яσвεят

яσвεят

بلاگر
@sinisterjvd
عضویت

خرداد 1403

23 دنبال شده

174 دنبال کننده

                رابرت یک مهندسِ معلم، سرنوشتی چون جان کیتینگ ؛ محکوم به ادامه؛ در پناه کتابها

              
sinisterjvd
ketab_easy

یادداشت‌ها

نمایش همه
яσвεят

яσвεят

2 روز پیش

        میتوان گفت ناطوردشت ژاپنی ولی با هدف و سبک دیگر باز یک جوان یک الگو استاد یا سنسی sensei ، جایی که یک مسیر و Path اصطلاحا وجود دارد که این مسیر را باید جوان بگذراند اما وجود سنسی مثل یک راهنمای خوب حتی یک قدیس برای این جوان است از شور و علاقه اش 
به خود سنسی و زن او می توان این برداشت را نمود 
کوکورو سه فصل دارد و فصل اول بین همه ی این مسائل جوان داستان و sensei و زن او می‌گذرد یجورایی بیشتر میخواد شخصیت چندین لایه پیرمرد را روایت کند حتی میشه گفت این جوان خود نویسنده یعنی ناتسومه سوسه کی باشه 
اما فصل دوم 
جوانک قصه خیلی به سنسی سر نمی زند و درگیر مریضی پدر خودش هست ابعاد خانواده ی او را نشان میدهد 
و از طرفی مادر و پدری که توی افکار پسرک چه جا و مقامی دارند 
و فصل سوم با مضمون وصیت نامه سنسی شروع میگردد
مطالبی که سنسی برای جوانک گذاشته تا بخونه اون هارو و در مسیر زندگی و رویای حقیقی وجودی ذاتی خلق شده خودش قدم بزنه 
ولی محتوای این وصیت نامه به شدت تیره تاریک و سراسر غم و ناراحتی و تودار و چندین لایه است همچون شخصیت پنهانش ، سنسی که اسمش رو نمی‌دونیم و حتی یکسری گمانه زنی ها هم میشه توی منابع نقد خارجی بر سر اینکه پدر واقعی این پسرک همین سنسی بوده و دچار عشق قدیمی به مادر او و ....
و دیگه از بقیه جزئیات این فصل آخر چیزی نمیگم چون دردناکه و باعث شد نمره ۴ رو بگیره 
یجورایی شمارا آماده می‌کنه برای فصل آخرش 
مقدمه چینی هارو خوب فراهم می‌کنه 
      

26

яσвεят

яσвεят

1404/7/1 - 21:12

        جنگ پیرمرد جلد دوم به نوعی میشه گفت که خیلی بهتر شده و ایده و فضای داستان با شناخت قبلی از جلد اول رنگ و لعاب بالاتری گرفته 
حالا مسئله این موضوع فناوری هایی هستند که همین الان  روی اون هسته ی تحقیقات میگذره و به هر نوعی وجود و اشارات به این بحث های علمی خودش ایده و ابتکار مناسبی هست در کالبد ترکیب خودآگاه یک گروهان تلف شده که به تیپ اشباح معروف هستند و این انتقال خودآگاه های سربازان به صورت  روحی برای همگی یکسان  نیست و افراد زیادی دچار باگ های عجیبی میشن و به یاد آوردن خاطراتی که بهشون منتقل شده ، همچون اختلال هویتی باعث میشه از مسیر اصلی که برای ساخت ابر سرباز  بی رحم و ماشینی بوده اند منحرف شوند و نشون میده توی مقاطع بالاتر علمی این مسئله هم پدید میاد 
از دیگر جذابیت های این سری جنگ پیرمرد تکنولوژی وسایل و اکسسوری های مورد استفاده شون هست یعنی مثلاً اون هپتیک ( یا لباس پوشیدنی تمام حسگر الکترونیکی )
قبلا هم داخل سری بازیکن شماره یک بود اما در اینجا خیلی بیشتر روی این اکسسوری ها کار شده 
چندین درجه بالاتر توی بحث این وسایل و سطح تکنولوژی 
کتاب کوالیتی لند هست که دید سیاسی هم پیدا می‌کنه 
      

6

яσвεят

яσвεят

1404/6/29 - 00:25

        قبل مرور لازمه این رو بنویسم :
« مشغول خوندن کتاب ناجی خواهرم هستم 
و یه سوالی برای من جالب شد 
اگر شما خدای نکرده در آینده بچه ای مریض داشته باشید دچار سرطان و بیماری سخت پوستی هستش 
 و برای مداوای اون بچه ی دیگری به دنیا بیارید که اعضا جوارح خون و همه چی رو پیوند بزنن به مرور زمان به بچه ی مریض خودتون ، 
آیا این کار رو انجام میدید حتی وقتی فرزندتون از بچگی که قدرت و تصمیم کافی ندارد و شما استفاده ابزاری ازش میکنید ؟»
«الان همه میگن نه ولی داخل این کتاب مادری که خودش وکیله این کار رو با بچه اش می‌کنه چون می‌دونه حق قانونی این رو داره تا قبل ۱۸ سالگی بچه اش را حتی از بین ببره و به قتل تدریجی محکومش کنه»

حالا مرور ، نکته ای که اذیت کننده بود یه دفعه وسط یک بحث یهویی فلش بک میخورد به عقب دوباره بر میگشت به زمان حال
مسئله بعدی تم داستان مرتبط بیشتر با دختران و خانم ها بود و جوری روایت شده بود که خوانندگان آقا خیلی ارتباط نتوانند برقرار کنند
یعنی اون اوایل حس میکردم دارم یک رومنتزی بدون فانتزی میخونم
ولی ایده ی اولیه داستان جالب بود و در طول کل کتاب من به فکر فرو رفتم که چرا باید فرزندی که روی خودش کنترلی نداره به دنیا بیاد و بازیچه ی دست خانواده ای میشه که میخواد نهایت استفاده رو ازش ببره و این فرزند شکایت کنه چه اتفاقی می افته ؟
ناجی خواهرم دقیقا شرح حال همین موضوعه آنا که دیگه خسته شده از کمک های پزشکی خون بند ناف  مغز استخوان به خواهر مریضش کیت
که سرطان و لوسمی داره از خانواده خودش شکایت می‌کنه برای آزادی پزشکی 
و مادر خودش وکیله ، حالا یعنی چی ؟ 
یعنی کار مادرش از لحاظ قانونی ایرادی ندارد و فقط اخلاقی نیست :)
اما وکیل دیگری با یک سگ کمکی به نام کمبل میخواد نذاره حق این دختر پایمال بشه
خلاصه این جوهره ی اصلی داستان بود ولی پایانی خیلی تلخ داره و واقعا از صمیم قلب ناراحت شدم 😔
      

7

яσвεят

яσвεят

1404/6/23 - 23:40

        دوباره مجموعه جذاب و دوباره نیماژ آیا جلد های بعدی در راه هستند یا چندین سال باید دلواپس بود ؟
ملکه ی سرخ یک کتاب ساده است توی ژانر جنایی و معمایی حرف های زیادی برای گفتن داره 
از بین تموم شخصیت های مستقل داستان که خارج از حوصله است اشاره بهشون چون واقعا پردازش خوبی شده برای تک تک آنها ،
خود آنتونیا اسکات یک هوش فوق العاده ای داره 
و در مقابل اون آسه کیل من رو با ترفند هاش یاد هوش سیاه و کاراکتر فیلم split و تمام قاتلین و شکنجه گرایان  باهوش فیلم و سریال ها انداخت 
چالشی که بین این دو نفر در جریانه 
دزدی بزرگی که اتفاق افتاده 
پرونده ای که کسی جرئت  مشارکت نداره و حتی امیدی به حل شدن  
ولی این قصه پیش می‌ره 
تموم هم میشه 
اما به مخاطب میگه صبر کن کجا با این عجله ؟
تموم نشده که سوالاتی واست به عنوان نویسنده گذاشتم که بشین راجع به هر یکی فکر کن شاید چیزی دستگیرت شد 
ولی فعکر نکنم 😂😔
اینم جالبه بگم اولین باره میبینم یه نویسنده انتهای کتاب خواهش التماس کرده که راجع به پایان داستان چه در سوشیال مدیا 
و چه در گودریدز و اپلیکیشن های دیگر 
لام تا کام لو ندید و اسپویل نکنید که من راضی نیستم :)
      

26

яσвεят

яσвεят

1404/6/19 - 22:09

4

яσвεят

яσвεят

1404/6/19 - 21:59

        *این یادداشت بر میگرده به دوران جنگ 12 روزه و چون متنی که مرور نوشته بودم تا بعدا ثبت کنم رو تازه پیدا کردم پس الان می نویسم ازش *
یک کار حماسی متوسط در دل اسطوره ها قرار میگیری 
در این کتاب با یک سریال حماسی طرف هستی گمل به زیبایی فراز و فرود های چاشنی دار را قاطی داستان کرده
از نظر هوش مصنوعی برای آشنایی با کتاب های گمل این کتاب مناسب تر هست 
چون جوهره ی اصلی کتاب - خشونت رئال و  ضد قهرمان های پیچیده و همچنین جهان سازی از سرزمین درنای را داره به هر حال این اثر یک مجموعه سه گانه از تروا محسوب میشه و تمامی حالات پایان در این جلد بسته نمیشه و ترغیب میشی برای دوتای بعدی ...
اما من معتقد هستم شروع گمل شاید با این کتاب مناسب نباشه 
چون حجم زیادی داره و به خاطر قالب اساطیری شاید خیلی مناسب نباشه و شاید کتاب اسطوره بهتر باشه 
چه بسا که من خودم گاهی وسط داستان هی گمل را برای اینکه شاخه به شاخه پرش میکنه لعن و نفرین می کردم :)
بهرحال آثار گمل ماتریکس جدایی هستن و تا جایی که در توانم باشه و در دسترس می بایستی کتاب های او را بخوانم و امیدوار باشم روزی اقتباس از آثارش صورت بگیره البته با در نظر گرفتن حق کپی رایت که فکر کنم تا 100 سال باطل نمیشه :(
اینم بگم وقتی داشتم با هوش مصنوعی راجع به این کتاب حرف می زدم Waylander  رو به جای این کتاب Lord of Silver bow  داشت معرفی میکرد و خلاصه اونجا بود فهمیدم اصلا تو حوزه کتاب بهش اعتماد نباید کرد
      

5

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.