پس آنگاه هیچ کس نبود
خرید این کتاب از کتابفروشیها
ده پسربچه ی سرخ پوست بیرون رفتند که غذا بخورند.یکی از آنها خفه شد و بعد نه تا باقی ماندند.نه پسربچه ی سرخ پوست تا دیروقت بیدار ماندندیکی از آنها زیاد خوابید و...... پس آنگاه هیچ کس نبود.مهمانان در ابتدا ده نفرند، هفت مرد و سه زن که توسط افرادی ناشناس اما در واقع از سوی یک فرد دعوت می شوند تا تعطیلات خود را در جزیره ای دورافتاده بگذرانند. وقتی مهمانان یکی یکی کشته می شوند بقیه درمی یابند که قتل آن ها به روشی که در شعری کودکانه گفته شده انجام شده است. آیا این بدان معنی است که بقیه ی مهمانان نیز به قتل خواهند رسید؟وحشت وجود بازماندگان را در برمی گیرد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به پس آنگاه هیچ کس نبود
نمایش همهلیستهای مرتبط به پس آنگاه هیچ کس نبود
پستهای مرتبط به پس آنگاه هیچ کس نبود
یادداشتهای مرتبط به پس آنگاه هیچ کس نبود
3
پایهٔ کتاب بر اساس شعری به نام ده کاکاسیاه کوچک است . شعر به این صورت است: ده کاکاسیاه کوچک رفتند شام بخورند، یکی خود را خفه کرد و سپس نه تا باقی ماندند. نه کاکاسیاه کوچک تا دیروقت نشستند، یکی به خواب رفت و سپس هشت تا باقی ماندند. هشت کاکاسیاه کوچک به دِوُن رفتند، یکی گفت همینجا میمانم و سپس هفت تا باقی ماندند. هفت کاکاسیاه کوچک هیزم میشکستند، یکی خود را تکهتکه کرد و سپس شش تا باقی ماندند. شش کاکاسیاه کوچک با کندو بازی میکردند، یکی را زنبور نیش زد و سپس پنج تا باقی ماندند. پنج کاکاسیاه کوچک به دادگاه رفتند، یکی قاضی شد و سپس چهار تا باقی ماندند. چهار کاکاسیاه کوچک به دریا رفتند، یکی را ماهی قرمز بلعید و سپس سه تا باقی ماندند. سه کاکاسیاه کوچک به باغ وحش رفتند، یکی را خرس بزرگی بغل کرد و سپس دو تا باقی ماندند. دو کاکاسیاه کوچک در آفتاب نشتند، یکی سوخاری شد و سپس یکی باقی ماند. یک کاکاسیاه کوچک تنها ماند، او رفت و خود را دار زد و سپس هیچکدام باقی نماندند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
20