباشد،شادی هم وجود ندارد.همانقدر که تصور سمت چپ بدون سمت راست اشتباه است.تصور زندگی خالی از رنج هم اشتباه است.چون اگر سمت راست نباشد،سمت چپ هم در کار نخواهد بود،.راست وچپ در کنار هم معنا میابند.
هم چنین ،رنج و شادی،هر دو ناپایدارند.یعنی نه رنج تا ابد می ماند و نه شادی.
به اعتقاد بودا،هیچ چیزی بدون غذا زنده نمی ماند...اگر رنج هایمان دوام می آورند و زنده می مانند،به این دلیل است که خوراکشان را تامین می کنیم.همان کاری را می کنیم که حیوانات نشخوار کننده با غذایشان می کنند.جویدن،بلعیدن،بالا آوردن و سپس دوباره خوردن آن ها.
اگر بتوانیم رنج هایمان را بپذیریم،ریشه هایشان را شناسایی کنیم ومانند مادری که با پناه دادن کودک در میان بازوانش بدون قضاوت و سرکوب،موجب تسکین رنج های کودکش می شود،رنج هایمان را در آغوش بگیریم،در نهایت می توانیم،گل شادی را شکوفا کنیم.
به نیلوفرها نگاه کنید که چگونه در عمیق ترین لجنزارها می شکفند!
راه حل چیست؟ ذهن آگاهی!
ذهن آگاهی؛یعنی،زیستن در لحظه حال،در اکنون.مثلاً اگر دستمان را بالا می آوریم،آگاه باشیم که اکنون در حال بالا آوردن دستمان هستیم.
کافیست دو تا سه تنفس عمیق(منظور،همان دم و بازدم در مدیتیشن) انجام دهیم تا ذهن آگاهی خلق شود.
اگر در حالت ذهن آگاهی عمیقاً به درونمان بنگریم،به نکات زیادی درباره رنج هایمان پی می‌بریم.مثلا متوجه می شویم یکسری از رنج ها ریشه در نیاکان ما دارند.مثل بد رفتاری پدر ومادر.که اگر ما این رنج را درمان کنیم چرخه انتقال آن به فرزندمان و نسل های بعد را متوقف می کنیم.یا رنج ناشی از ترس.مثل ترس از مرگ.یا رنج آرزوهای راستین.به این معنی که ما نمی‌دانیم از زندگی واقعا چه می خواهیم.اکنون بسیار تلاش می کنیم تا درآینده طعم خوشبختی را بچشیم و شاد بودن را به آینده موکول می کنیم.
اگر عمیقاً به رنج هایمان بنگریم و از آنها مراقبت کنیم،آن ها به درک و شفقت تبدیل می شوند.درک آسیب های خودمان،فرصت درک رنج های دیگران را به  ما نیزمی‌دهد.به این درک می‌رسیم که شخصی که به ما آسیب می‌زند ،در درونش پراز رنج است.رنج هایی که نمی‌داند چطور مدیریت کند وبه همین خاطر هم به ما آسیب می رساند،هم به خودش.نویسنده معتقد است،در این مواقع به جای مقابله یا تنبیه فرد،بهتراست با تمرین تنفس و تمرکز،شفقت درونمان را بیدار کنیم،و به او فرصت دهیم بی پرده حرف بزند ،حتی اگر کلامش تندو تلخ بود،کلامش را قطع یا تصحیح نکنیم و با این کار اجازه دهیم اوکمتر رنج بکشد.
بعد از شناسایی ریشه رنج ها،باید آنها را مدیریت کنیم.
تیچ نات هان می گوید: ما باید بدبختی های کوچک را رها کنیم و توان خودمان را صرف تسکین دردهای عظیم مثل بیماری ها و از دست دادن عزیزانمان که اجتناب ناپذیرند کنیم.
او اتفاقات بد زندگی را به تیری تشبیه می کند که از کمان رها می‌شود و به ما برخورد می کند و بابت شان درد می کشیم.می گوید:تصور کنید تیر دیگری دقیقاً به همان نقطه قبلی برخورد کند.درد آن نه دوبرابر بلکه چندین برابر می شود.تیر دوم همان افکار منفی،بال و پر دادن به اتفاقات،ترس،خشم و واکنش های ما هستند.این ما هستیم که تیر دوم را به سمت خودمان پرتاب می کنیم.
تیچ نات هان از شیوه های آبیاری بذر های شادی می گوید.از رها کردن.رها کردن هرآنچه که فکر می کنیم برای داشتن زندگی خوب به آنها نیاز داریم.
از پرورش بذرهای مثبت می گوید.او معتقد است هیچ چیز بدون متضادش وجود ندارد.ما باید بذری را شکوفا کنیم که سرشتش متضاد با رنج باشد..همانقدر که درونمان بذر تکبر هست،بذرشفقت هم هست.رشد دادن یکی باعث خشک و ضعیف شدن دیگری می شود.
ذهن آگاهی بر پایه لذت شیوه دیگر رسیدن به شادی است.در زمانه ای که خیلی از ما،با عجله بی پایان زندگی می کنیم ،لذت دیدن این همه زیبایی که در اطرافمان وجود دارد را از دست میدهیم.کافی است لحظه ای درنگ کنیم و با توجه نفس بکشیم.همانطور که در زندگی غم های کوچک بسیاری داریم،لحظات شاد بسیاری هم داریم.می توانیم با ذهن آگاهی آن غم ها را رها کنیم و شادی را در هر لحظه خلق کنیم.چه در حال نوشیدن یک فنجان چای باشیم،چه در حال راه رفتن.این همان هنر شاد بودن است.چشیدن و لذت بردن از شادی های کوچک زندگی هر روزه مان.
او از بصیرت می گوید برای رسیدن به شادی.بصیرت داشتن یعنی آگاهانه ،تجربه تلخ گذشته را به یاد بیاوریم تا قدر لحظه هایی که دیگر در آن شرایط  نیستیم را بیشتر بدانیم و بابت آن شاد باشیم.
تیچ نات هان،شادی را مسئله ای جمعی می‌داند و عقیده دارد،حتی تصمیم های به ظاهر کوچک ما بر آگاهی جمعی و عواقب آن اثر می گذارد.
و در پایان،به ما یاد می دهد چگونه با یکسری تمرین ساده،تنفس و مانترا ،رنج هایمان را رها کنیم و به شادی برسیم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.