بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت امین پازوکی

                داستانی جذاب و زیبا از آگاتا کریستی. اگر می خواهید متعجب و متحیر شوید و مجذوب قدرت نویسندگی و ذهن فوق العاده قوی نویسنده شوید، حتماً این کتاب را بخوانید. واقعاً یک نویسنده باید قدرت ذهنی زیادی داشته باشد تا بتوانید همچین داستانی بنویسد و وقایع آن را جوری کنار هم بگذارد که مخاطب سردرگم شود.
ماجرا از این قرار است ده نفر به یک جزیره موسوم به جزیره سرخ پوست دعوت می شوند؛ اما آن ها میزبان را نه دیده اند و نه می شناسند. در ادامه هر کدام از این ده نفر به شیوه ای می میرند. این شیوه ها هر کدام در یک شعر که در اتاق همه مهمانان نصب شده اتفاق می افتد. شعری به اسم ده بچه سرخ پوست که در آن هر کدام از بچه سرخ پوست ها به طریقی می میرند و یکی یکی کم می شوند.
غیر از این ده نفر هیچ کس در جزیره نیست و ارتباط جزیره با دنیای اطراف قطع شده است. ابتدا حدس می زنی که خب کسی در جزیره مخفی شده و این افراد را می کشد؛ ولی اندکی که در داستان پیش می رویم این نظریه اعتبار خود را از دست می دهد. چرا که آن ها جزیره را می گردند و نه کسی را پیدا می کنند و نه جایی برای مخفی شدن در جزیره وجود دارد. پس یکی از آن ده نفر قاتل است. اما او کیست؟ و این سوالی است که برای رسیدن به جواب آن باید کتاب را تا آخر خواند. البته می شود به هر کدام از آن ها مضنون شد ولی آیا مدرک مورد قبولی دارید و بر اساس شواهد این حدس را می زنید؟ وقتی فرد مورد نظر شما نیز کشته شود آن وقت چه می کنید؟
داستان به شکلی پیش می رود که واقعاً مخاطب گیج می شود و عاجز از شناسایی قاتل.
اگر قصد به چالش کشیدن مغز خود را دارید حتماً این کتاب را بخوانید.

امین پازوکی ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.